"فقر واقعی فقر روحی است"

 
مرد فقیری از خدا سوال کرد:


چرا من اینقدر فقیر هستم؟!


خدا پاسخ داد:


چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!

مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم؟

خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست!


یک صورت؛ که میتوانی لبخند برآن داشته باشی!

یک دهان؛ که میتوانی از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!

یک قلب؛ که میتوانی به روی دیگران بگشایی!

چشمانی؛ که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!

 

"فقر واقعی فقر روحی است"




@bedandid

 

هزاران دلیل برای شکرگذاری به درگاه خداوند مهربان

  

 


اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین پس شما از ۷۵ درصد از کل مردم جهان ثروتمند تری.

اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هرکجا بخواهید بروید پس شما جزو ۱۸ درصد مردم پولدار دنیا هستین.

اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی پس شما نسبت به میلیونها آدمی که طی این هفته خواهند مرد لطف بیشتری از
خداوند نصیبتان شده.

اگه شما می توانید این پیام را براحتی بخوانید و بفهمید شما از ۳ میلیارد انسانی که در جهان هستند و نمی توانند ببینند و بخوانند یا از مشکل عقب ماندگی ذهنی رنج می برند خوشبخت تر هستید.

زندگی همش شکایت و غرزدن و حسرت خوردن نیست، زندگی یعنی هزاران دلیل برای شکرگذاری به درگاه خداوند مهربان و لطیف بودنه


@bedandid

ملا و مرد شراب فروش!

 
داستان کوتاه:


ملا و مرد شراب فروش!

 

سرمایه داری در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله کابل رستورانی ساخت که در آن موسیقی و رقص بود و برای مشتریان مشروب هم سرو می شد.

ملای مسجد هر روز در پایان موعظه دعا می کرد تا خدا صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی بر این رستوران نازل نماید.

یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و رستوران به خاکستر تبدیل گردید.

ملا روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمی شود.

اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیری نپایید.

صاحب رستوران به محکمه شکایت برد و از ملای مسجد خسارت خواست.
ملا و مومنان چنین ادعایی را نپذیرفتند.

قاضی دو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلویی صاف کرد و گفت :

نمی‌دانم چه بگویم؟!
سخن هر دو را شنیدم، یک سو ملا و مومنانی هستند که به تاثیر دعا و ثنا ایمان ندارند!
و سوی دیگر مرد شراب فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد.


@bedandid

سوره نساء قرآن کریم – آیه ۱۴۹

قسمت چهارم :

سوره نساء قرآن کریم – آیه ۱۴۹
إِنْ تُبْدُوا خَیْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا قَدِیرًا ﴿۱۴۹﴾

ترجمه : ؟

اگر آشکارا کار خیر کنید یاپنهانی و اگر از بدی افراد درگذرید{بدانید که این خوبی ها و گذشت ها موجب رضای خداوند است } زیرا خداوند آن عفو کننده قدرتمند است {در حالی که قدرت بر انتقام دارد،گذشت می فرماید}

اگه کسی گفت "زندگی سخته" این عکسو نشونش بدین...

 
اگه کسی گفت

"زندگی سخته"

این عکسو نشونش بدین...

🆔 @GizmizTel 💯

از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:


از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:

«مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید.»


پنجشنبه ها و جمعه ها  برای اموات و اموات بد وارث و بی وارث فاتحه و صلواتی بفرستیم...

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد

 


بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 


الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ 
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ 
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِين
اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ 
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ.




بسمِِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ


قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ 
اللَّهُ الصَّمَدُ 
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ
وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ 
  


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

☀️روحشان شاد ☀️

اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ
تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ .

عقل زن و مرد

عقل زن و مرد

گاهي گفته مي‏شود كه عقل مرد بيش از عقل زن است و تجارب گذشته و حال نيز مؤيد اين مطلب مي‏باشد آيا چنين گفته‏اي صحيح است؟

 اين موضوع را مرحوم علامه طباطبايى(قدس سره) در تفسير شريف الميزان آورده و فرموده‏اند: آن عقلى كه در مرد بيش از زن است يك فضيلت زائده است نه معيار فضل. 
 توضيح مطلب اين‏كه عدهّ‏اى گفته‏اند عقل در اسلام معيار كمال انسانى است يعنى هر كس كه عاقلتر است به كمال انسانى نزديك‏تر و نزد خدا مقرب‏تر است، و هر كه از عقل دورتر است از كمال انسانى كم بهره‏تر و از مقام قرب الهى محرومتر است، بنابراين چون عقل در مرد بيش از زن است پس مردها بيش از زن‏ها به خدا نزديك‏تر هستند. در صورتى كه اين استدلال تمام نيست بلكه مغالطه‏اى است كه در اثر اشتراك لفظ رُخ مى‏دهد.
 چون عقل به صورت اشتراك لفظى بر معانى گوناگون اطلاق مى‏شود، لذا بايد اوّلاً، روشن شود كدام عقل معيار كمال انسانى و قرب الهى است و ثانياً در كدام عقل، زن و مرد با يكديگر اختلاف و تفاوت دارند؟
 منشأ مغالطه آن است كه گرچه گفته مى‏شود كه زن و مرد در عقل تفاوت دارند، و عقل معيار قرب الى اللّه است، و هر كه عقلش بيشتر باشد به خدا نزديك‏تر است، امّا عقلى كه در مقدمه دوم ذكر مى‏شود، غير از عقلى است كه در مقدمه اولى آمده است. به عبارت ديگر عقلى كه در آن، زن و مرد اختلاف و تفاوت دارند غير از عقلى است كه مايه تقرب الى اللّه است.
 اگر دو معناى عقل از هم جدا شود، و دو مقدمه را با حفظ يك حد وسط كنار هم ذكر كنيم، مى‏بينيم كه هرگز نمى‏توان قياسى ترتيب داد تا از آن، فضيلت مرد بر زن استنتاج شود؛ زيرا عقلى كه در زن و مرد متفاوت است عقل نظرى است كه در نحوه مديريت در مسائل سياسى، اقتصادى، علمى، تجربى، رياضى و مانند آن دخيل است. 
 و بر فرض هم كه ثابت بشود دراين گونه از علوم و مسائل اجرايى، عقل مرد بيش از عقل زن است - كه اثبات اين مطلب نيز كار آسانى نيست - ولى اين سؤال وجود خواهد داشت: آيا آن عقلى كه مايه تقرب الى اللّه است همين عقلى است كه بين زن و مرد مورد تمايز مى‏باشد؟ آيا مى‏توان گفت هر كس مسائل فيزيك، رياضى، طب، طبيعى و مانند آن را بهتر بفهمد به خدا نزديك‏تر است؟ آيا اين عقل مايه تقرب است يا عقلى كه «عبد به الرّحمان و اكتسب به الجنان» اصول كافى، ج 1، باب 1، 11. مى‏باشد مايه تقرب است؟
 چه بسا ممكن است مردى در علوم اجرايى بهتر از زن بفهمد امّا توان عقال كردن غرايز خويش را نداشته باشد. همه مذهب‏هاى باطلى كه در برابر انبيا صف بستند، به وسيله مردها جعل شد. اكثر متنبّى‏ها مدعيان دروغين نبوت. كه در برابر انبيا به مبارزه مذهبى برخاستند، مرد بودند. قرآن كريم در مورد كسانى كه نظير فرعون مذهب‏هاى جعلى آوردند مى‏فرمايد: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَومَ الْقِيامَةِ»؛ سوره هود(11): آيه 98. آنان كه پيشاپيش ديگران به جهنّم رفته و مى‏روند آيا مردند يا زن؟
 بنابراين، اگر كسى در مسائل علمى يا سياسى و اجرايى فكر برتر داشت اين نشانه تقرب الى اللّه نيست، بلكه يك فضيلت زايد است، زيرا: «ذاكَ عِلْمٌ لايَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ» الاصول الكافى، ، ج 1، باب 3، 32. علمى است كه ندانستنش زيان نمى‏رساند.
 اگر كسى ادّعا كند كه عقل مرد در جنبه «يعبد به الرحمان و يكتسب به الجنان» قوى‏تر از زن است، هر گز اثبات آن مقدور نيست، چرا كه نه تجربه آن را نشان مى‏دهد و نه برهان آن را تأييد مى‏كند.
 مضافاً اين‏كه همه كمالات به انديشه‏هاى نظرى وابسته نيست. زيرا كه گاهى انسان خوب مى‏فهمد امّا فهمش همراه با خشونت است. اگر انسان دو صنف است: بخشى محكم كارند به نام مرد، و بعضى ظريف كارند به نام زن، اسماء الهى هم دو صنف است و كمالات نيز از دو راه نصيب انسان مى‏شود. بعضى از كمالات بر اساس جنگ و قوام و قيام و مبارزه و ستم ستيزى و مظهر قهر و جلال حق بودن است، و بعضى مظهر مهر و رأفت و عاطفه و محبت و جمال و لطف حق بودن است و اگر يكى از اين دو صنف در خشونت و انديشه قوى ترند، دليلى بر آن نيست كه در بخش‏هاى مهر، عاطفه، لطف، رأفت، صفا، صميميت و رقّت نيز قوى‏تر باشند.
 ذات اقدس اله، عالم را بر محور محبت اداره مى‏كند و بسيارى از آيات قرآن درس محبت مى‏دهد و راه محبت را زن بهتر از مرد درك مى‏كند. اگرچه راه قهر را ممكن است مرد بهتر از زن درك كند. برگرفته از كتاب زن در آيينه و جلال و جمال، صص 222-217 و 249. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 76/500020)

