شهادت بانوی دوعالم صدیقه کبری حضرت فاطمه الزهرا(س) را به همه مسلمین تسلیت میگویم

منبع
عکس و تصویر اسم زهـرا آبروی عالم است اسم زهـرا چون نگین خاتم است اسم زهـرا یادگاری نبی ...

اسم زهـرا
آبروی عالم است
اسم زهـرا
چون نگین خاتم است
اسم زهـرا
یادگاری نبی ست
اسم زهـرا
دلخوشی های
علی ست

شهادت بانوی دو عالم
حضرت فاطمه زهرا (س)
تسلیت باد🏴

عکس و تصویر شهادت بانوی دوعالم صدیقه کبری حضرت فاطمه الزهرا(س) را به همه مسلمین تسلیت میگویم
‌‎‎‌‌‌‎‌‌‌

تو گذشته ی آدما نگردید شاید چیزی رو که پیدا می کنید به زور فراموش کرده باشند!

تو گذشته ی آدما نگردید شاید

چیزی رو که پیدا می کنید

به زور فراموش کرده باشند!

عکس و تصویر

http://wisgoon.com

ایام_فاطمیه تسلیت

منبع
 
عکس و تصویر بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را با گریه می بینم غروب آخرت را من ...

بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را


با گریه می بینم غروب آخرت را

من التماس لحظه های درد هستم


آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟

دست مرا بستند و پشتم را شکستند


می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟

حالا که روی پای من از حال رفتی


فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!

پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد


می دید اگر یک مشت از خاکسترت را

افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت


واکن دوباره چشمهای نوبرت را

بر زانوی تنهایی خود سر گذارم


وقتی ندارم بر سر زانو سرت را

ایام_فاطمیه تسلیت

مذهبی

ادامه نوشته

ایرانم بازم تسلیت...🏴

 ایرانم بازم تسلیت...🏴
دنا، نماد و مظهر سربلند و شایستگیمان بودی!
چه کردی که کوه هم دیگر تکیه گاهی امن نیست🏴 🌑
 تسلیت

 عکس و تصویر ایرانم بازم تسلیت...🏴 دنا، نماد و مظهر سربلند و شایستگیمان بودی! چه کردی که کوه ...

کانال اشعار بهلول حبیبی زنجانی
تقدیم به روح جانباختگان سانحه ی هواپیما و عرض تسلیت به خانواده های داغدار از طرف
همه ی آذری ها
----------

سانحه یوز وئردی،الله،قلبیم اودلاندی گِنَه
گلدی بیر غملی خبر ،غُصّه نمایاندی،گِنَه
ناله ی جانکاه عرشه،چیخدی کرمانشاهیده
اولدولار بی خانمان،ملّت پریشاندی گِنَه
داغدارِ سانچی اولدوم،تاپمادی،دل التیام
ایندی دگدی بیر هواپیما داغا،یاندی گِنَه
هموطن،باشین ساغ اولسون،اولدون آماج بلا
صرصرِ بادِ خزان،اسدیقجا طوفاندی گِنَه
گِیدی قاره اگنینه،غیرتلی آذربایجـــان
تسلیت عرض ایتدی امّا،دیده گریاندی گِنَه
فارسیلان لُر،تُرک و گیلک،فرقی یوخ اصلا˝بیزه
کُلِّ ایران بو مصیبتده هراساندی،گِنَه
(بهلول حبیبی زنجانی)
---------
مصیبت وارده را به همه ی هموطنان عزیزم تسلیت عرض مینمایم
@bahloulhabibizanjani

بیت المال را جدی بگیرید!

بیت المال را جدی بگیرید!

  
پول
انسان باید در بیت المال خشك باشد. اگر می‌خواهیم بذل و بخشش بکنیم، باید از پول خود انجام دهیم. نوشتن یک شماره تلفن کوچک بر روی یک تکه کاغذ بزرگ، سخاوت و بخشش نیست! این عین اسراف و بی تدبیری و خیانت در بیت المال است . 

معنای بیت المال

کلمه بیت المال مرکب از دو واژه «بیت» و «مال» ، به معنای خانه دارایی و خزینه مال است . و در اصطلاح به دو معنا می آید: گاهی به معنای اموال عمومی و حکومتی و هر آنچه که مردم به نحوی در آن حق دارند، استعمال می شود و گاهی به معنای مکانی که اموال عمومی در آن نگهداری می شود . معنای اول قائم به اموال است و معنای دوم قائم به مکان است .

