آداب سخن گفتن در قرآن

 

آداب سخن گفتن در قرآن

 


 

قرآن كریم در بسیاری از آیات خود، اصول و آداب سخن گفتن را مورد اشاره قرار داده است كه در این مقاله، برخی از آن‌‌ها را ذكر می‌كنیم.

 


 

آداب سخن گفتن در قرآن

1- سلام و درود

«إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاما» «سخنی جز سلام و درود نیست.»[1]

نوع و جنس گفتار ما باید به گونه‌ای باشد که طرف مقابل‌مان اذیت نشود. نوعِ کلام باید حیات بخش باشد و صدمه‌ای به طرف مقابل نرساند.

2- پرهیز از لغو

 «لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً» «در آنجا نه بیهوده‌ای می‌شنوند و نه [سخنی] گناه آلود.»[2]

گفتار ما لغو نباشد،‌ حرفی باشد که منفعت عقلایی اعم از معنوی یا مادی بر آن بار شود. گاهی اوقات زیاده‌گویی و تأکید و تکرار می‌تواند لغو باشد.

3- پرهیز از نسبت گناه و خطا به یکدیگر

«لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً» «در آنجا نه بیهوده‌ای می‌شنوند و نه [سخنی] گناه‌آلود.»[3]

با گفتارمان، نسبتِ گناه و خطا به یکدیگر ندهیم و فرافکنی نکنیم؛ چون در واقع گرفتار ظلمت نفس شده‌ایم.

4- بیان قاطع در کلام

«وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً» « ... و سخنی استوار گویید.»‌[4]

گفتار باید قاطع باشد و دیگران را به تردید نیاندازد. مطالب باید مرجع معتبر داشته باشد.

5- بیان احساسات در کلام

«قُلْ أُوحِیَ إِلَیَ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقالُوا إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً»‌

«بگو: به من وحی شده است که تنی چند از جنّیان گوش فرا داشتند و گفتند: راستی ما قرآنی شگفت‌آور شنیدیم.» [5] «یَهْدی إِلَی الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَ لَنْ نُشْرِکَ بِرَبِّنا أَحَدا»‌ ‌[که] به راه راست هدایت می‌کند. پس به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نخواهیم داد.»‌[6]

شگفتی و احساس در کلام بیان شود، و صرف انتقال الفاظ بدون انتقال عواطف کافی نیست. آهنگ کلام باید تغییر کند.

6- پرهیز از تیزی و آزاردهندگی

«وَیْلٌ لِکُلِ هُمَزَةٍ لُمَزَة»‌ «وای بر هر بدگوی عیبجویی.» ‌[7]

در کلام باید از الفاظی استفاده کرده که هم پیام را منتقل کند و هم شنونده اذیت نشود و خدشه‌ای به او وارد نشود، به عبارتی نیش نداشته باشد.

7- پرهیز از تشبیهات نامناسب

«إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا»‌ «داد و ستد صرفاً مانند رباست.»[8]

تشبیه در کلام نوعی هنر است، باید سعی کنیم تشبیهاتی که در گفتار وارد می‌کنیم صحیح و مناسب باشد، چون تشبیهات نامناسب، منجر به رفتار نامناسب می‌شود.

8- پرهیز از تحقیر دیگران

«وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُریدُونَ إِلاَّ فِراراً»‌ «و چون گروهی از آنان گفتند: ای مردم مدینه، دیگر شما را جای درنگ نیست، برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه می‌خواستند و می‌گفتند: خانه‌های ما بی حفاظ است» و [لی خانه‌هایشان] بی حفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزی نمی‌خواستند.» [9]

منافقین به مۆمنین اهل مدینه «یا اهل یثرب» می‌گفتند، یثرب نمادی برای فحشا بوده، ولی پیامبر(ص) فرمودند:‌ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» و این گونه، گذشته نامناسب آن‌ها را به رُخشان نکشیدند، پیام صحیح باید عاری از هر گونه تحقیر باشد، با کلام باید استعدادها بارور شود، نه اینكه افراد تحقیر شوند.

آداب سخن گفتن در قرآن

9- جملات کلام زیبا باشد

«وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» «و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید» [10]‌

ظاهر کلام باید زیبا باشد. اصطلاحاتی مثل نَمیری، گم نشو و ... ممکن است با احساس هم بیان شود، ولی بار زیبایی ندارد.

10- پرهیز از پیچیدگی در کلام

«یَفْقَهُوا قَوْلی» «‌[تا] سخنم را بفهمند» [11]

کلام باید رسا و واضح باشد و به صورت شفاف، مطلب را بیان دارد، اما بی‌پروا نباشد.

11- کلام روان باشد

«قَوْلاً مَیْسُوراً» «پس با آنان سخنی نرم بگوی.» [12]

کلام، نرم و روان و راحت و بی‌آزار و بی‌تکلف و دل شادکن باشد.

12- پرهیز از عبارات نامناسب

«لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیم»‌ «نگویید: «راعنا»، و بگویید: «انظرنا»، و [این توصیه را] بشنوید؛ و [گر نه] کافران را عذابی دردناک است.» [13]

«راعنا» در زبان عرب به معنای «مراعات ما را بکن» بود، ولی در زبان یهود به معنای استحمار به کار می‌رفت. خدا گفت:‌ از این عبارت که دیگران برداشت نامناسب دارند استفاده نکنید، به جای آن عبارت متعارف و صحیحی را بیان کنید که ذو وجهین نیست و یک معنا بیشتر از آن اراده نمی‌شود.

13- پرهیز از شکایت

«وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَن» «و اما چون وی را می‌آزماید و روزی‌اش را بر او تنگ می‌گرداند، می‌گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است.»[14]

خدا گروهی را با وسعت و گروهی را با تنگنا گرفتار می‌کند و در تنگنا، بعضی از نعمات از آن‌ها گرفته می‌شود. در این زمان افراد می‌گویند خدا مرا خوار کرده است، کلام بوی شکایت دارد، این لسان لسان ذم است، خدا مذمتشان می‌کند، کلام باید بوی حمد و ثنا داشته باشد، کلام نباید به نحوی باشد که نواقص ما در آن جلوه‌گر شود. «اً قالُوا هذَا الَّذی رُزِقْنا»‌ «می‌گویند: این همان است که پیش از این [نیز] روزیِ ما بوده.» [15]

14- کلام بار مثبت داشته باشد

«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث» «و از نعمت پروردگار خویش [با مردم] سخن گوی.» [16]

کلام نباید بار منفی داشته باشد و دیگران را اذیت کند. مثلاً هر گاه از حضرت آیت‌الله بهجت (ره) حال کسالتشان را می‌پرسیدند، ایشان می‌گفتند:‌ حال قسمت‌های سالم بدنم را بپرسید. این پاسخ بار مثبت دارد.

آداب سخن گفتن در قرآن

15- پرهیز از شلوغ کاری در کلام

«وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِر»‌ «و منت مگذار و فزونی مَطَلب.» [17]

گاهی در کلام، مطلبی را آنقدر بزرگ جلوه می‌دهیم که گویا ساعت‌ها برای دریافت آن وقت گذاشته‌ایم و زحمت کشیده‌ایم، در این زمان سخن ما با منت همراه می‌شود و منت، ناگوار است.

16- تعادل در کلام

«وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتیلاً»‌ «یا بر آن [نصف] بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان.» [18]

نحوه تکلم نباید چندان تند باشد که بعضی کلمات خورده شود و نامفهوم گردد و نباید چندان با فاصله باشد که جاذبه‌ای در آن نباشد.

17- پرهیز از درخواست نامناسب در کلام

«فَقالُوا رَبَّنا باعِدْ بَیْنَ أَسْفارِنا وَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَجَعَلْناهُمْ أَحادیثَ وَ مَزَّقْناهُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُور» «تا گفتند: پروردگارا، میان [منزل‌هایی] سفرهایمان فاصله انداز.» و بر خویشتن ستم کردند. پس آن‌ها را [برای آیندگان، موضوع] حکایت‌ها گردانیدیم، و سخت تارومارشان کردیم؛ قطعاً در این [ماجرا] برای هر شکیبای سپاسگزاری عبرت‌هاست.»‌[19]

جریان دو شهری است که چسبیده به یکدیگر بودند. مردم آن دو شهر می‌گفتند چه خبر است كه هر روز شما را ببینیم. از قدیم گفتند دوری و دوستی، اگر گاهی یکدیگر را نبینیم، دلمان برای هم تنگ می‌شود. میان آن دو شهر فاصله افتاد و آن‌ها تکه تکه شدند. پس باید به درخواست‌هایمان توجه داشته باشیم و از درخواست نامناسب بپرهیزیم، زیرا کلام، تیز و برنده است و اثر می‌گذارد.