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ ...

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾
 
[مى‏ گويند] پروردگارا پس از آنكه ما را هدايت كردى دلهايمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى (۸آل عمران)

مردها مظلوم ترين جنس آفريده ي خدايند ...

 مطالب متنوع ومذهبی

 مردها مظلوم ترين جنس آفريده ي خدايند ...

 

شايد شما توي دلتان ، يا بلند بلند بخنديد و بگوييد : جوک ميگويي ؟ يا مثلا بگوييد : مردها ؟ مظلوم ؟ اين هم از آن حرفهاست ...

 

 اما راستش اين است که مردها ، پشت نقاب غرور و منم منم شان ، گاه کودکاني معصوم و بي پناهند ، گاه عاشقاني نگون بخت ، و گاه پيرمردي تنها توي پارک ، و من فکر ميکنم ، که ته ته خوشبختي هر مردي ، خنده ي زن و بچه اش است ...

 

مردها را سخت ميشود شناخت ، همه شان ته ريش ندارند ، همه شان فيتنس نيستند ، اتفاقا بعضيهايشان کچل و بي قواره اند ، بعضي دندانهاي جلوييشان افتاده و بعضيها ، کوتاه اند با يک گلوله شکم ...

 

 اما همين مردهاي معمولي ، وقتي شما داريد خريد ميکنيد ، يا وقتي آرام برنامه ي آشپزي نگاه ميکنيد ، يا موقع سرخ کردن بادمجان ، حتي وقتي که با بيحوصلگي از يقه هاي هميشه چرکشان گلايه ميکنيد ، مشغول جنگ هستند ، جنگ با مشغوليات ذهني خودشان ، با راست و ريس کردن اجاره خانه ، با چک سر برج ، با قسط فلان ، با اينکه چطور کنار اينهمه مشکلات لبخند يادشان نرود ، و تاريخ تولد و عقد و ازدواج و هزار چيز عجيب ديگر ، که براي شما فرشته ها مهم است ، يا چطور يک گوشه ي آرام پيدا کنند تا دردهايشان را توي سطل تنهايي خودشان عق بزنند ...

 

 مردها موجودات مظلومي هستند ، حواستان باشد ، که اگر دلشان خوش يک استکان چاي است ، هميشه حاضر باشد ، که تعريف کنيد ازشان ، حتي اگر شکمشان گنده و کله شان کچل است ، مردها به محبت زنده اند ، و نه هيچ چيز ديگر ، باقي قضايا فقط فکرهاي زنانه است ، بريزيدشان دور و طور ديگري نگاه کنيد ، دنيا واقعا زيباست ....

12 وظیفه مومنین نسبت به یکدیگر

کلام روز

12 وظیفه مومنین نسبت به یکدیگر

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری:

بنا بر روایات رسیده از ائمه اطهار (ع) هر انسان مومن بر مومنِ دیگر حقی دارد، چنانچه در این باره از امام رضا (ع) نقل شده است که ایشان فرموده اند:

از حقوق مومنی بر مومن این است که:

از ته دل دوستش بدارد،

با ثروت و دارایی اش او را کمک نماید،

در برابر ستمکاران او را کمک نماید،

به او خیانت ننماید،

پشت سر او غیبت نکند،

به او تهمت نزند

و هر که مومنی را خوراک دهد بهتر است از آزاد کردن یک بنده،

و هر که مومن تشنه ای را سیراب نماید، خداوند او را از چشمه های بهشتی سیراب می سازد،

و هر که مومن برهنه ای را بپوشاند و لباسی برای او فراهم آورد، خداوند از دیبای بهشتی به او می پوشاند،

و هر که گِره از کار مومنی در دنیا بگشاید، خداوند گرهِ گرفتاری آخرتش را می گشاید،

و هر که حاجت مومنی را برآورد، بهتر است از اینکه روزه داری نموده و در مسجدالحرام معتکف گردیده باشد،

و چون مومنی فوت نمود، بر سر قبرش رفته و او را فراموش ننماید.

  

منابع:
1- علامه مجلسی. بحارالانوار، ج71: 151.
2- قاضی زاهدی گلپایگانی. گنجینه نور: 661، 663.

 

آموخته های چارلی چاپلین

 

آموخته های چارلی چاپلین

 

آموخته ام که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من بگوید :

تو مرا شاد کردی

آموخته ام که مهربان بودن بسیار مهم تر از درست بودن است .

آموخته ام که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی نه گفت .

آموخته ام که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم .

آموخته ام که مهم نیست زندگی تا چه حدّی انتظار جدّی بودن دارد همۀ ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با او دور از جدّی بودن باشیم

آموخته ام که گاهی تمام چیزهایی که 1 نفر می خواهد فقط دستی است برای گرفتن دست او و قلبی است برای فهمیدن وی .

آموخته ام که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی شگفت انگیز ترین چیز در بزرگسالی است

آموخته ام که زندگی مثل دستمال لوله ای است که هر چه به انتهایش نزدیک می شویم سریعتر حرکت می کند

آموخته ام پول شخصیت نمی خرد .

آموخته ام که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند

آموخته ام که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز بدست بیاورم .

آموخته ام که چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد .

آموخته ام که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان آموخته ام که زندگی دشوار است           اما من از او سخت ترم.

آموخته ام که فرصتها هیچ گاه از بین نمی رود بلکه شخص دیگری فرصت از دست رفتۀ ما را تصاحب خواهد کرد.

آموخته ام که آرزویم این است که قبل ازمرگ مادرم یکبار بیشتر بگویم دوستش دارم.

آموخته ام که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن نگاه را وسعت داد.

آموخته ام

با پول می شود خانه خرید ولی آسایش نه ،

رختخواب خرید ولی خواب نه،

ساعت خرید ولی زمان نه ،

مقام خرید ولی احترام نه،

می توان کتاب خرید ولی دانش نه،

می توان دارو خرید ولی سلامتی نه،

می توان آشیانه گرفت ولی  زندگی نه،

و می توان قلب خرید ولی عشق نه.

آموخته های چارلی چاپلین

 

 

«روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد

«روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد

چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد»

آدمی گه راه خود را می نهد سوی بساتین

گاه سوی دوزخ این جان عزیزش خوار دارد

گاه در باغ جنان می شد روان در کوی دلبر

گه ز مهجوری عیان جان خودش تیمار دارد

عاشق و معشوق را حایل نباشد در دو عالم

جان خود را چون حجاب این آدمی در کار دارد

هست یکتا جلوه ی معشوق در چشمان عشاق

آدمی در بوستان یک دلبر و دلدار دارد

راه ما قانع شدن باشد به انوار خدایی

کز تجلی های او جانها نشان از یار دارد

در طریق عشق هر کس راه خود دارد ولیکن

در طریقت راه ما صد جلوه ی دشوار دارد

========

2016

 شکست تلخ است، من حرفی برای گفتن ندارم.

2012

مرواریدهایی از زبان امام رضا (ع)

 


  1. مرواریدهایی از زبان امام رضا (ع)

    1- در شگفتم که چگونه کسی که دنیا را آزموده و تغییرات آن را به چشم خود دیده باز دل به دنیا می بند . 1

    2- ادب نتیجه تحمل سختی است ، هر که سختی را تحمل کند به ادب دست یابد . 2

    3- در برابرقدرتمندان محتاط ، در برابر دوستان فروتن ، در برابر دشمنان مراقب و در برابر مردمان گشاده رو باش . 3

    4- هر کهکار زشت دیگران را بر ملا کند خوار می گردد و هر که آنرا بپوشاند خدایش می آمرزد . 4

    5- از بد اخلاقی بپرهیزید زیرا بد اخلاق بدون تردید در آتش است . 5

    6- عبادت ، بسیاری روزه و نماز نیست و همانا عبادت ، اندیشه زیاد نمودن در امر خداست . 6

    7- (هنگامي که از پدر بزرگوارش سخن به ميان آمد)، فرمودند : هيچ خردي با خرد آن حضرت برابري نمي کرد با اين حال گاه با يکي از غلامان سياه خود مشورت مي کرد به ايشان عرض شد : با چنين کسي مشورت مي کني؟فرمودند: چه بسا که خدای تبارک و تعالي (نظر درست را) بر زبان او جاري کند. 7

    8- امام رضا (ع) فرمودند : مردي اميرالمؤمنين (ع) را به ميهماني دعوت کرد . حضرت علي (ع) فرمودند: مي پذيرم به شرط اين که سه قول به من بدهي . آن شخص پرسيد آن هاچيستند؟ حضرت فرمودند: از بيرون چيزي براي من تهيه نکني، حاضري خانه ات را از من دريغ نکني و به زن و فرزندانت اجحاف ننمايي . مرد گفت هر چه شما بفرماييد . پس علي بن ابي طالب (ع)دعوت او را پذيرفت. 8

    9- نيكي به پدر و مادر واجب است اگر چه آنها مشرك باشند ، البته در جائي كه اطاعت از آنها موجب معصيت و نافرماني پروردگار شود، نبايد فرمانبرداري نمود . 9

    10- تواضع درجاتى دارد : يكى از آنها اين است كه انسان اندازه خود را بشناسد و با طيب خاطر ، خود را در آن جايگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان‏گونه رفتار كندكه انتظار دارد با او رفتار كنند ، اگر بدى ديد آن را با خوبى جواب دهد ، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد. 10

    11- شیخ صدوق از حضرت رضا ( ع ) نقل می کند که در دعای خود می گفت : 
    " خدایا من برائت می جویم بسوی تو از کسانی که درباره ما چیزی را ادعا می کنند که حق و حد ما نیست . خدایا من برائت می جویم به سوی تو از کسانی که درباره ما چیزی را می گویند که ما درباره خود نمی گوئیم . خدایا خلق و امر از توست . ما تنها بندگی تو می کنیم و از تو کمک می خواهیم . خدایا تو خالق ما و پدران ما هستی ، ... خدایا ما بندگان تو و فرزندان بندگان تو هستیم و برای خود مالک هیچ سود و زیانی نیستیم و اختیار مرگ و زندگی و برانگیخته شدن خود را نداریم .11

    12- كسى كه امير المؤمنين را از مرز عبوديت خدا فراتر برد،از شمار كسانى است كه مورد خشم خدايند و از گمراهان است.12

    13- در شگفتم از كسي كه بندگان را با ثروت خويش مي خرد تا رهايشان كند ، چگونه با خوش اخلاقي خويش آزادگان را نمي خرد .13

    14- زياني که دو گرگ گرسنه به گله گوسفندي بي چوپان مي زنند از زيان رياست طلبي در دين مسلمانان بيش تر نيست . 14

    15- از حرص و حسد بپرهیزید زیرا این دو امتهای گذشته را نابود کرده است . 15

    زیرنویسها :

