روز پرستار و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها بر همه عاشقان مبارک باد

میلاد سرور بانوی دوعالم ،

اسوه صبرو ایمان و نجابت ،

شیر زن قهرمان کربلا ,

قافله سالاربازماندگان قیام سرخ عاشورا ،

زاده حیدر کرار و زهرای اطهر ,

افتخار خاندان رسالت ،

الگوی بانوان مسلمان ، دلداده ترین عاشق ,

مهربانترین پرستار

حضرت زینب کبری سلام الله علیها

و گرامیداشت روز پرستار
بر شیعیان جهان به خصوص بانوان و پرستاران

خدوم و دلسوز ایران اسلامی مبارک باد

حضرت زینب (س) اسطوره صبر و استقامت در اسلام

حضرت زینب (س) اسطوره صبر و استقامت در اسلام

حضرت زینب (س) اسطوره صبر و استقامت در اسلام

حضرت زینب (س) اسطوره صبر و استقامت در اسلام 

حضرت زینب (س) به عنوان یکی از مشابه ترین اسوه هاي اسلام درس هاي زیادی را برای آیندگان خود به یادگار گذاشته هست که باید متوجه آنها باشیم. 

 

شکوه صبر و شکیب
اي زینب علیهاالسلام ! مگر سجاد علیه‏السلام از دریای بی‏کران علم و فهم تو چه امواجی را دیده و در سخنت چه چیزی را یافت که تو را «عالِمه غیر مُعلَّمه» خواند؟

 

که تو را آموخت تا در بزم غرور و مستی دشمن، جسارت او راکه می‏خواست شخصیّت ابراهیمی تو را در هم شکند و قامت رسای تو را خم کند، با جمله «ما رَأَيْتُ اِلاّ جَمِیلاً» پاسخ گویی؟

 

اي حامل فصاحت و صراحت علی! تو با ذوالفقار بیانت بر اهریمن زبون نواختی و در میدان شهامت تاختی تا به آن جا که پرده از قبل ننگین بنی امیه برداشتی و چهره کریه آنها را به جهانیان نشان دادی.

 

اي زینت پدر و مونس مادر! چه منزلت و شخصیّتی داری که خدا نام تو را برگزید و بر لوح محفوظ نگاشت.

 

اي زینب علیهاالسلام ! اي خورشید روز و ماه شب کربلا! با چه شکوه و جلالی طلوع کردی؟ حسین علیه‏السلام در نماز تو چه دیده بود که در آخرین دیدار فرمود: «خواهرم! در نماز شبت مرا از یاد نبر»؟

 

اي مظهر کبریایی خدا و جلوه تمام نمای حق تعالی! تو در نماز عشق، با خدا چه گفتی که در عبادت چنان شیفته و شیدا بودی که هیچ درد و رنجی تو را از بندگی و عشق‏ورزی به خدا باز نمی‏داشت؟

 

اي شکوه صبر و شکیب! تو آن دریای خون و حسین علیه‏السلام را در بین آن غوطه‏ور دیدی و رو به آسمان کردی و با خدای خویش چنین گفتی: «اللّهم تَقَبَّل مِنّا هذا القُربان»

 

تو در سیمای حسین علیه‏السلام آن محبوب دل آرایت، چه دیده بودی که هر لحظه جمال و جلال وی را می‏نگریستی و حتّي در دوران کودکی‏ات جز در آغوش او آرام نمی‏گرفتی؟
حمزه کریم‏خانی

 

برای زینب می‌ نویسم

برای تو مینویسم، اي زینب! اي که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! اي آزاد اسیر! اي قامت سبز اعتراض! اي نهال بارور ایثار! اي جاری زلال متانت! اي آیه صراحت و عفت! اي آذرخش خشم! اي مظهر لطافت و رحمت! چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده هست. انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی هست.

 

چه کسی را میتوان یافت که در هنگام توهین، در هاي‌وهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچه‌هاي اتهام و تحقیر، در خنده‌هاي شوم پلیدان، آرام و بی‌هراس این‌گونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن را بر قلب‌هاي سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند.

 

کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد و تنهایى،‌هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.خدایا چگونه باور کنم، چگونه میتوانم شانه‌هاي ظریفی را در زیر کوهساران سنگین این همۀ فاجعه، ایستاده ببینم؟زینب(س) آیه‌هاي توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
محمدرضا سنگرى

 

زینب! برخیز
زینب! برخیز که هنوز، کاروان کربلا چشم به دستان نوازشگر تو دوخته هست .برخیز! که هنوز این خاک سوخته، خنکای نسیم نگاه تو را فریاد می‏زند … و این صحرای تشنه، محتاج شبنمی از چشمان‏توست که به گل نشیند .