منبع: سایت موسسه علمیه السلطان علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

پی نوشت‌ها:

[1] سوره مبارکه واقعه، آیه 26 - [2] سوره مبارکه واقعه، آیه 25 - [3] سوره مبارکه واقعه، آیه 25

[4] سوره مبارکه احزاب، آیه 70 - [5] سوره مبارکه جن، آیه 1 - [6] سوره مبارکه جن، آیه 2

[7] سوره مبارکه همزه، آیه 1 - [8] سوره مبارکه بقره، آیه 275 - [9] سوره مبارکه احزاب، آیه 12

[10] سوره مبارکه بقره، آیه 83 - [11] سوره مبارکه طه، آیه 28 - [12] سوره مبارکه اسراء، آیه 28

[13] سوره مبارکه بقره، آیه 104- [14] سوره مبارکه فجر، آیه 16 - [15] سوره مبارکه بقره، آیه 25

[16] سوره مبارکه ضحی، آیه 11 - [17] سوره مبارکه مدثر، آیه 6 - [18] سوره مبارکه مزمل، آیه 4

[19] سوره مبارکه سبأ

 


 

باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: heaven_h

برگرفته از انجمن: قرآن و عترت

خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايی ‏اش تكليف نمى‏ كند.


 
لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ


خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايی ‏اش تكليف نمى‏ كند.
آنچه (از خوبى‏) به دست آورده به سود او،
و آنچه (از بدى‏) به دست آورده به زيان اوست‏.


 
 رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا


پروردگارا، اگر فراموش كرديم يا به خطا رفتيم بر ما مگير


 رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا


پروردگارا، هيچ بار گرانى بر (دوش‏) ما مگذار؛ همچنانكه بر (دوش‏) كسانى كه پيش از ما بودند نهادى‏.


 رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ


پروردگارا، و آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن‏؛ و از ما در گذر؛ و
ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور؛


 أَنتَ مَوْلاَنَا
فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾


 سرور ما تويى‏؛
پس ما را بر گروه كافران پيروز كن‏.۲۸۶)بقره )



پرتوى از روايات

‏1. از پيامبر گرامى آورده ‏اند كه در شكوه و عظمت اين نيايش قرآنى فرمود:

«انّ‏اللّه سبحانه قال عند كلّ فصلٍ من هذاالدّعاء فعلت واستجبتُ و لهذا استحبّ‏الاَكثار من هذاالدّعاء.»

(76)خداى پرمهر بعد از هر بخش از اين دعا پاسخ مى‏دهد كه خواسته‏ ات را پذيرفتم و انجام دادم اى بنده نيايشگرم. پس زيبنده است كه اين آيات و اين دعا بسيار تلاوت شود.

2. همچنين از آن حضرت است:

«من قرأالآيتين من آخر سورة البقرة فى‏ليلته كفتاه.»(77)

هر كه دو آيه پايانى سوره مباركه بقره را هر شب با جان و دل تلاوت كند، به ‏اندازه اين است كه آن شب براى نيايش بيدار مانده است. چرا كه همان پاداش شب ‏زنده ‏دارى و عبادت را دارد.

3. و نيز روايت كرده ‏اند كه آن حضرت در سير آسمانى معراج، هنگامى كه به «سدرةالمنتهى» رسيد، دوسوّم نمازهاى پنجگانه و آيات پايانى سوره مباركه بقره در آن مقام پرفراز به آن گرانمايه جهان هستى ارزانى شد و خداوند گناهان امّت او - جز گناه شرك ‏گرايان و گناهان كبيره - را، مورد بخشايش قرار داد.

4. همچنين آورده ‏اند كه فرمود:

«فى آخر سورةالبقره آيات انهّنّ قرآن و انّهنّ دعاء و انّهنّ ير ضين‏الرّحمن.»

(78)در آيات پايانى سوره بقره، آيات جانبخشى است كه هم قرآن است و هم دعا و نيايش با خدا؛ و هم خشنودى و مهر آفريدگار بخشاينده را جلب مى‏كند.5

. و نيز نقل كرده ‏اند كه: روزى پيامبر خدا(ص) صدايى از آسمان شنيد. سر به ‏سوى آسمان برداشت كه ديد درى از آسمان گشوده شد و فرشته ‏اى فرود آمد و گفت

انّ‏اللّه يبّشرك بنورين لم‏يعظهما نبيّاً قبلك فاتحةالكتاب و خواتيم سورةالبقره لايقرأهما احدٌ الاّ اعطيته حاجته.»(79)

اى پيامبر خدا! مژده ‏ات باد به دو نور روشنگر كه به هيچ پيامبرى پيش از تو ارزانى نشده است.

پيامبرپرسيد:

«كدامين دو نور روشنگر؟»

فرمود: «سوره مباركه حمد و آيات پايانى سوره بقره».

آنگاه افزود كه خدا مى‏فرمايد:

«اين دو نور روشنگر را هر كه با اخلاص و ايمان تلاوت كند، خواسته ‏اش را مى‏پذيرم و برمى‏آورم».

آرى؛ شكوه و معنويت اين سوره مباركه و اين آيات به گونه ‏اى است كه به بيان يكى از ياران پيامبر، هر كه اين سوره را به ‏قصد عمل ‏كردن به آن مى ‏آموخت، در جامعه نوبنياد اسلامى از موقعيت بهتر و بيشترى برخوردار بود.پرتوى از سوره مباركه ‏در تفسير سوره مباركه بقره - كه دومين و طولانى‏ترين سوره قرآن است - در كران‏ تا كران آيات آن، از كنار درخشنده ‏ترين گوهرهاى ناب و انسان سازترين درسها و پيامها عبور كرديم و سراچه دل را برروى آنها گشوديم.

و اينك بجاست كه درسها و پيامهاى زندگي ساز فردى، فكرى، عقيدتى، انسانى، اخلاقى، حقوقى، اجتماعى، خانوادگى، اقتصادى و روحى و معنوى آن را در چند اصل كلّى و اساسى بيادگار نهيم.

در اين سوره مباركه، از تمامى حقايق و موضوعات سخن رفته بود
تفسیر مجمع البيان

رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ

 

 

لوحات قرانية من سورة إبراهيم الأية 41
الرسم الإملائى
( 41 ) رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ
------------------------------------------------------------------------
فارسى
( 41 ) پروردگارا ! مرا و پدر و مادر مرا ، و مؤمنان را (در) روزی که حساب بر پا می شود بیامرز» .

014041 ربنا اغفر لي ولوالدي وللمؤمنين يوم يقوم الحساب

ادامه نوشته

فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

 

۩۩۞ سبحانك اللهم وبحمدك ۞۩۩
-------------------------------------
لوحات قرآنية بدقة عالية جدا
-------------------------------------
الآية كاملة :
بسم الله الرحمن الرحيم
قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَىٰ أَخِيهِ مِن قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
لوحات قرآنية من سورة يوسف رقم 12 - الآية رقم 64
---------------------------------------
التفسير الميسر:
إنني أثق بحفظ الله، خير الحافظين وأرحم الراحمين
---------------------------------------
فارسي
پس خداوند بهترین نگهبان است ، و او مهربانترین مهربانان است
---------------------------------------
آردو
سو خدا ہی بہتر نگہبان ہے۔ اور وہ سب سے زیادہ رحم کرنے والا ہے
--------------------------------------

Surat Yusuf no. 12 , Ayat no. 64 Quranic Posters
------------------------------------
English
But Allah is the best guardian, and He is the most merciful of the merciful
---------------------------------------
Francais
Mais Allah est le meilleur gardien, et Il est Le plus Miséricordieux des miséricordieux
---------------------------------------
Malay
kerana Allah jualah Penjaga yang sebaik-baiknya, dan Dia lah jua Yang Maha Mengasihani dari sesiapa sahaja yang menaruh belas kasihan
---------------------------------------
Turkish
Ama Allah en iyi koruyandır, O merhametlilerin merhametlisidir
---------------------------------------
Bengali
অতএব আল্লাহ উত্তম হেফাযতকারী এবং তিনিই সর্বাধিক দয়ালু।
---------------------------------------
Indonesian
Maka Allah adalah sebaik-baik Penjaga dan Dia adalah Maha Penyanyang diantara para penyanyang
-------------------------
Swahili
Lakini Mwenyezi Mungu ndiye Mbora wa kulinda, naye ndiye Mbora wa kurehemu kuliko wenye kurehemu wote.
-----------------------------------------
Somali
Eebaa u khayrroon Dhawre waana Naxariis badane
----------------------------------------
Deutch
Allah ist besser als Behütender, und Er ist der Barmherzigste der Barmherzigen
---------------------------------------
Italian
È Allah il migliore dei guardiani, ed Egli è il Più misericordioso dei misericordiosi!
---------------------------------------
Chinese
真主是最善于保护的,也是最慈爱的。
------------------------------------------
Spanish
Allah es mejor protección y Él es el más Misericordioso de los misericordiosos