    1- عَجِبْتُ لِمَنِ اخْتَبَرَ الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا کَیْفَ یَطْمَئِنُّ اِلَیْهَا - بحار الانوار/ج 75/ص450
    2- اَلْاَدَبُ کُلْفَةٌ فَمَنْ تَکَلَّفَ الْاَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ - اصول کافی 1/ ص 24
    3- اصْحَبِ السُّلْطَانَ بِالْحَذَرِ وَ الصَّدِیقَ بِالتَّوَاضُعِ وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعَامَّةَ بِالْبِشْرِ - بحارالأنوار/ج71/ ص167
    4- اَلْمُذِیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ - میزان الحکمة، ج 2، ص 988
    5- اِیَّاکُمْ وَ سُوءَ الْخُلْقِ فَاِنَّ سَیِّئَ الْخُلْقِ فِی النَّارِ لامَحَالَةَ - عیون اخبار الرضا علیه السلام / ج 1/ 34
    6- لَیْسَتِ الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ الصِّیَامِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فِی أَمْرِ اللهِ - تحف العقول/ص442
    7- قال الإمام الرضا(ع) (لما ذکر عنده أبوه): کان عقله لا توازي به العقول و ربما شاور الاسود من سودانه، فقيل له: تشاور مثل هذا؟! فقال: إن الله تبارک وتعالي ربما فتح علي لسانه.مکارم الأخلاق، ج 2، ص 99
    8- قال الإمام الرضا (ع) : دعا رجل أمير المؤمنين (ع) فقال له: قد أجبتك علي أن تضمن لي ثلاث خصال، قال: وما هي يا أمير المؤمنين؟ ... عيون أخبار الرضا - عليه السلام -، ج 2، ص 42، ح 138
    9- قال الامام الرضا (ع) : برّ الوالدين واجبٌ و ان كان مُشركين و لا طاعةُ لهما في معصية الخالق ... تفسير صافي، ج 2، ص 37
    10- اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ يَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَيُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَليمٍ، لايُحِبُّ أَنْ يَأْتىَ إِلى أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مايُؤْتى إِلَيْهِ، إِنْ رَأى سَيِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، كاظِمُ الْغَيْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه‏ُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ؛- کتاب: چهل چلچراغ (چهل چهل حديث) > حدیث شماره : 300139
    11- اثبات الهداه ، ج 3 ، ص 756
    12- مَن تَجاوَزَ بأميرِ المؤمنينَ عليه‏السلام العُبوديَّةَ فهُو مِن المَغضوبِ علَيهِم ومِنَ‏الضالِّينَ - بحار الأنوار : 25 / 274/ 20 منتخب ميزان الحكمة : 432
    13- عَجِبْتُ لِمَنْ يَشْتَرِي الْعَبيدَ بِمالِهِ فَيُعْتِقُهُم كَيْفَ لا يَشْتَرِي الاَحْرارَ بِحُسْنِ خُلقِهِ. - فقه الرضا، ص 354
    14- ما ذِئبانِ ضارِيانِ في غَنَمٍ قَد تَفَرَّّقَ رُعاتُها بِاَضَرَّ في دينِ المُسلِمٍ مِن طَلَبِ الرّياسَة. - بحار الأنوار، ج 73، ص 145
    15- اِیَّاکُمْ وَ الْحِرْصَ وَ الْحَسَدَ فَاِنَّهُما اَهْلَکَا الْاُمَمَ السَّالِفَةَ - بحار الانوار/ 75/ 346

سفری به خانه دل ( مسافرت مشهد شهریور 92)

 

سفری به خانه دل ( مسافرت مشهد شهریور 92)
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم اسفند 1392 ساعت 14:55 شماره پست: 108.
این پست قبلا" توسط بلاگفا در سال 92 حذف شده بود .
 

السلام علیک

یا سلطان یا اباالحسن

یا علی بن موسی الرضا. 

 

السلام علیک یا غریب الغرباء. 

 

السلام عیلک یا معین الضعفاء و الفقراء

 

. السلام علیک یا شمس الشموس یا انیس النفوس ...

 

   عکس ها اختصاصی

 


 

 

متن شعر زيباي مرحوم قيصر امين پور در وصف امام رضا(ع)  

 

چشمه‌هاي خروشان تو را مي‌شناسند

موج‌هاي پريشان تو را مي‌شناسند
 
                     پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي
                     ريگ‌هاي بيابان تو را مي‌شناسند
 
نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را مي‌شناسند
 
             از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي
             اي كه امواج طوفان تو را مي‌شناسند
 
اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد
چون تمام غريبان تو را مي‌ش
                   كاش من هم عبور تو را ديده بودم
                    كوچه‌هاي خراسان، تو را مي‌شناسند 

 

 

السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا

 

 

ما بدین در نه پی حشمت وجاه آمده ایم        
 
                    از بدحادثه اینجابه پناه آمده ایم

رهرو منزل عشقیم زسرحد عدم                  
 
             تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

باچنین گنج که شد خادم او روح امین               
 
            به گدایی به در خانه شاه آمده ایم

لنگر حکم تو ای کشتی توفیق کجاست              
 
           که دراین بحرکرم غرق گناه آمده ایم

آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار                   
 
             که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
 

 

 

 

 

          دوﺳﺖ دارم ﺻﺪات ﮐﻨﻢ، ﺗﻮ هﻢ ﻣﻨﻮ ﻧﮕﺎ ﮐﻨﯽ       

          ﻣﻦ ﺗﻮ رو ﻧﮕﺎت ﮐﻨﻢ، ﺗﻮ هﻢ ﻣﻨﻮ ﺻﺪا ﮐﻨﯽ

                   ﻗﺮﺑﻮن ﭼﺸﻤﺎت ﺑﺮم، از راﻩ دورﯼ اوﻣﺪم           

                   ﺟﺎﯼ دورﯼ ﻧﻤﻴﺮﻩ ، اﮔﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﮕﺎ ﮐﻨﯽ

          دل ﻣﻦ زﻧﺪوﻧﻴﻪ، ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻴﺘﻮﻧﯽ             

          ﻗﻔﺲ واﮐﻨﯽ و ﭘﺮﻧﺪﻩ رو رهﺎ ﮐﻨﯽ

                   ﻣﻴﺸﻪ ﮐﻨﺞ ﺣﺮﻣﺖ ﮔﻮﺷﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺑﺎﺷﻪ         

                   ﻣﻴﺸﻪ ﻗﻠﺐ ﻣﻨﻮ ﻣﺜﻞ ﮔﻨﺒﺪت ﻃﻼ ﮐﻨﯽ

          ﺗﻮ ﺳﺮت ﺷﻠﻮﻏﻪ زﯾﺮ دﺳﺘﻴﺎت ﻓﺮاوﻧﻨﺪ           

          از ﺧﺪا ﻣﻴﺨﻮام، ﮐﻤﯽ ﻧﻴﮕﺎ ﺑﻪ زﯾﺮ ﭘﺎت ﮐﻨﯽ

                  ﺗﻮ ﻏﺮﯾﺒﯽ و ﻣﻨﻢ ﻏﺮﯾﺒﻢ، اﻣــــــﺎ...                