 

هنوز بر فراز بلندای نیزه‏ها، نام مقدس تو، فریاد می‏شود و پیکرهای خون آلود، قیام تو را چشم انتظارند …

 

هنوز گهواره کودکان، تلنگر دستان تو را می‏طلبد و گلدسته‏ها اذان یاد تو را زمزمه می‏کند .

 

هنوز پشت همۀ پندارهای سرخ، پشت همه ي زمان‏هاي کبود، پشت همۀ پیشانی‏هاي شکسته، پشت همۀ زخم‏هاي شکوفا، خیال تو می‏وزد و هنوز زمین پس از سال‏ها، معجزه‏ي پیامبر گونه‏ات را در شام فراموش نکرده هست …

 

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
هنوز هیچ آشنا با عاشورایی، قدرت نیافته بزرگی شخصیت وی را درک کند.زینب(س)، با تمام روح لطیفش، بحبوحه هر سختی را چشیده، اما خوشگل و پرمنطق در کوفه سخن می‌ راند، چنان‌که قلب‌ها را بیدار میکند و کم هست مسلمانی در شامات که اسلامش را مدیون روشنگری او نباشد.

 

آرى،‌زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی هست، پرده‌نشین منزل وحی هست، پرورده غیرت‌هاست. همان خاتونی هست که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی‌مثل تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد میکند، چنان‌که به قدرت قرآن، جان‌هاي بی‌وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ‌هامان تزریق کرد.

 

آرى، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه ي و همه ي را از نو بسازد.

 

۳ بهمن ولادت حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار و بهورز [ ٥ جمادي الاولي ] مبارک

بشارت تولد زينب و گريه على (ع)

ویژه نامه,حضرت زینب,زینب,ولادت حضرت زینب,ویژه نامه ولادت حضرت زینب,ویژه نامه حضرت زینب,گریه پیامبر,روز پرستار,حرم حضرت زینب,روایت از حضرت زینب

هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.

در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده

اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))

على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.

چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)

ادامه نوشته

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ،


 

صبر را مفهوم معنا زينب است
کعبه غم های دنيا زينب است
چون حسين است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زينب است

 
« اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ،
 
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ،

وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. »


پانزدهم رجب المرجّب،

شهادت جانسوز، عقیله بنی هاشم،

بنت امیرالمؤمنین
 
و حضرت فاطمه زهراء (علیهما السلام)،

اُخت الـحـسـیـن (علیه السلام)،

شیر زن کـربـلاء، عمه جلیله سادات،

ام المصائب حضرت زینب الکبری(سلام الله علیها)

را محضر مقدس و منور
 
حجة بن الحسن العسکری( عج )

و تمامی شیعیان و محبان آن بی بی مکرّمه
 
تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.


«ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري(س)»

** کـیـست آن دخـتـر که مانـند پـدر گـویـد سـخـن **

** مـی گــذارد بـر زمـیـن، مـانـنـد مــادر گــام را **

** کیست این بانو که از دشـمن چو بـینـد نـاسزا **

** می کـنـد مـقـهـور مـنطـق، صـاحـب دشـنام را **

** سرچوازمحمل برون آورد،خواند آن خطبه را **

** کـوفـه را لـرزاند و بر هـم زد اساس شـام را **

** گـر چـه نامش قـلـب عالم را بسـوزاند ولـیک **

حـال سـوزانـم دل و سـازم بـیان ایــن نــام را **

** قهرمان کـربـلاء، ام المصائب زیـنب(س) است **

آنـکـه بـا تـلخیّ صـبرش، کرده شیرین کام را **

 


القاب حضرت زينب كبري سلام الله  عليها

 

عالمةٌ غيرَ مُعلمةٍ  :  داناى نياموخته
فهمةٌ غيرَ مُفهِّمةٍ :   فهميده بى آموزگار
كَعبةُ الرَزايا : قبله   رنجها
نائبةُ الزهراء : جانشين  حضرت زهرا سلام الله عليها
نائبةُ الحسين : جانشين  حضرت حسين عليه  السلام
مَليكةُ الدنيا : شهبانوى  گيتى
عَقيلةُ النِساء : خردمند  بانوان
عَديلةُ الخامس مِن اهل الكِساء :  همتاى پنجمين نفر از اهل  كساء
شريكة الشهيد : انباز   شهيد
كَفيلة السجاد : سرپرست   حضرت سجاد
ناموسُ رَواقِ العَظمةِ : ناموس  حريم عظمت و كبريايى
سيدة العَقائِل : بانوى  بانوان خردمند
سِرُّ اَبيها : راز پدرش  على عليه السلام 
سُلالةُ  الوِلاية : فشرده  و خلاصه و چكيده  ولايت
وَليدةُ الفَصاحة : زاده  شيوا سخنى
شَقيقةُ الحَسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن عليه السلام
عَقيلةُ  خِدر الرسالة : خردمند  پرده  نشينان رسالت
رَضيعة ثَدىِ الولاية : كسى  كه از پستان ولايت شير خورده
بليغة : سخنور رسا
فصيحة : سخنور
صديقة الصغرى : راستگوى  كوچك (در مقابل صديقه كبرى سلام الله  عليها)
المُوثَّقة : بانوى  مورد  اطمينان