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

 منبع

 
001002 الحمد لله رب العالمين
۩۩۞ سبحانك اللهم وبحمدك ۞۩۩
-------------------------------------
لوحات قرآنية بدقة عالية جدا
-------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
لوحات قرآنية من سورة الفاتحة رقم 1 - الآية رقم 2
------------------------------------
التفسير الميسر:
الثناء على الله بصفاته التي كلُّها أوصاف كمال، وبنعمه الظاهرة والباطنة، الدينية والدنيوية، وفي ضمنه أَمْرٌ لعباده أن يحمدوه، فهو المستحق له وحده، وهو سبحانه المنشئ للخلق، القائم بأمورهم، المربي لجميع خلقه بنعمه، ولأوليائه بالإيمان والعمل الصالح.
-------------------------------------
آردو
سب طرح کی تعریف خدا ہی کو (سزاوار) ہے جو تمام مخلوقات کا پروردگار ہے
---------------------------------------
فارسي
ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است.
---------------------------------------
Surat Al-Fatiha no. 1 , Ayat no. 2 Quranic Posters
------------------------------------
English
[All] praise is [due] to Allah, Lord of the worlds
---------------------------------------
Francais
Louange à Allah, Seigneur de l›univers
---------------------------------------
Malay
Segala puji tertentu bagi Allah, Tuhan yang memelihara dan mentadbirkan sekalian alam
---------------------------------------
Turkish
Hamd, Alemlerin Rabbi Allah›a mahsustur
---------------------------------------
Bengali
যাবতীয় প্রশংসা আল্লাহ তাআলার যিনি সকল সৃষ্টি জগতের পালনকর্তা।
---------------------------------------
Indonesian
Segala puji bagi Allah, Tuhan semesta alam
------------------------------------------
Swahili
Sifa njema zote ni za Mwenyezi Mungu, Mola Mlezi wa viumbe vyote
-----------------------------------------
Somali
Mahad Eebaa iska leh ee barbaariyaha Caalamka ah (Koonka)
----------------------------------------
Chinese
一切赞颂全归真主,众世界 的主,
---------------------------------------
Deutsch
(Alles) Lob gehört Allah, dem Herrn der Welten
---------------------------------------
Italian
La lode [appartiene] ad Allah, Signore dei mondi
---------------------------------------
Spanish
Las alabanzas a Allah, Señor de los mundos

الم نجعل له عينين و لسانا و شفتين و هديناه النجدين

الم نجعل له عينين و لسانا و شفتين و هديناه النجدين

كلمه (نجد) به معناى راهى است به سوى بلندى، و مراد از (نجدين ) راه خير و راه شر است و اگر راه خير و شر را نجد خوانده، براى اين بوده كه هر دو مستلزم رنج و مشقت است.

ولى بعضى از مفسرين آن را به دو پستان مادر تفسير كرده اند، كه از ظاهر لفظ به دور است.

نتیجه تصویری برای الم نجعل له عينين

(الم نجعل له عينين ) - يعنى آيا بدن او را مجهز به دو دستگاه عكاسى كه همه ديدنى ها را ببيند نكرديم ؟ تا بدين وسيله آن علم به ديدنى ها با آن وسعت كه دارد برايش حاصل شود، (و لسانا و شفتين ) يعنى آيا ما برايش زبان و دو لب قرار نداديم، تا به وسيله آنها تواناى بر سخن گفتن شود، آن هم با وسعت دامنه اى كه دارد و به وسيله سخن گفتن هر يك بر باطن و ضمير ديگرى آگاه گردد، علم خود را به او منتقل كند، و آن ديگرى از اين راه به امورى كه غايب از ديدگان است راه يابد.

(و هديناه النجدين ) - يعنى ما راه خير و شر را با الهامى از خود به او تعليم داديم، در نتيجه او به خودى خود و به الهام ما خير و شر را تشخيص مى دهد، پس آيه مورد بحث در معناى آيه زير است كه مى فرمايد : (و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها).

در خلال اين آيات سه گانه حجتى نهفته است بر اثبات مضمون آيه ايحسب ان لم يره احد)، و آن مضمون اين است كه خداى تعالى اعمال بندگان و ضمائر آنان را مى بينند، خير آن را از شرش، و حسنه آن را از سيئه اش تشخيص مى دهد.

و حاصل حجت مذكور اين است كه خداى سبحان كسى است كه ديدنى ها را به وسيله دو چشم - يا به عبارتى دو عدسى - به انسانها نشان داد، و چگونه تصور مى شود كه هر ديدنى را به انسان نشان بدهد، ولى خودش آنها را نبيند، و نيز خداى تعالى كسى است كه هر انسانى را از راه سخن گفتن به منويات انسانهاى ديگر آگاه مى كند، و چگونه تصور دارد كه خود او از باطن بندگانش آگاه نباشد، و چگونه ممكن است براى بندگانش پرده از اسرارى بردارد كه براى خودش مستور باشد، و خداى عزوجل كسى است كه با الهام خود به انسان تشخيص خير و شر را داده، و آيا ممكن است با اين حال خود او خير و شر و حسنه و سيئه را تشخيص ندهد؟

نتیجه تصویری برای و لسانا و شفتين

قالوا اطيرنا بك و بمن معك قال طائركم عند اللّه بل انتم قوم تفتنون

قالوا اطيرنا بك و بمن معك قال طائركم عند اللّه بل انتم قوم تفتنون

گفتند: ما به تو و پيروانت فال بد زده ايم، گفت : فال بد (و نيك ) شما نزد خداست، بلكه شما گروهى هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته ايد(47)نمل

 

مقصود از (تطيّر) و (طائر) در گفتگوى صالح عليه السّلام و قوم ثمود:(قالوا اطيرنابك و بمن معك...)

كلمه : (اطيرنا) در اصل (تطيرنا) بوده، كه صيغه متكلم مع الغير از باب تفعل است، كه مصدرش تطير مى شود و تطير به معناى فال بد زدن به چيزى و شوم دانستن آن است، خواهى پرسيد، ثلاثى مجرد آن (طير) است كه به معناى مرغ است، پس چرا در باب تفعل معناى فال بد زدن را مى دهد؟ در جواب مى گوييم : چون مردم غالبا با مرغ فال مى زدند و لذا شوم دانستن چيزى را تطير خواندند و همچنين به طورى كه گفته اند بهره هر كسى را از شر، طائر او ناميدند.

پس اينكه مردم به صالح خطاب كردند كه (ما به تو تطير مى زنيم و به هر كس كه با توست ) معنايش اين است كه : تو و هم مسلكانت را شوم مى دانيم، چون مى بينيم از روزى كه تو قيام به دعوت خود كردى ما گرفتار محنتها و بلاها شديم، پس هرگز به تو ايمان نمى آوريم.

صالح در پاسخ تطير آنان فرمود: (طائرتان نزد خداست ) يعنى بهره تان از شر، و آن عذابى كه اعمال شما مستوجب آن است نزد خداست.

و به همين جهت دوباره از همين گفته خود اعراض نموده فرمود: (بلكه شما مردمى هستيد كه در حال آزمايشيد)، يعنى خداوند شما را با خير و شر مى آزمايد، تا مؤمن شما از كافرتان و مطيع شما از عاصيتان، متمايز و جدا گردد.

و معناى آيه اين است كه قوم صالح گفتند: ما به تو و به آنان كه با تو هستند فال بد مى زنيم، و هرگز به تو ايمان نياورده، و استغفار نمى كنيم. صالح فرمود: و طائرتان يعنى نصيبتان از شر نزد خدا است، و آن نامه اعمال شما است و من و آنهايى كه با من هستند اثرى در شما نداريم، تا اين ابتلاآت را به سوى شما سوق دهيم، بلكه اين خود شماييد كه در بوته آزمايش قرار گرفتهايد و با اين ابتلاآت امتحان مى شويد، تا مؤمنتان از كافرتان جدا و مطيعتان از عاصيتان متمايز گردد.

و چه بسا بعضى گفته اند كه : طائر به معناى شر نيست، بلكه به معناى آن علتى است كه يا به انسان خير برساند يا شر، چون قوم صالح يا همه عرب همانطور كه با طير فال بد مى زدند، با طير نيز فال خوب مى زدند، و همانطور كه بعضى مرغها را نحس مى دانستند، بعضى ديگر را نيز داراى ميمنت مى پنداشتند، پس طائر در نزد عرب به معناى هر چيزى است كه دنبالش يا خير بياورد يا شر، همچنان كه در قرآن كريم نامه اعمال را كه يا خير است يا شر طائر خوانده و فرموده : (و كل انسان الزمناه طائره فى عنقه و نخرج له يوم القيمة كتابا). و چون آنچه از خير و شر كه به انتظار آدمى است به قضاء و حكم خداى سبحان است و در نامهاى نوشته شده است، ناچار طائر همان كتابى خواهد بود كه مقدرات انسان در آن محفوظ شده است.