                 ﭼﯽ ﻣﻴﺸﻪ دل اﯾﻦ ﻏﺮﯾﺒﻪ رو ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺁﺷﻨﺎ ﮐﻨﯽ

          دوﺳﺖ دارم ﺗﻮ اﯾﻮنِ ﺁﯾﻨﻪ ات از ﺻﺒﺦ ﺗﺎ ﻏﺮوب      

          ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺻﻔﺎ ﮐﻨﻢ، ﺗﻮهﻢ ﻣﻨﻮ دﻋﺎ ﮐﻨﯽ

                  ﺑﻪ وﻓﺎﯼ ﮐﻔﺘﺮاﯼ ﺣﺮﻣﺖ                  

                  ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮام ﮐﻔﺘﺮﯼ ﺑﺎﺷﻢ، ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﻨﻮ هﻮا ﮐﻨﯽ

          دﻟﻤﻮ ﮔﺮﻩ زدم ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ات دارم ﻣﻴﺮم      

          دوﺳﺖ دارم ﺗﺎ ﻣﻦ ﻣﻴﺎم، زود ﮔﺮﻩ هﺎ رو واﮐﻨﯽ

                   ﺻﺪ هﺰار دﻓﻌﻪ هﻢ ﺷﺪﻩ ﭘﺎﯼ ﺿﺮﯾﺢ زار ﻣﻴﺰﻧﻢ    

                   ﺗﺎ ﯾﻪ ﺑﺎر دﻟﺖ ﺑﺴﻮزﻩ، درداﻣﻮ دوا ﮐﻨﯽ

          ﺗﻮ ﺳﺮت ﺷﻠﻮﻏﻪ زﯾﺮ دﺳﺘﻴﺎت ﻓﺮاوﻧﻨﺪ       

           از ﺧﺪا ﻣﻴﺨﻮام، ﮐﻤﯽ ﻧﻴﮕﺎ ﺑﻪ زﯾﺮ ﭘﺎت ﮐﻨﯽ

                   ﺗﻮ ﻏﺮﯾﺒﯽ و ﻣﻨﻢ ﻏﺮﯾﺒﻢ، اﻣـــــﺎ...          

                   ﭼﯽ ﻣﻴﺸﻪ دل اﯾﻦ ﻏﺮﯾﺒﻪ رو ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺁﺷﻨﺎ ﮐﻨﯽ

          دوﺳﺖ دارم ﺗﻮ اﯾﻮنِ ﺁﯾﻨﻪ ات از ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﻏﺮوب  

          ﻣﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺻﻔﺎ ﮐﻨﻢ، ﺗﻮهﻢ ﻣﻨﻮ دﻋﺎ ﮐﻨﯽ

                  ﺑﻪ وﻓﺎﯼ ﮐﻔﺘﺮاﯼ ﺣﺮﻣﺖ                     

                  ﻣﻦ ﻣﻴﺨﻮام ﮐﻔﺘﺮﯼ ﺑﺎﺷﻢ  ،ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﻣﻨﻮ هﻮا ﮐﻨﯽ

          دﻟﻤﻮ ﮔﺮﻩ زدم ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ات دارم ﻣﻴﺮم      

          دوﺳﺖ دارم ﺗﺎ ﻣﻦ ﻣﻴﺎم، زود ﮔﺮﻩ هﺎ رو واﮐﻨﯽ

                  ﺻﺪ هﺰار دﻓﻌﻪ هﻢ ﺷﺪﻩ ﭘﺎﯼ ﺿﺮﯾﺢ زار ﻣﻴﺰﻧﻢ         

                 ﺗﺎ ﯾﻪ ﺑﺎر دﻟﺖ ﺑﺴﻮزﻩ، درداﻣﻮ دوا ﮐﻨﯽ 

http://www.ghadir.ca/multimedia/other/reza-reza/reza-reza.mp3

شنیدن صوتی شعر

کلیپ آمدم ای شاه پناهم بده

متن زیارت امام رضا(علیه السلام)

 

در بدترین ما ... و در بهترین ما  ...

در بدترین ما

                   آنقدر خوبی هست

و در بهترین ما

                      آنقدر بدی هست

که هیچ یکاز ما

                        را شایسته نیست

که از دیگران عیب جویی کنیم

@zibaakadeh

اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي...

اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي

اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ

وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ

و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ

صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة

كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.

روز خبرنگار مبارك

طنز/ دلم خوش است که نامم خبرنگار بُوَد!

طنز و کاریکاتور > طنز - آنچه می​خوانید شعر طنزی است محصول مشترک راشد انصاری و محمد جاوید به مناسبت روز خبرنگار.

 

دلم خوش است که نامم خبرنگار بُوَد
کسی که بر سر ِ کاری، خفن سوار بُوَد!

دلم خوش است به پُر طمطراقی ِ شغلم
که حاصلش دو سه تا لوح ِ افتخار بُوَد

میان ِ مردم و مسوول چون پُلی هستم 
که پایه هاش! به دوش ِ من استوار بُوَد

بگو چه کار کنم با اجاره ی منزل
بدین حقوق که قّد ِ سه تا نهار بُوَد؟!

به دست ِ مؤجر ِ بَد، بر سر ِ اجاره بها
حقوق بنده ی بی چاره لـتّ و پار بُوَد

چه قول ها که نداده تعاونی مسکن
که خانه های قشنگی در انتظار بُوَد

ولی چه حیف که این خانه جز سرابی نیست
و این تعاونی در حال ِ احتضار بُوَد

خبرنگار، خروسی است جنگی و نا ترس

که سر بریده ی جشن و عزای یار بُوَد!

خبرنگار ِبسیجی به جز قلم ، کاغذ
همیشه صاحب یک ضبط و یک نوار بُوَد!

خبرنگار، که سی سال شغل او این است
دوان دوان پی ِ مسوول ِ تازه کار بُوَد

همیشه در پی ِ سوژه به هر کجا ویلان
و کفش ِ پاره اش البته سوگوار بُوَد!

ز دست ِ خیل ِ طلبکار با دوی صد متر
همیشه یک تنه در حالت ِ فرار بُوَد!

خبرنــگار، نــگویـد تمـلقی عــمرا
نگو که مصرع بالایی ام شعار بُوَد!

به رغم این همه اوصاف عاشق ِ کار است
اگر چه بر سر ِ راهش هزار خار بُوَد

و جالب این که به دست ِ «دبیرِ» محترمش
خبرنگار به صد کنترل دچار بُوَد

اگر چه کنترل این جا نمی شود سانسور
دبیر هم به خدا تحت ِ صد «فشار» بُوَد!

اشارتی گذرا کرده ام به این حرفه
چرا که درد ِ دل ِ بنده بی شمار بُوَد

اگر چه سخت و زیان آور است شغل ِ حقیر
دوای خستگی ام، عشق ِ این دیار بُوَد

 

 

 

 

وبلاگ خالو راشد

سخن_بزرگان

#سخن_بزرگان

کسی که سی سال سخن گفته،


و هیچ کس به او ایراد نگرفته،


به خاطر این است که


سی سال سخن گفته


و هیچ کس از او نتیجه ای نگرفته!