عقيلة الطالبين : بانوى  خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بين طالبيان)
الفاضلة : بانوى با فضيلت 
الكاملة : بانوى تام و  كامل
عابدة آل على : پارساى  خاندان على عليهم  السلام
عقلية الوحى : بانوى   خردمند وحى
شمسةُ قَلادَةِ الجَلالةِ : خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه
نَجمةُ سَماءِ النَبالَة :  ستاره آسمان شرف و كرامت 
المعصومة الصغرى : پاك  و  مطهره كوچك
قرينة النَوائِب : همدم  و  همراه ناگوارى ها
محبوبة المصطفى : مورد   محبت و محبوب حضرت رسول صلي الله عليه و آله
قرة عين المرتضى : نور  چشم حضرت على عليه السلام 
صابرة  محتسبة : پايدارى  كننده به حساب  خداوند براى خداوند
عقيلة النبوة : بانوى  خردمند پيامبرى
رَبَةُ خِدرِ القُدس :  پرورنده  پرده نشينان پاكى و تقديس 
قبلة  البَرايا : كعبه  آفريده شدگان 
رَضيعَة  الوحى : كسى كه  از پستان وحى شير  مكيده است
بابُ حِطَةِ الخَطايا : دروازه  آمرزش گناهان
حَفَرَةُ علىٍ و فاطمةٍ : مركز  جمع آورى دوستى و محبت على (عليه السلام ) و  فاطمه (سلام الله عليها)
رَبيعَةُ الفضل : پيش  زاده فضيلت و برترى 
بطلة  كربلاء : قهرمان  كربلا 
عظيمةٌ  بلواها : بانويى  كه امتحانش بس  بزرگ بود
عقلية القريش : بانوى   خردمند از قريش
الباكية : بانوى گريان 
سليلة  الزهراء : چكيده و  خلاصه حضرت  زهرا سلام الله عليها
امنية الله : امانت دار  الهى
آيةٌ مِن آيات الله :  نشانى از نشانه هاى خداوند 
مظلومةٌ  وحيدة : ستمديده  بى كس  .


 
 
 

نتیجه کفر

ای پسر آزاد شده به دست پیامبر! آیا این از سر عدل است که زنان تو در پرده باشند و زنان آل محمد بی پرده همراه دشمنان در شهر گردانده شوند؟ اهل منازل به تماشایشان بایستاند و از دور و نزدیک، پست و شریف بر آنها بنگرند و حال آنکه یاوری از مردان آنها با آنها باقی نمانده است و نه از حامیان آنها کسی زنده است؟ اینها از سر سرکشی و عصیان توست با خدا و دشمنی تو با رسول خدا و پشت کردن تو به آنچه از سوی خداست. و بر این عمل تو تعجبی نیست و جز این امید نمی رود از تو که اینها نتیجه کفر است. دست در خون فرزندان پیامبر بردی و خورشید آل عبدالمطلب را خاموش کردی. دیری نپاید که آرزو کنی کاش دست و پایم فلج و زبانم لال می شد و کاش مادرم مرا متولد نکرده بود، آن روز که پا در وادی خشم خدا نهادم و به دشمنی پیامبرش برخاستم.

پناه آل محمد(ص)

ای یزید، اگر امروز ما را به قهر و چیرگی، غنیمتی انگاشتی، دیری نپاید که غرامت از تو باز ستانده شود و تهی دست باشی، مگر به آنچه از پیش فرستاده ای. خداوند به بندگانش ستمکار نیست. ما به خدا شکوه بریم و به سوی او پناه گیریم. و اما تو چنان که توانی جهد کن و حیله بیفکن؛ اما قسم به آنکه ما را به وحی و کتاب و نبوت شرافت داد، نخواهی توانست دوران ما را به سرآوری و از هدف بازمان داری و ناممان را محو کنی و این ننگ از دامان تو پاک نخواهد شد. حال بنگر که آیا جز به پلیدی اندیشیده ای؟ که روزگارت دو روزی است و جمعیت تو پراکنده جمعیتی، آن روز که منادی فریاد کند لعنت خدا بر ستمکاران است.
سپاس خدا

سپاس خدایی را که ابتدای کار ما را سعادت و مغفرت و پایان آنرا شهادت و رحمت قرار داد. الهی، نعمتت را بر شهیدان ما لبریز کن، بر اجر و مزدشان بیفزا و ما را جانشینانی نیکو بدار. به درستی که خدا بخشنده و مهربان است.

منبع: منیره زارعان و محمد طالبیان