ليكن اين حرف صحيح نيست زيرا در ذيل آيه سوره اسرى آمده كه مراد از طائر نامه اعمال است، نه كتاب مقدرات، همچنان كه آيه بعدش كه مى فرمايد: (اقرء كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبا) بر اين گفته ما دلالت مى كند.

بعضى گفته اند: معناى جمله (بل انتم قوم تفتنون ) اين است كه شما مردمى هستيد كه عذاب خواهيد شد، ليكن آن معنا كه ما براى جمله مذكور كرديم مناسبتر است.

 

نتیجه تصویری برای قالوا اطيرنا بك و بمن معك قال طائركم عند اللّه بل انتم قوم تفتنون

آیه 12 سوره ابراهیم

وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلي‏ ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَي اللَّهِ فَلْيَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ

 

آیه 12 سوره ابراهیم

 

تفسیر المیزان - خلاصه

(و ما لنا الا نتوکل علی الله و قد هدینا سبلنا و لنصبرن علی ما اذیتمونا وعلی الله فلیتوکل المتوکلون ):
(و ما را چه شده که بر خدا توکل نکنیم ، در حالیکه اوما را به راهمان هدایت نموده و ما هر آینه در برابر آزارهایی که به ما می نماییدصبر خواهیم کرد و مؤمنان باید بر خدا توکل نمایند)،
آیه به نحو استفهام انکاری می فرماید:
چرا نباید بر خدا توکل کنیم ، با آنکه خداوند ما را به شرایع انبیاء الهی هدایت نموده و ما خود در این سعادت و این نعمت بزرگ دخالتی نداشته ایم وفقط خدای سبحان این خیرات را به ما ارزانی داشته ، پس لازم است در سایرامورمان نیز به خدا توکل کنیم و این کلام حجت دوم در وجوب توکل به خداست و
دلیل اول که در آیه سابق آمد دلیلی (لمی )(یعنی استدلال از وجودمؤثر بر وجود اثر)
و دلیل دوم دلیل (انی ) ( یعنی استدلال از وجود چیزی به وجود ملازم آن ) است .
 
و آنگاه صبر در برابر آزار و اذیت امت را فرع بر وجوب توکل بر خدا قرارداده و بیان می فرماید حال که واجب شد بر خدا توکل کنیم و حال که ما به اوایمان داریم و او ما را به راههای هدایت رهنمون گشته ، ما هم شایسته است که در راه دعوت الهی در برابر آزارهای شما صبر کنیم ، تا او خود هر چه می خواهدحکم فرماید
و اصولا هر کسی که دارای توکل به خداست باید چنین باشد وهرگز در برابر ناملایمات متزلزل و سست و ضعیف نگردد و در این امر فرقی نمی کند که انسان مؤمن باشد یا غیر او چون اصولا هیچ راهنما و فریاد رسی جزخدا نیست ،
اما مؤمن از آنجا که معترف است که همه امور بدست خداست لازمه اش التزام او به احکام الهیست و این امر همان ایمان است ، ولی غیر مؤمن نمی تواند متوکل حقیقی باشد.
 
And why should we not rely upon Allah while He has guided us to our [good] ways. And we will surely be patient against whatever harm you should cause us. And upon Allah let those who would rely [indeed] rely."

 

آيه 86 سوره يوسف چيست؟

 

آیه 86 سوره یوسف:

"قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ"

این آیه در حزب یک جز سیزده قرآن مجید قرار دارد.
سوره یوسف، سوره دوازدهم قرآن کریم می باشد. این سوره مکی است و 111 آیه دارد.
 
ترجمه الهی قمشه ای آیه 86 سوره یوسف:

"یعقوب گفت: من با خدا غم و درد دل خود گویم و از (لطف بی‌حساب) خدا چیزی دانم که شما نمی‌دانید."

این آیه در حزب یک جز سیزده قرآن مجید قرار دارد.
سوره یوسف، سوره دوازدهم قرآن کریم می باشد. این سوره مکی است و 111 آیه دارد.
 
ترجمه عبدالله یوسف علی آیه 86 سوره یوسف:

"He said: "I only complain of my distraction and anguish to Allah, and I know from Allah that which ye know not..."
 

 

قال انما اشكو بثى و حزنى الى اللّه و اعلم من اللّه ما لا تعلمون

در مجمع البيان گفته است: كلمه (بث ) به معناى اندوهى است كه صاحبش نتواند آنرا كتمان كند و ناگزير آنرا مى پراكند، و هر چيزيرا كه پراكنده و متفرق كنى آنرا بث كرده اى، و بهمين معنا است در آيه (و بث فيها من كل دابه ).

پس در آيه مورد بحث كلمه مذكور، مصدرى است در معناى اسم مفعول.

و حصرى كه در جمله (انما اشكو...) است از باب قصر قلب است و در نتيجه مفادش اين مى شود كه من اندوه فراوان و حزن خود را به شما و فرزندان و خانواده ام شكايت، نمى كنم و اگر شكايت كنم در اندك زمانى تمام مى شود و بيش از يك يا دو بار نمى شود تكرار كرد همچنانكه عادت مردم در شكايت از مصائب و اندوه هاشان چنين است، بلكه من تنها و تنها اندوه و حزنم را به خداى سبحان شكايت مى كنم، كه از شنيدن ناله و شكايتم هرگز خسته و ناتوان نمى شود، نه شكايت من او را خسته مى كند و نه شكايت و اصرار نيازمندان از بندگانش، (و اعلم من اللّه ما لاتعلمون - و من از خداوند چيرهايى سراغ دارم كه شما نمى دانيد)، و بهمين جهت بهيچ وجه از روح او ماءيوس و از رحمتش نااميد نمى شوم.

و در اينكه گفت (و اعلم من الله ما لا تعلمون ) اشاره اى است اجمالى به علم يعقوب به خداى تعالى، و اما اينكه اين چگونه علمى بوده ؟ از عبارت قرآن استفاده نمى شود، مگر همان مقدارى كه مقام، مساعدت كند، همچنانكه در سابق هم اشاره كرديم.

فقط و فقط از الله بخواه ، اما چرا فقط الله ؟...

 

فقط و فقط از الله بخواه ، اما چرا فقط الله ؟...

محب 14 معصوم علیهم السلام

فقط و فقط از الله بخواه ، اما چرا فقط الله ؟؟

زیرا خداوند متعال :
بهتر از هرکس صدای ما را میشنود.

همانا او ( الله ) شنوای دانا است.
( فصلت / 36 )

زیرا خداوند متعال :
بسیار تواناست و بهتر از هرکس دیگری می تواند ، خواسته ما را برآورده سازد.

و او ( الله ) بر هر چیزى تواناست.
( ملک / 1 )

زیرا خداوند متعال :
از همه کس به ما نزدیکتر است.

ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم.
( ق / 16 )

زیرا خداوند متعال :
از همه کس نسبت به ما مهربانتر و بخشنده تر است.

او ( الله ) مهربانترین مهربانان ست.
( یوسف / 64 )

و فرموده :

مرا بخوانید ، تا شما را اجابت کنم ( غافر / 60 )

ای برادر و خواهر مسلمان ، حال ، خداوند متعال از شما می پـرسد :

آیا الله برای بنده اش کافی نیست؟؟
( زمر / 36 )

تو نیز در پاسخ بگو :

كارم را به خدا میسپارم ، خداست كه به حال بندگان خود بیناست
(غافر / 44 )

و به یقین بدان که تکیه گاه و پناه و سرپرست شما ، فقط خداست ولاغیر :

آنها تکیه‌گاه شما نیستند ، بلکه ولی و سرپرست شما ، خداست و او بهترین یاوران است.
( آل عمران / 150 )

و هرگز پناهی جز او نخواهی یافت ...?
( کهف / 27 )

هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی گیرد

هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی گیرد

«کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینَةٌ؛

[آری] هر کس در گرو اعمال خویش است.»