💠علی شریعتی
❤️ @joorvajoora 💚

 

طنز

 
 داستان_کوتاه
طنز

بازرس برای سرکشی میره آسايشگاه ﺭﻭﺍﻧﯽ:
ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﻪ:
فهیمه… فهیمه … فهیمه …
بارزس ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ: ﺍﯾﻦ یارو ﭼﺸﻪ؟
ﻣﯿﮕﻦ: ﯾﻪ ﺩختری ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ فهیمه ﮐﻪﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻥ؛ ﺍﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!
بازرس ميره ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ و ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻪﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ بستنش، نعره ﻣﯿﺰﻧﻪ:
فهیمه… فهیمه … فهیمه …
بازرس ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ: ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ: فهیمه رو ﺩﺍﺩﻥ به این!!

❤️  joorvajoora 💚

❤️  💚     

طنز

یک بنده خدایی، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت:
خدایا! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى؟
ناگاه، ابرى سیاه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت:
چه آرزویى دارى اى بنده ى محبوب من؟
مرد، سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت:
اى خداى کریم! از تو مى خواهم جاده اى بین کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم!
از جانب خداى متعال ندا آمد که:
اى بنده ى من! من تو را به خاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و مى توانم خواهش تو را بر آورده کنم؛ اما، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است؟ هیچ میدانى که باید فرمان دهم تا فرشتگانم ته اقیانوس آرام را آسفالت کنند؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود ؟ من همه ى اینها را مى توانم انجام بدهم؛ اما، آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى؟
مرد، مدتى به فکر فرو رفت، آنگاه گفت:
اى خداى من! من از کار زنان سر در نمى آورم! میشود به من بفهمانى که زنان چرا می گریند؟ میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان زنان را خوشحال کرد؟

صدایی از جانب باری تعالى آمد که: اى بنده ی من! آن جاده اى را که خواسته اى، دو بانده باشد یا چهار بانده؟!

❤️ @joorvajoora 💚

داستان_کوتاه

  داستان_کوتاه

نقاش مشهوری در حال نقاشی یک منظره ی کوهستانی بود. آن نقاشی به طور باورنکردنی ای زیبا بود. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی‌اش بود که ناخودآگاه در حالی که آن نقاشی را تحسین می‌کرد، چند قدم به طرف عقب رفت. نقاش هنگام عقب رفتن، پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه کوه فاصله دارد.
رهگذری متوجه شد که نقاش چه می‌کند. رهگذر می‌خواست فریاد بزند، اما ممکن بود نقاش به خاطر ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و سقوط کند. رهگذر به سرعت یک از قلموهای نقاش را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد. نقاش که این صحنه را دید با سرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن رهگذر را بزند. اما رهگذر تمام جریان را که شاهدش بود برای نقاش تعریف کرد و توضیح داد که چگونه امکان داشت از کوه به پایین سقوط کند.

به راستی گاهی آینده‌مان را بسیار زیبا ترسیم می‌کنیم، اما گویا خالق هستی می‌بیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای ما را خراب می‌کند.

گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت می‌شویم اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم:

🍃خالق هستی همیشه بهترین‌ها را برایمان مهیا کرده است...🍃

❤️ @joorvajoora 💚

همه ی انسان ها قدرت انتقاد دارند ولی جرات ‏اصلاح نه

همه ی انسان ها قدرت انتقاد دارند

ولی جرات ‏اصلاح نه

 

❤️  
❤️ 💚
     داستان_کوتاه

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر

نقاشی را آموخت. استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای

و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم.

شاگرد فکری به سرش رسید؛ یک نقاشی فوق العاده کشید

و آن را در میدان شهر قرار داد، مقداری رنگ و قلمی در کنار

آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند

یک علامت × بزنند؛ و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت

خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد.


استاد به او گفت:

آیا می توانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟

شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر

قرار داد ولی این بار متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که :

"اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید!"

غروب برگشتند و دیدند تابلو دست نخورده مانده است.

استاد به شاگرد گفت:

همه ی انسان ها

قدرت انتقاد دارند

ولی جرات ‏اصلاح نه

❤️ @joorvajoora 💚

 

می‌دونین مشکل کار، از همون اول چی بود؟

 
یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ
رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ
پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید
نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید
یه قناری بود قشنگ،
 بال و پر، پر آب و رنگ
وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ
قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد
توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد
روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری
گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!

 

نگاهی کرد قناری، بالا و پایین، راست و چپ

 

پوزخندی زد به کلاغ، گفتش که عجب! عجب
منقار من قلمی، منقار تو بیست وجب
واسه چی زنت بشم؟ مغز من نکرده تب
کلاغه دلش شیکست، ولی دید یه راهی هست
برای سفر به شهر، بار و بندیلش رو بست
یه مدت از کلاغه،  
هیچ کجا خبر نبود
وقتی برگشت به خونه، از نوکش اثر نبود
داده بود عمل کنن، منقار درازشو
فکر کرد این بار می‌خره،  
قناریه نازشو
باز کلاغ دلش شیکست، نگاه کرد به سر و دست
آره خب، سیاه بودش! اینجوری بوده و هست
دوباره یه فکری کرد، رنگ مو تهیه کرد
خودشو از سر تا پا، رفت و کردش زرد زرد
رفتش و گفت: قناری! اومدم خواستگاری
شدم عینهو خودت، بگو که دوسم داری
اخمای قناریه، دوباره رفتش تو هم!
 
کله‌مو نگاه بکن، گیسوهام پر پیچ و خم
موهای روی سرت، وای که هست خیلی کم
فردا روزی تاس می‌شی! زندگی‌مون میشه غم
کلاغ رفتش به خونه نگاه کرد به آیینه
نکنه خدا جونم! سرنوشت من اینه؟!
ولی نا امید نشد، رفت تو فکر کلاگیس
گذاشت اونو رو سرش، تفی کرد با دو تا لیس
کلاه گیسه چسبیدش، خیلی محکم و تمیز
روی کله‌ی کلاغ، نمی‌خورد حتی یه لیز
 
نگاه که خوب می‌کنم، می‌بینم گردنتو
یه جورایی درازه، نمی‌شم من زن تو
کلاغه رفتشو من، نمی‌دونم چی جوری
وقتی اومدش ولی، گردنش بود اینجوری
 
خجالت نمی‌کشی؟ با اون گوشتای شیکم!؟
دوست دارم شوهر من، باشه پیمناست دست کم!
دیگه از فردا کلاغ، حسابی رفت تو رژیم
می‌کردش بدنسازی، بارفیکس و دمبل و سیم
بعدش هم می‌رفت تو پارک، می‌دویید راهای دور
آره این کلاغ ما،‌ خیلی خیلی بود صبور
 
واسه ریختن عرق، می‌کردش طناب‌بازی
ولی از روند کار، نبودش خیلی راضی
پا شدو رفتش به شهر، دنبال دکتر خوب
دو هفته بستری شد، که بشه یه تیکه چوب
قرصای جور و واجور، رژیمای رنگارنگ
تمرینهای ورزشی، لباسای کیپ تنگ
آخرش اومد رو فرم، هیکل و وزن کلاغ
با هزار تا آرزو، اومدش به سمت باغ
 
وقتی از دور میومد، شنیدش صدای ساز
تنبک و تنبور و دف، شادی و رقص و آواز
دل زاغه هری ریخت! نکنه قناریه؟
شایدم عروسی بازای شکاریه!
 