سرویس مذهبی افکارنیوز- کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینَةٌ؛ [آری] هر کس در گرو اعمال خویش است.۱

در قرآن کریم آیات متعددی هست که در آنها سرنوشت و آینده انسان وابسته به اکتسابات خود او دانسته شده است:
- «کُلُّ امرِیءٍ بِما کَسَبَ رَهینٌ؛ هر کس در گرو و همراه اعمال خویش است.» ۲
- «لَها ما کَسَبَت وَ عَلَیها مَا اکتَسَبَت؛ هر کار(نیکی) کند برای خود کرده و هر کار(بدی) کند به زیان خود کرده است.» ۳

از این رو، قرآن معیار جزا و پاداش روز قیامت را نیز همین اکتسابات و کرده های خود فرد می داند:
- «اولئِکَ لَهُم نَصیبٌ مِمّا کَسَبُوا؛ آنان از کار خود نصیب و بهره ای دارند.» ۴
- «وَ لِتُجزی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یُظلَمُون؛ تا هر کسی در برابر اعمالش جزا داده شود و به آنها ستمی نخواهد شد.» ۵
- «اُولئِکَ مَأواهُمُ النّارُ بِما کانُوا یَکسِبُونَ؛ آنها جایگاهشان آتش است، به کیفر کارهایشان.» ۶

اینها و دهها آیه دیگر از این قبیل همه تأکیدی است بر آزادی عمل انسان در دنیا و اینکه او حقیقتا صاحب اختیار و آزادیِ اراده است و گرچه به حسابش رسیدگی خواهد شد، در دنیا از نیروی انتخاب و فرصتِ آزادی برخوردار است.

این آیات زیبا نیز تأیید و تأکید دوباره ای بر این حقیقت است:
«اَلّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ اُخری وَ اَن لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی وَ اَنَّ سَعیَهُ سَوفَ یُری ثُمَّ یُجزاهُ الجَزاءَ الاَوفی؛ که هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی گیرد و اینکه برای انسان بهره ای جز کوشش او نیست و اینکه تلاش او به زودی دیده می شود، سپس به او جزای کافی داده خواهد شد.» ۷

این آیات کریمه به سه اصلِ مسلّم آیین اسلام، که در کتب آسمانی پیشین و ادیان گذشته نیز معتبر بوده است، اشاره دارد:
۱. هر کس مسئول اعمال و گناهان خویش است؛
۲. بهره هر کس در آخرت همان سعی و کوشش خود اوست؛
۳. خداوند به هر کس در برابر اعمالش جزای کامل می دهد.

پی نوشت:
۱. سوره مدثر، آیه ۳۸.
۲. سوره طور، آیه ۲۱.
۳. سوره بقره، آیه ۲۸۶.
۴. سوره بقره، آیه ۲۰۲.
۵. سوره جاثیه، آیه ۲۲.
۶. سوره یونس، آیه ۸.
۷. سوره نجم، آیه ۳۸-۴۱.
۸. آیه های زندگی، ص۴۵-۴۶.

ادامه نوشته

سوره ای که خواندنش معجزه می کند

 

سوره ای که خواندنش معجزه می کند

من شنیده ام یک سوره در قرآن هست که خواندنش در زندگی معجزه می کند. این کدام سوره است؟ شاید این سوال عده ای از دوستان باشد بنابراین در این مقاله در مورد این موضوع کمی بحث خواهیم کرد.

قرآن سر تا سر دارای اعجاز در زندگی مادی و معنوی می باشد که اگر ما با معرفت تلاوت کنیم حتما اثرات آن را خواهیم دید لذا در اثرات سوره های قرآن اثرات عجبیبی ذکر شده که هر کدام یک معجزه ای می باشند اما در سوره های قرآن آنچه که خیلی اثرات معجزه آسایی از آن ذکر شده است سوره مبارکه حمد می باشد که در کمتر سوره ای یافت می شود.

«سوره حمد» نسخه‎ای است برای درمان همه آلام جسمی و روحی و چون انسان «العیاذ بالله» بیمار شد، راحت‎ترین درمان و کم ‎هزینه‎ ترین درمان، خواندن سوره حمد است.

حضرت «صادق آل‎ عبا»(ع) فرمود: «چنانچه بر مرده‎ای 70 بار سوره حمد خواندید و زنده شد تعجب نکنید.» (اصول کافی)

امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره «حمد» سوره ای است که ابتدایش «حمد» خدا و وسطش «اخلاص» و آخرش دعا است. از سلمة بن محمد نقل است که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: کسی که سوره حمد، او را شفا نبخشد، چیزی او را شفا نمی بخشد. (خواص القرآن، ص48)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: سوره حمد بر هیچ دردی خوانده نشد مگر اینکه دردش آرام می گیرد (قرآن درمانی روحی و جسمی ،ص 62) و...

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد.»

هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره های حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد

و به تحقیق فاتحه الکتاب بهترین چیزی است که در گنج های عرش است و خدای عزوجل این سوره را به طور اختصاصی به محمد داد و بدین سبب او را با عزت کرد و هیچ یک از پیغمبرانش را با او در این فضیلت شریک نکرده است به جز سلیمان که خدای تعالی به او «بسم الله الرحمن الرحیم» را از فاتحة الکتاب داده است و از بلقیس حکایت کرده که گفت: به درستی که نوشته ای عزیز و گرامی از سلیمان به من رسیده است و نوشته این است که هر کس «بسم الله الرحمن الرحیم» را بخواند و به محمد و دوستی اهل بیت او اعتقاد داشته باشد و ایمان قلبی و ظاهری به ایشان داشته باشد خداوند به ازای هر حرفی که از آن سوره پاداش و ثوابی بهتر از دنیا و آنچه از مال ها و خوبی ها در آن است به او می دهد و کسی که به صوت خواننده این سوره گوش دهد ثوابش مانند کسی است که این سوره را می خواند پس هر یک از شما باید بسیار کوشش کند تا این ثواب و پاداش را به دست آورد که غنیمیتی است که نباید از آن گذشت تا حسرت و افسوس آن بماند. (تفسیر البرهان، ج1، ص104)

از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: به تحقیق خدای متعال به من گفته: ای محمد به تو هفت آیه از مثانی و قرآن عظیم داده ایم. پس فاتحه الکتاب را جدا کرد و بر من منت گذاشت آن را در برابر قرآن عظیم قرار داد».

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود. (مستدرک الوسائل، ج4، ص330)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هرکس سوره حمد را قرائت کند خداوند به عدد خواندن تمام کتاب هایی که از آسمان نازل شده به او ثواب و پاداش عنایت می فرماید. (الاختصاص، ص39)

در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است: اگر سوره حمد را در یک کفه میزان و باقی سوره های قرآن را در کفه دیگر قرار دهند، سوره «حمد» هفت برابر سنگین تر است. (مجمع البیان، ج1، ص36 )

برخی از خواص سوره حمد

زیادی نور چشم

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: چون کسی را درد چشم باشد یا در بینایی او ضعفی باشد در اول ماه چون هلال ماه را ببیند دست بر چشم خود بنهد و سوره فاتحه را 10 بار با نیت خالص و توجه به معنی آن بخواند و در آخر سوره مبارکه «توحید» را 3بار بخواند بعد از آن 7بار بگوید: «یا ربِّ قَوِّ بَصَری».

سپس بگوید: «اللهم اکف انت الکافی، اللهم عاف انت المعافی». درد چشم و ضعف بینایی به صحت مبدل می گردد. (خواص آیات قرآن کریم، محمدتقی نجفی، ص10)

جهت رفع تب

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: هر کس، با ایمان سوره مبارکه فاتحه را چهل بار بر قدح آب با نیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بخواند و آن آب را بر روی کسی که تب دارد بپاشد، تب از او زایل می شود. (همان ص12)

ایجاد برکت

در کلامی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است: هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، سوره حمد و توحید را قرائت نماید خداوند فقر را از خانه او دور کرده و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند که به همسایگانش نیز می رسد.

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: فضیلت سوره حمد مانند فضیلت حاملان عرش است، هر کس آن را قرائت کند، ثوابی مانند ثواب حاملان عرش به او داده می شود

از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده است:‌ «هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.» (همان، ص 65 به نقل از الدرالمنثور، ج6)

ختومات مجرب

1) برکت و گشایش روزی

از مولا علی علیه السلام نقل شده است: «اگر رزق و روزی و ثروت زیادی می خواهی و دوست داری از هر بنده و آزادی بی نیاز باشی و به زودی به آرزوهایت برسی و از غل و غش و حیله در امان باشی؛ پس «فاتحة الکتاب» را بخوان که اسرار عجیبی در ان نهفته است.