دیدش ای وای قناری، پوشیده رخت عروس
یعنی دامادش کیه؟ طاووسه یا که خروس؟
هی کی هست لابد تو تیپ، حرف اولو می‌زنه!
توی هیکل و صورت، صد برابر منه
کلاغه رفتشو دید، شوهر قناری رو
شوکه شد، نمی‌دونست، چیز اصل کاری رو!
می‌دونین مشکل کار، از همون اول چی بود؟
کلاغه دوچرخه داشت،‌ صاحب بی ام و نبود
 

نصیحت های شیطان به حضرت نوح

نصیحت های شیطان به حضرت نوح

شاید در وهله اول باورش سخت باشد اما باید گفت که این اتفاق افتاده، شیطان با وجود تمام دشمنی هایی که با انسان دارد زبان به نصیحت حضرت نوح  گشوده و او را از سه موضع برحذر داشته است. شیطان و انجام عملی که برای آن قدر و منزلتی بزرگ برشمرده اند یعنی نصیحت کردن، شاید دور از ذهن باشد اما این اتفاق افتاده!

امام جعفر صادق علیه السلام مى‏فرمود: «بر شما باد به نصیحت از براى خدا در خلق آن جناب؛ زیرا كه هرگز تو او را ملاقات نخواهى كرد به عملى كه از آن بهتر باشد».(تحفة الأولیاء(ترجمه أصول كافى)/ج‏3/523)

نصیحت زمانی سودمند خواهد بود که از جانب کسی باشد که بر انسان و شرایط و موقعیت او شناخت کافی داشته باشد، شیطان نیز انسان را به خوبی می شناسد و از کم و کاستی های او به خوبی خبر دارد، لاجرم نصایحش سودمند انسان خواهد بود.

 

سخن‏ شیطان به حضرت نوح كه مرا در سه جا یاد كن‏

  

  1)‌ هنگام غضب،   

  2) قضاوت میان دو نفر،  

  3) هم نشینی با زنی تنها،  

ادامه نوشته

درباره كلاهبرداري بيشتر بدانيم

دانشنامه حقوقي/
سوءنيت، قصد فريب، مانور متقلبانه از خصوصيات كلاهبرداري است و در سيستم پليس فقط ادعاي شاكي مبنا قرار مي‌گيرد و با توجه به اين ادعا، پرونده تشكيل مي‌شود؛ اما در مرحله رسيدگي قضايي مشخص مي‌شود كه آيا اين موضوع، كلاهبرداري بوده يا خير.
 
به گزارش خبرنگار حقوقي قضايي باشگاه خبرنگاران، كلاهبرداري يكي از جرايمي است كه در گوشه و كنار كشورمان به چشم مي آيد. دامنه كلاهبرداري وسيع تر از جعل است، هرنوع كسب و كار ، تجارت و فعاليت مشروعي مي‌تواند مورد سوءاستفاده قرار بگيرد و كافي است با فريب، حيله و تزوير همراه شود، در اين صورت به شگردهاي كلاهبرداري تبديل مي‌شود.

به تعداد راه‌هاي قانوني موجود براي كسب درآمد، هزاران راه غيرقانوني نظير فريب، نيرنگ، دسيسه و... وجود دارد.

عمده ترين دليل كلاهبرداري طمع ورزي است، اگر بتواينم نفس خود را كنترل كنيم و راضي نشويم كه يكسري اصول اخلاقي و شرعي را زيرپا بگذاريم، هيچ كلاهبرداري به مقصود خود نخواهد رسيد.

در قانون براي برخي از موضوعات كليدي تعاريف كلي وجود دارد، موضوع كلاهبرداري، در عمل دامنه بسيار وسيعي از اقدامات افراد را شامل مي‌شود، در حالي كه خيلي از اين اقدامات را بايد از دايره كلاهبرداري خارج كرد.بسياري از پرونده‌ها نظير خريد و فروش، معاملات، قراردادهايي كه بين افراد منعقد شده و به نتيجه نمي‌رسد، به شكل كلاهبرداري مطرح مي‌شود، در حالي كه كلاهبرداري نيست.

 اما، احراز اين مساله براي پليس در مراحل ابتدايي مقدور نمي‌باشد، بلكه در حوزه اختيارات قاضي است كه با استناد به مدارك و شواهد مشخص كند كه آيا پرونده، كلاهبرداري است يا خير؟

در بررسي پرونده‌هاي مطروحه در سطح كشور مشخص شده است كه خيلي از موضوعات مطرح شده كلاهبرداري نبوده، بلكه صرفاً ادعاي كلاهبرداري است. مواردي نظيرعدم تحويل به موقع خانه از سوي مستاجر، عدم تحويل به موقع خانه از سوي خريدار و ... بيشتر در قالب قراردادهاي حقوقي و مدني قرار مي گيرد، نه در قالب كلاهبرداري.

سوءنيت، قصد فريب، مانور متقلبانه از خصوصيات كلاهبرداري است. در سيستم پليس فقط ادعاي شاكي مبنا قرار مي‌گيرد و با توجه به اين ادعا، پرونده تشكيل مي‌شود. اما در مرحله رسيدگي قضايي مشخص مي‌شود كه آيا اين موضوع، كلاهبرداري بوده يا خير.

متاسفانه به علت عدم بازخورد از سرنوشت نهايي پرونده‌ها، پليس كمتر از نتيجه اين پرونده‌ها مطلع مي‌شود، مگر اينكه فرد واقعاً كلاهبردار و براي او قرار قانوني صادر شده باشد كه پليس از اين طريق در جريان اين امر قرار مي‌گيرد.

  
... 

مطالب متنوع ومذهبی, [۳۱.۰۷.۱۶ ۰۰:۳۳] 🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷 🔹🔷  🔷 🔶نامه زیبای یک جوان به علامه ط

 

مطالب متنوع ومذهبی 
🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷🔹🔷
🔹🔷
🔷
🔶نامه زیبای یک جوان به علامه طباطبایی و پاسخ ایشان

🔹دوستانی که خواستار دستور سلوکی برای شروع سلوک هستند، حتما نامه را بخوانند.

💢 نامه جوان:

بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک نخبة الفلاسفه آیة الله العظمی جناب آقای طباطبائی ادام الله عمرکم ماشاءالله

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

کوتاه سخن آنکه جوانی هستم 22 ساله، ...چنین تشخیص می دهم که تنها ممکن است شما باشید که به این سؤال من پاسخ دهید. در محیط و شرایطی که زندگی می کنم هوای نفس و آمال و آرزوها بر من تسلط فراوانی دارند و مرا اسیر خود ساخته‌اند و سبب آن شده‌اند که مرا از حرکت به سوی الله، و حرکت در مسیر استعداد خود بازداشته و می‌دارند.