برای رسیدن به آرزوها و حاجت هایت، این سوره را در پنج نوبت (صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا) 100 مرتبه تلاوت کن. (همان،ص 66به نقل از شمس المعارف الکبری)

2) نماز عجیب و مشکل گشا

اگر کسی به نیت قضای حاجت دو رکعت نماز بخواند و در هر رکعت 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و بعد از آن سوره حمد را تلاوت نماید و بعد از تمام شدن نماز 786 مرتبه آیه بسم الله الرحمن الرحیم را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده خواهد شد. ان شاءالله. (همان، ص67به نقل از شمس المعارف الکبری )

3) جهت عزت و شخصیّت و حفظ آبرو

در روز جمعه شروع کند تا 41 روز، و هر روز 41 مرتبه سوره مبارکه حمد را بخواند و بعد از اتمام بلافاصله 13 بار این دعا را بخواند: «یا مُفَتِّحُ فَتَّح یامُفَرِّجُ فَرَّج یامُسَبِّبُ سَبَّب یامُیَسِّرُ یَسَّریامُسَهِّلُ سَهَّل یا مُتَمِّمُ تَمَّم برحمتک یا ارحم الراحمین» (دو هزار و یک ختم، ص48) (افکارنیوز)

إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ

عکس و تصویر بسم ♥ الله♥ الرحمن الرحیم...

 
تفسیر المیزان - خلاصه
(فستذکرون ما اقول لکم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد):(پس بزودی متوجه آنچه بشما می گویم خواهید شد و من امر خود را به خدا واگذارمی کنم همانا که خدا نسبت به بندگان خود بیناست ) در این کلام مؤمن آل فرعون آنها را موعظه و تهدید می کند به این معنا که به زودی عذاب را به چشم خود خواهید دید و آنوقت متوجه گفته های من می شوید و می فهمیدکه من خیرخواه شما بودم و من امر خود را تماما به خدا واگذار می کنم . و به او توکل می نمایم چون همه امور بدست اوست و هیچ امری بدست من نیست پس من مطیع ومنقاد او هستم زیرا خداوند نسبت به احوال بندگان خود بیناست و او الله است
 
ترجمه عبدالله یوسف علی آیه 44 سوره غافر:

""Soon will ye remember what I say to you (now), My (own) affair I commit to Allah: for Allah (ever) watches over His Servants.""
 
0
ترجمه الهی قمشه ای آیه 44 سوره غافر:

"پس به زودی گفتارم را (هنگام پاداش عمل) متذکر می‌شوید و من کار خود به خدا وامی‌گذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست."

این آیه در حزب سه جز بیست و چهار قرآن مجید قرار دارد.
سوره غافر، سوره چهلم قرآن کریم می باشد. این سوره مکی است و 85 آیه دارد.
 
 
 
 

شهد اللّه انه لا اله الا هو،

شهدالله انه لا اله الا هو

 

كلمه (شهادت ) در اصل به معناى معاينه يعنى به چشم خود ديدن، و يا به گوش خود شنيدن، و يا با ساير حواس خود حس كردن بوده است، ولى در اداى شهادت نيز استعمال شده، مثلا درباره كسى كه در محضر قاضى مى گويد (من ديدم كه فلانى آن ديگرى را زد، و يا شنيدم كه چنين گفت، و امثال اينها) مى گويند در محضر قاضى شهادت داد، و به تدريج در اثر كثرت استعمال در هر دو معنا، مشترك در هر دو معنا شد، به طورى كه اگر قرينه اى در كلام نباشد، شنونده از گوينده مى پرسد: منظورت از شهادت، تحمل آن است، و يا اداى آن، و اين بدان عنايت است كه هر دو يك غرض را ايفا مى كنند، چون آن كسى كه شهادت را تحمل مى كند، براى ادا تحمل مى كند.

ساده تر بگويم : اگر ديده ها و شنيده هاى خود را حفظ مى كند، براى اين حفظ مى كند كه حق و واقع در اثر نزاع، يا اعمال قدرت، و يا فراموشى و يا در خفا واقع شدن واقعه، دچار بطلان نگردد،

پس به اين عنايت، تحمل شهادت و اداى آن هر دو شهادت است، يعنى هر دو حق را حفظ و اقامه مى كنند، و قسط و عدالت را به پا مى دارند.

شهد اللّه انه لا اله الا هو، و الملائكه، و اولوا العلم قائما بالقسط

نتیجه تصویری برای آل عمران 18

تفسیرآيات 10 تا 18 آل عمران

إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ

 

 

 

إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ۸۲ 

 

  فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود!

 

فَسُبْحَٰنَ ٱلَّذِى بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍۢ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ۸۳ 

 

پس منزّه است خداوندی که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوی او بازمی‌گردانند!

 

نتیجه تصویری برای إِنَّمَآ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ

چرا در آیه 32 سوره انعام کلمه لعب، مقدّم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 کلمه لهو مقد

طبقه بندی موضوعی تفسیر  فصاحت و بلاغت
پرسش
چرا در آیه 32 سوره انعام �وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ� کلمه لعب مقدم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 �ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ� کلمه لهو مقدم بر کلمه لعب شده، دلیل آن چیست؟
پاسخ اجمالی

کلمه "لعب" و "لهو" در کنار یکدیگر، در شش سوره قرآن آمده که در چهار مورد کلمه لعب مقدم بر لهو ذکر شده و در دو جای دیگر کلمه لهو مقدم بر لعب آمده است. این دو لغت به شدت از نطر معنایی نزدیک یکدیگر هستند، بدین جهت تقدم و تأخر هر یک، اختلاف معنایی خاصی را به وجود نمی آورد. اما می توان حکمت هایی را برای این تقدم و تأخر یافت که در پاسخ تفصیلی به آنها پرداخته شده است.

ادامه نوشته

چرا در آیه 32 سوره انعام کلمه لعب، مقدّم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 کلمه لهو مقد

طبقه بندی موضوعی تفسیر  فصاحت و بلاغت
پرسش
چرا در آیه 32 سوره انعام «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ» کلمه لعب مقدم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 «ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ» کلمه لهو مقدم بر کلمه لعب شده، دلیل آن چیست؟
پاسخ اجمالی

کلمه "لعب" و "لهو" در کنار یکدیگر، در شش سوره قرآن آمده که در چهار مورد کلمه لعب مقدم بر لهو ذکر شده و در دو جای دیگر کلمه لهو مقدم بر لعب آمده است. این دو لغت به شدت از نطر معنایی نزدیک یکدیگر هستند، بدین جهت تقدم و تأخر هر یک، اختلاف معنایی خاصی را به وجود نمی آورد. اما می توان حکمت هایی را برای این تقدم و تأخر یافت که در پاسخ تفصیلی به آنها پرداخته شده است.

ادامه نوشته

لعلکم تتقون

تقوا غایت است

.  

تقوا يعنى همین‌که مواظب رفتار خودتان باشيد

كه خلاف امرونهی خدا رفتار نكنيد.

اين، معناى تقواست.


یک‌وقت ممكن است سررشته از دست انسان خارج شود و گناهى هم از او سر بزند. مهم اين است كه شما مراقب باشيد و بنا داشته باشيد كه گناه نكنيد.

اين، آن روحيه‌ى تقواست. اينْ روحيه‌ى هشيارى است، كه وقتى شما هشيار خودت بودى، هشيار دشمنت هم هستى.

وقتى مواظب شيطانِ درون خودت بودى،

مراقب شيطان بيرونى هم خواهى بود.

وقتى شيطان درون ما نتواند به ما آسيب برساند، شيطانِ بيرون هم به‌آسانی نخواهد توانست ما را محكوم كند و ضربه وارد سازد.


اين، آن پيام ماه رمضان است. كتب عليكم الصيام كما كتب على الّذين من قبلكم لعلّكم تتّقون. مقدمه‌ی تقواست و تقوا غايتِ است.

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

 

 نتیجه تصویری برای متن آیه الکرسی

تصویر مرتبط

 

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی  /  گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

(حافظ)

وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ

این (قرآن) فرو فرستاده‌ی پروردگار جهانیان است

نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ

جبرئیل آن را فرو آورده است

عَلَىٰ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ

بر قلب تو، تا از زمره‌ی بیم دهندگان باشی.

(سوره شعرا، آیات 192 تا 194)

(ترجمه خرمشاهی)

و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است .

.

 

نتیجه تصویری برای متن آیه الکرسی

 

 

Related image

الی الله تدعون

علوم حدیث>فقه الحديث>شرح حديث>شرح حدیث در کلام اساتید>آیت الله ری شهری>شرح «زیارت جامعه کبیره»

 

سلام های ابتدای زیارت عاشورا

سلام زیارت عاشورا

اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائكَ عَلَیْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.

 



سلام های ابتدای زیارت عاشورا، سلام هایی عادی نیست، بلکه دارای محتوا و مفهوم بلند و معنا داری است. گویی که حامل پیامی هستند و از اسراری خاص پرده برمی دارند. این سلام ها بیانگر حقیقت وجودی و شخصیت والا مقام امام حسین (علیه السلام) می باشند؛ توجه به معنای این سلام ها، عظمت و شدت مصیبت حادثه کربلا را بیشتر جلوه می دهد (مُصیبةً ما أعظَمَها).


«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ‏

السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِين‏ ...».

«السلام علیک یابن رسول الله»: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا؛ با اینکه می‌شد به جای «رسول الله» نام مبارک محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله) یا نامی دیگر بیاید، فرمود:«یابن رسول الله»؛ گویا اشاره به این نکته دارد که حسین (علیه السلام) منسوب به فرستاده‌ی اعظم خداست، نه یک شخص معمولی. کسی نگوید که فرزند رسول خدا بودن، فی نفسه ارزش و اعتباری برای کسی نمی آورد، چنانکه: "پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد"؛ چرا که پیامبر اکرم خود درباره حسین (صلوات الله علیه) فرمود: «حسینٌ مِنّی وأنا مِن حسَین، أحَبَّ اللهُ مَن أحبَّ حُسیناً».(1)


سلام های زیارت عاشورا

ادامه نوشته

آیه الکرسی

متن و ترجمه آیه

آیه ۲۵۵ از سوره بقره، آیة الکرسی خوانده می‌شود. با توجه به برخی روایات و بنابر عقیده برخی مفسران، آیات ۲۵۶ و ۲۵۷ سوره بقره هم جزء آیة الکرسی است.[۱]

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْ‌سِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿٢٥٥﴾ لَا إِكْرَ‌اهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ‌ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥٦﴾ اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ‌ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ‌ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾
خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مى‌گيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌داند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‌يابند. كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست، و اوست والاى بزرگ. (۲۵۵) در دين هيچ اجبارى نيست. و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست. (۲۵۶) خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مى‌برد. و[لى‌] كسانى كه كفر ورزيده‌اند، سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند. (۲۵۷)

اثرات ذکر استغفار در روایات 1


*اثرات ذکر استغفار در روایات
ذکر استغفار در کلمات نورانى اهل بیت(ع) با تعابیر گوناگون آمده است و روایات در این زمینه متعدد و موثق هستند.
رسول خدا(ص):
-«مَنْ أَکْثَرَ الإِسْتِغْفارَ جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمّ فَرَجاً وَ مِنْ کُلِّ ضیق مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لایَحْتَسِبُ»؛

کسى که زیاد استغفار گوید و از خدا عذرخواهى کند، خداوند از هر غصه‌اى برایش گشایشى قرار دهد و از هر تنگنایى راه فرارى پیش پایش گذارد و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى‌دهد.(4) 


- «أَکْثَرُوا مِنَ الإِسْتِغْفارِ، فى بُیوتِکُمْ وَ فى مَجالِسِکُمْ وَ عَلى مَوائِدِکُمْ وَ فى أَسْواقِکُمْ وَ فى طُرُقِکُمْ وَ أَیْنَما کُنْتُمْ فَاِنَّکُمْ لاتَدْرُونَ مَتى تَنْزِلُ الْمَغْفِرَةُ»؛

زیاد استغفار کنید، در خانه‌ها و مجالستان، سر سفره‌ها و در بازارهایتان، و در مسیر رفت‌و‌آمدهایتان و هر جا که بودید(استغفار کنید)، چرا که شما نمى‌دانید آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى‌شود.(5)


امیرالمؤمنین(ع):
-«تَعَطَّروا بِالإِسْتِغْفارِ، فَلا تَفْضَحَنَّکُم رَوائِحُ الذُّنُوبِ»؛

با استغفار و آمرزش‌خواهى از خداوند خود را معطّر کنید تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند.(6)

   


امام باقر(ع):
-از پدرانش نقل مى‌کنند که پیامبر(ص) فرمود: «خوشا به حال آنکه روز قیامت در نامه عملش زیر هر گناهى استغفر الله باشد».(7)

فضیلت و خواص سوره دخان

نتیجه تصویری برای سوره دخان
فضیلت و خواص سوره دخان
دخان؛ چهل و چهارمین سوره قران است که مکی و 95 آیه دارد.
در فضیلت سوره دخان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره دخان را در شب ها قرائت کند، خداوند گناهان گذشته اش را می آمرزد(1)
در روایت دیگری آمده است: هر کس در شب جمعه سوره دخان را قرائت کند بخشیده خواهد شد.(2)
همچنین از ایشان روایت شده که فرمودند: هر کس در شب یا روز جمعه سوره دخان را قرائت کند خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا می کند. و کسی که در شب جمعه سوره دخان را قرائت می کند در حال صبح می کند که خداوند او را آمرزیده است و او را با حورالعین تزویج خواهد کرد(3)
امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره دخان را در نمازهای واجب و نافله های خود بخواند خداوند وی را در روز قیامت در زمره ایمنان برانگیزاند و در سایه عرش خود جای دهد و حسابش را آسان کند و نامه عملش را به دست راستش دهد.(4)
آثار و برکات سوره
1) امان یافتن از شر جن
چون سوره دخان را بنویسی و بر طفل ببندی از شر جن و گزنده ها ایمن شود.(5)
2) جهت شکوه و هیبت نزد مردم
هر کس این سوره را بنویسد و با خود همراه داشته باشد در چشم مردم با هیبت باشد و هر کس آن را بشوید و از آن آب بنوشد از شر سخن چین در امان خواهد بود(6)
3) برآورده شدن حاجت
از امام صادق علیه السلام نقل شده: هر که 70 بار جهت مهمات این سوره را بخواند حاجتش روا گردد و نیز هر که این سوره را بنویسد و با خود دارد خلایق او را دوست دارند(7)
4) خلاصی از وسوسه های شیطانی
از پیامبر اکرم نقل شده است: اگر سوره دخان را بنویسد و به همراه داشته باشد از مکر و حیله های شیطان در امن است و اگر این نوشته را شب هنگام زیر سر خود بگذارد در خواب رویاهای شیرین و خوش می بیند و از اضطراب شبانه خلاص می شود...(8)
5) برطرف شدن درد سر
 اگر این سوره را بنویسند و آب آن را بر کسی که درد سر دارد بنوشانند خوب می شود...(9)
6) جهت زیاد شدن سود و مال
اگر تاجر ها و کاسب ها نوشته این سوره را در محل کسب خود قرار دهند سود فراوان خواهند کرد و صاحب مال زیاد خواهند شد(10)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
(1)الجامع الصغیر، ج2، ص634
(2) مجمع البیان، ج9، ص101
(3)کنزالعمال، ح2697
(4)درمان با قرآن، ص95
(5)همان
(6)همان
(7) همان
(8) تفسیرالبرهان،ج5، ص7
(9) همان
(10)همان
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی
 
 
ادامه نوشته

والله غفور رحیم

اللهم اغفر لی و لوالدی و للمومنین یوم یقوم الحساب

 

خلاصه پرسش
مراد از «خیط أبیض» و «خیط أسود»(نخ سفید و سیاه) در مسئله روزه چیست؟
پرسش
در مسئله روزه، مراد از نخ سفید و نخ سیاه چیست؟
پاسخ اجمالی
خداوند در قرآن کریم در مورد زمان شروع و پایان روزه می‌فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ»؛[1] بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) براى شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید.
طبق آیه شریفه؛ ملاک در حرمت افطار و وجوب روزه پخش شدن سفیدى نیست، بلکه ملاک پیدا شدن خط روشنایى است به اندازه نخ از میان سیاهى شب که همین کافى است در حرمت غذا خوردن و آشامیدن و...، بنابراین، اول روزه، طلوع فجر دوم است که آن روشنایى است که به شکل مستطیل در افق پیدا می‌شود و آن‌را فجر صادق می‌گویند و نماز صبح از این موقع واجب می‌شود و پایان روزه و موقع افطار به آمدن شب است و آن هم بعد از غروب می‌باشد و علامت آن این است که مقدارى سرخى که با پنهان شدن خورشید در سمت مشرق به وجود می‌آید کم کم از بین می‌رود و بجاى آن سیاهى پیدا می‌شود، این علامت فقط مخصوص مکان‌هایى است که کوه و تپّه دارد، اما در افق‌هاى باز و بدون کوه و بلندى تنها پنهان شدن خورشید کافى است.[2]
 

[1]. بقره، 187.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 504، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها

مختصری درباره صراط مستقیم

Image result for ‫اهدنا الصراط المستقيم‬‎

مختصری درباره صراط مستقیم

(تفسیر آیه کریمه اهدنا الصراط المستقیم)

 

منبع : آشنائی با قرآن جلد دوم , مطهری ، مرتضی
 
 اهدناالصراط المستقیم:

خدایا ما را به شاهراه استوار هدایت فرما.

برای اینکه صراط مستقیم کاملا روشن گردد بایستی چند مطلب را بیان کنیم:

1- همه موجودات در یک سیر تکاملی و غیر اختیاری که لازمه ناموس هستی است به سوی خداوند در حرکت و صیر و تند الا الی اله تصیر الامور. و ان الی ربک المنتهی. انسان به عنوان یکی از موجوات و مخلوقات محکوم به این حکم است.