درخواستی که از شما دارم برای من بفرمایید بدانم به چه اعمالی دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و این طلسم شوم را که همگان گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟

یادآور می شوم نصیحت نمی خواهم و الا دیگران ادعای ناصحیت فراوان دارند.دستورات عملی برای پیروزی لازم دارم. همان گونه که شما در تحصیلات خود در نجف پیش استاد فلسفه داشتید، همان شخصی که تسلط به فلسفه اشراق داشت. (مسموع است).

باز هم خاطرنشان می سازم که نویسنده با خود فکر می کند که شفاها موفق به پاسخ این سؤال نمی شود. وانگهی شرم دارم که بیهوده وقت گرانمایه شما را بگیرم. لذا تقاضا دارم پدرانه چنانچه صلاح می دانید و بر این موضوع می توانید اصالتی قائل شوید مرا کمک کنید. در صورت منفی بودن، به فکر ناقص من لبخند نزنید و مخفیانه نامه را پاره کنید و مرا نیز به حال خود وا گذارید. متشکرم.

امضا 23/10/1355


💢 پاسخ علامه طباطبائی به این نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم

برای موفق شدن و رسیدن به منظوری که در پشت ورقه مرقوم داشته اید لازم است همتی برآورده، توبه ای نموده، به مراقبه و محاسبه پردازید. به این نحو که هر روز که طرف صبح از خواب بیدار می شوید قصد جدی کنید که در هر عملی که پیش آید رضای خدا - عز اسمه - را مراعات خواهم کرد.

آن وقت در سر هر کاری که می خواهید انجام دهید نفع آخرت را منظور خواهید داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهید داد، هر چه باشد. همین حال را تا شب، وقت خواب ادامه خواهید داد و وقت خواب، چهار پنج دقیقه ای در کارهایی که روز انجام داده اید فکر کرده، یکی یکی از نظر خواهید گذرانید. هر کدام مطابق رضای خدا انجام یافته شکری بکنید. و هر کدام تخلف شده استغفاری بکنید.

این رویه را هر روز ادامه دهید. این روش اگر چه در بادی حال سخت و در ذائقه نفس تلخ می باشد ولی کلید نجات و رستگاری است.

و هر شب پیش از خواب اگر توانستید سور مسبحات یعنی سوره حدید و حشر و صف و جمعه و تغابن را بخوانید و اگر نتوانستید تنها سوره حشر را بخوانید و پس از بیست روز از حال اشتغال، حالات خود را برای بنده در نامه بنویسید. ان شاء الله موفق خواهید بود. والسلام علیکم.

محمد حسین طباطبایی

 

 

 

 

خدایا

‍ خدایا 💝


اگه فراموش کردم


که خداى بزرگے دارم

توفراموش نکن که بنده


کوچیکے دارى

بانوازشے یاشایدتلنگرے آرام


وجودت را


مهربانے وبزرگیت را


به من یادآورےکن

 

@nicelylife 🔱

شهادت جانسوزرئیس مذهب شیعه امام جعفرصادق علیه السلام تسلیت باد

آقا! تو را چون حیدر کرار بردند
در پیش چشم بچه های زار بردند

تو آنهمه شاگرد داری، پس کجایند
آقا! چه شد آن شب تو را بی یار بردند؟     

                                                                           مهدی_نظری

 

شهادت امام جعفرصادق (ع) تسلیت باد.

لعنت آ دونیا

 

لعنت آ دونیا


نَییـــوه گوونـــیـــم ،نیـــــیــوه یانیم


داغیلمـیش آن لاریـم،قارالمیش قانیم


نَییــوه لازیـــم دی ،سیزلاسین جانیم


لَعــنَت اولـــسون سَنَه لَعـــنَت آ دونیا



نَییوه خـوش اولـوم، ساغالسین یارام


نَه دایاقـــیم اولــدی، نَه دء بیر چارام


بوغولــموش دَنیز ده، عصمتلی سارام


لَعنَـــت اولـسون سَنَـــه، لَعنَـت آ دونیا



فیکـرو خَـــیال دَردلَـــر، مَنـــی بورودو


عِشقـــیمین گَمـــی سی،سودا چورودو


دونیــا مَـــنی آرخام ،اوســتَه سورودو


لَعنَـت اولــسون سَـــنَه، لَعنَـــت آ دونیا



خوشلوقا چاتـمایـیب ،قالدیق هَوَسدَه


سانکـــی فیکر اِئدیرم،جـسمیم قَفَسدَه


قَلبــیمه اَل قویــــسان،آخیـــر نَــفَسدَه


لَعنَـــت اولســـون سَـــنه،لَعـنت آ دونیا



"تَک باشـینا" بـیزَه ،غ‍َــم جـومان گئلیر


چیخسام داغ باشـینا،چَن دومان گئلیر


گونی گونــدَن غَــمـلَر ،جـان آلان گئلیر


لَعنـت اولســـون سَـــنه ،لَعــنت آ دونیا


یازار:"تک باشینا" سینا شعاعی راد

@AzYourd 🔚
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜

سگی نزد شیر آمد و گفت: با من کشتی بگیر!

  • سگی نزد شیر آمد و گفت: با من کشتی بگیر!
شیر سر باز زد.
سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت شیر از مقاب
 

سگی نزد شیر آمد و گفت: با من کشتی بگیر!
شیر سر باز زد.


سگ گفت:

نزد تمام سگان خواهم گفت شیر از مقابله با من می هراسد.


شیر گفت:

سرزنش سگان را خوش تر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند که

با سگی کشتی گرفته ام!!!

...و آن هم حماقت اوست ...

 

"انسان در زیر خورشید به طور کلی تغییر پذیر نیست و صد هزار سال دیگر انسانی که به وجود می آید همان انسان امروزی می باشد ولی شاید لباس و طرز آرایش موی سر و ریش و کلمات او تغییر کند. 


فقط یک چیز تغییر نخواهد کرد و آن هم حماقت اوست و صد هزار سال دیگر انسانی که بوجود می آید مانند انسان دوره ما و آنهایی که قبل از دوره اهرام میزیستند احمق خواهد بود و او را هم می توان با دروغ و وعده های بی اساس فریفت.


تا جهان باقیست نوع بشر احمق خواهد بود

و فریب دروغ و وعده های بی بنیان را خواهد خورد منتها در هر دوره به مقتضای زمان یک نوع دروغ به او خواهند گفت!
آنچه من در این کتاب مینویسم چیزهایی است که به چشم خود دیدم یا میدانم که واقعیت دارد ولو آن که به چشم ندیده باشم.

در کلامی که من به رشته تحریر در می آورم چیزی وجود ندارد که سبب آفرین شود و کارهایی که من انجام داده ام درخور تقدیر نیست ....


چون من این کتاب را برای دیگران نمینویسم و قصد ندارم که کسی را راضی کنم لاجرم این کتاب را برای خود به رشته تحریر در می آورم زیرا من امیدوار نیستم که کسی کتاب مرا بخواند و نام مرا به خاطر بیاورد.


من این کتاب را برای خود مینویسم زیرا دانایی مرا رنج می دهد . . ."

.
قسمت هایی از مقدمه کتاب "سینوهه"