یا ایهاالانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه.

2- در میان راههای یک راه است که راه مستقیم و شاهراه است و راه سعادت و راه اختیاری یعنی راهی است که انسان باید آن را برگزیند.

3- به دلیل این که انسان آنچه بر می گزیند از نوع راه راست; پس انسان نوعی حرکت و طی طریق به سوی مقصدی را بر می گزیند و به عبارت دیگر به سوی کمال خود می خواهد حرکت کند پس انسان یک موجود تکامل یابنده است و معنی اهدنا الصراط المستقیم این است که خدایا ما را به راه راست تکامل هدایت فرما.

4- راه تکامل کشف کردنی است نه اختراع کردنی برخلاف نظریه اگزیستانسیالیسم که مدعی است هیچ راهی و هیچ مقصدی وجود ندارد و انسان خود برای خود مقصد و ارزش می آفریند و راه می آفریند و انسان آفریننده مقصد و آفریننده راه و آفریننده کمال یعنی آفریننده کمال بودن کمال و ارزش بودن ارزشهای خود است. از نظر قرآن مقصد و راه و کمال بودن مقصد و ارزش بودن ارزش ها در متن خلقت و آفرینش هستی تعین پیدا کرده و انسان باید آنها را کشف کند و مقصد را بجوید و راه را بپیماید.

5- راه مستقیم راهی است که از اول جهت مشخص دارد برخلاف راههای غیر مستقیم از قبیل راه منحنی یا راه پیچ در پیچ و روی خطوط منکسر که فرضا درنهایت امر انسان را به مقصد برساند با تغییر جهتهای متعدد یا مداوم است پس راه انسان بسوی کمال از نوع عبور از میان اضداد و نوسان از ضدی برضد دیگر نیست آنچنانکه معمولا دیالکتیسین ها می گویند.

6- این که راه تکامل کشف شدنی است نه خلق کردنی و ابداع کردنی، به معنی این نیست که مانند راههای مکانی قبلا در خارج از وجود راه رونده جاده ای کشیده شده است و او باید در آن جاده قدم بگذارد بلکه به معنی این است که در متن وجود راه رونده راهی به سوی کمال حقیقی او که رسیدن به بارگاه قرب حق است وجود دارد یعنی در متن وجود انسان استعداد فطری برای رسیدن به کمال حقیقی وجود دارد آنچنانکه مثلا در هسته خرما استعداد درخت شدن وجود دارد.

7- انسان درعین این که مجهز به استعدادی فطری است نیازمند به راهنما و هادی است زیرا انسان با همه موجودات دیگر که استعدادی طبیعی برای کمالات خود دارند یک تفاوت اساسی دارد و آن این است که موجودات دیگر همه راهشان در طبیعت مشخص شده و هرکدام بیش از یک راه نمی توانند داشته باشند ولی انسان اینطور نیست. و باصطلاح فلسفی امروزی می گویند:

هرموجودی واجد طبیعت است، مگر انسان که فاقد طبیعت است.

اگزیستانسیالیستها روی این قضیه اصرار دارند که می گویند انسان یک موجود بی ماهیت و بی طبیعت است. و البته ما این مطلب را در جای خود مفصل بحث کرده ایم و ثابت نموده ایم که مطلب به آن شکلی که آنان می گویند صحیح نیست.

انسان دارای طبیعت های متضاد و مختلف است و راه خودش را از میان طبیعت های علوی و سفلی باید انتخاب کند. حیوانات دیگر انتخاب بعهده آنان گذاشته نشده ست بلکه اسب، گوسفند، گربه، سگ و ...هر کدام با غرائزی آفریده شده اند که آن غرائز راه آنان را مشخص کرده است و لذا می بینیم همه آنها در سراسر تاریخ جهان هر کدام دارای خلق و خوی بخصوص بخود هستند و همه یک جور اعمال و رفتار دارند زنبور عسل و مورچگان همه و همه در تهیه خانه و غذا مانند همند و تغییر و تحولی در کار آنها دیده نمی شود.

ولی انسان صدها راه در مقابل او نهاده شده که می تواند هر کدام آنها را انتخاب کند.

در سوره و اللیل می فرماید:ان سعیکم لشتی شما بنی آدم کوشش هایتان مختلف و متفرق است. و البته این مطلب از کمال انسان است نه ضعف انسان.

Image result for ‫اهدنا الصراط المستقيم‬‎

حال ببینیم این مطلب آیا مستلزم آن است که بگوئیم انسان بکلی بی راه است؟

اگر مادیین بخصوص اگزیسها چنین می پندارند ولی قرآن آن را قبول ندارد. آنچه که قرآن می فرماید این است که: خط سیری از انسان تا خدا کشیده شده که آن را مشخص کمال انسان است النهایة در برابر انسان مثلا هزار راه نهاده شده، که تنها یکی از آنها راه مستقیم یعنی همان شاهراهی است که بسوی خوا می رود و بخدا منتهی می گردد. ولی انسان در انتخاب هر کدام از این راهها مختار است و اگر آن راه را انتخاب کند درست و گرنه راههای دیگر همگی نادرست و غلط است.

و این است معنای حدیث معروفی که روزی رسول اکرم در جائی نشسته بودند و گروهی در گرد ایشان بودند، حضرت شروع کردند خطوطی بر زمین ترسیم کردند که یکی از آن خطوط مستقیم بود و خطوط دیگر کجو معوج و غیر مستقیم. و سپس فرمود این یک راه، راه من است و باقی دیگر هیچکدام راه من نیستند.

راز این که در قرآن همواره ظلمت بصورت جمع آمده و نور بصورت مفرد نیز همین است. الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور که راه گمراهی گوناگون است ولی راه حق تنها یکی است.

در اینجاست که نیاز به هدایت انبیاء روشن می گردد. زیرا آن راه مستقیمی را که بشر را به کمال نهائی می رساند، انسان نمی تواند بدون هدایت آنان تشخیص دهد. بلکه بایستی فرستادگان الهی او را رهنمون گردند.

در اینجا نکته ای است که در تفسیر المیزان بیان شده است که می گویند: در قرآن کلمه سبیل به معنی راه بکار برده شده ولی معنای آن با طراط تفاوت دارد. و لذا سبیل احیانا بصورت جمع استعمال شده ولی صراط همیشه مفرد است. معنای سبیل آن راههای فرعی است که براه اصلی منتهی می گردد. و معنای صراط همان راه اصلی است.

ممکن است برای رفتن به نقطه ای، یکراه اصلی بیشتر نباشد ولی راههای فرعی که از اطراف و اکناف می آید. متعدد باشند و بالاخره همه به آن راه منتهی گردند.

همه ما انسانها همچون کاروانی می مانیم که در مسیر کمال در راه هستیم ولی باید برای رسیدن بکمال نهائی از شاهراه اصلی عبور کنیم ولی ممکن است هر کدام از ما از یک طریق فرعی خودمان را به آن راه اصلی برسانیم. اگر هر کس در هر پست و مقامی قرار دارد به وظیفه انسانی اخلاقی و شرعی خود عمل کند در حقیقت راهی را انتخاب کرده که سرانجام او را براه اصلی می رساند گرچه راه ها با یکدیگر در ابتدای امر تفاوت کند. یعنی یکی مثلا طبیب است و دیگری کارگر، دیگری بازرگان و . .. اینها همه سبیل هائی هستند که انسان می تواند با طی آنها خود را به صراط مستقیم نزدیک گرداند.

ادامه نوشته

سورة القدر

﴿ سورة القدر - سورة 97 -   تعداد آیات 5 ﴾

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾

لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾

تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾

سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾ 

 

فهرست قرآن متن فضیلت
 
 
 
 
 
 
 

به نام خدا که رحمتش بی اندازه است و مهربانی اش همیشگی

ما قرآن را در شب قدر نازل کرديم. ( 1 )

 تو چه مي داني شب قدر چيست؟ ( 2 )

 شب قدر، بهتر از هزار ماه است. ( 3 )

 فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان براي [تقدير و تنظيم] هر کاري نازل مي شوند. ( 4 )

 اين شب تا برآمدن سپيده دم [سراسر] سلام و رحمت است. ( 5

ادامه نوشته

خدایا ما را از

<p><a rel=دانلود

" width="558" height="393" />

مشاهده آیه در سوره

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ

رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً

وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً

وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

و بعضی دیگر گویند:

خدایا ما را از نعمتهای دنیا و آخرت هر دو بهره‌مند گردان

و از عذاب آتش دوزخ نگاه دار.

نتیجه تصویری برای ربنا اتنا

معنای حسنه در دنیا و آخرت

ادامه نوشته