با نگاهی در منابع روایی و تاریخی به دست می آید که لفظ بیت المال و استعمال آن در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وجود نداشته است. بلکه این اصطلاح در چند دهه بعد از وفات آن حضرت، خصوصا در زمان حکومت علی علیه السلام رواج یافته است.(المنجد و لغت نامه دهخدا، واژه بیت المال، ج 3، ص 553، )

 

مؤمنان چه کسانی هستند؟

قرآن یکی از صفاتی که برای مؤمنین به شمار می آورد ، امانت داری در برابر بیت المال و امانات می باشد ؛ « وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ ؛ امانات و پیمان‌ها را مراعات می‌كنن .»(مومنون/8)

 

ماهیت بیت المال

فردی نزد امیرالمؤمنین آمد و از حضرت خواست كه پولی از بیت المال به او بدهد . حضرت به او فرمود : «إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَیْسَ لِی وَ لَا لَكَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَیْ‏ءٌ لِلْمُسْلِمِینَ وَ جَلْبُ أَسْیَافِهِمْ فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِی حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَیْدِیهِمْ لَا تَكُونُ لِغَیْرِ أَفْوَاهِهِمْ ؛ »(نهج‏البلاغه، خطبه 232) بیت المال نه برای من و نه برای تو است، بلکه برای همه‌ی مسلمین می باشد و ...»

 

بیت المال امانت است

بیت المال امانتی است بسیار حساس و خطرناک، اما متأسّفانه ما کمتر به این مهمّ توجه می کنیم .

وقتی پشت ماشین شرکت و ... که از بیت المال است می نشینیم، نسبت به زمانی كه پشت ماشین خودمان می نشینیم، كم‌تر مراعات می کنیم .

همه‌ی اموال دولتی از اتوبوس شركت واحد گرفته تا آب، برق، خودكار، میز، نیمكت و كتاب جزء بیت المال محسوب میشوند و نباید در استفاده از آن‌ها كوتاهی كرد .اگر ما خوب درس نخوانیم ، به بیت المال خیانت كرده‌ایم. به عبارتی خیانت به بیت المال به پاره كردن یك كاغذ دولتی و استفاده از خودکار و ... منحصر نمی شود.

محصلی كه خوب درس نخواند، کارمندی که خوب کار نکند، معلمی که در کار خود کم بگذارد و کوتاهی کند و ... به بیت المال خیانت كرده‌اند.

حضرت علی(ع) می فرماید: « یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیع ؛ بعضی از افراد مثل شتری كه به علف تازه‌ی بهاری رسیده است ، مال خدا و بیت المال را می‌خورند.» (نهج‏البلاغه ، خطبه 3)

كس  كه بخواهد با پول ، مردم را از خود راضی كند ممكن است كه تعدادی را در دنیا از خودش راضی كند ، امّا در آخرت باید جواب دهد و نزد خدا پایین می‌آید.»

عده ای به حضرت امیر گفتند : به بعضی افراد پول بدهید تا ساكت شوند و دور شما را بگیرند ، هوای شما را داشته باشند و حكومت شما قوی شود ؛ حضرت فرمود : « أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَكَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَةِ وَ یُكْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّهِ ؛ شما می‌گویید باج بدهم و با پای شرك به سراغ توحید بروم وپایه‌های حكومت اسلامی را با رشوه قوی كنم .

امام علی علیه السلام

حتی اگر اموال برای خودم هم بود، آن را به طور مساوی تقسیم می‌كردم، و حال آن كه اموال برای خداوند است ، من هرگز پایه‌ی توحید را با رشوه محكم نمی‌كنم .

همانا بدانید که دادن پولی در جایی که حق نیست ، هم تبذیر و هم اسراف است و اسراف ازگناهان كبیره است ؛ - «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ كانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ »(اسراء/27) -

كس  كه بخواهد با پول ، مردم را از خود راضی كند ممكن است كه تعدادی را در دنیا از خودش راضی كند ، امّا در آخرت باید جواب دهد و نزد خدا پایین می‌آید .» (نهج‏البلاغه، خطبه 126)

 

برای کسی که در بیت المال تصرف کرده، شهادت معنایی ندارد !

در یكی از جنگ‌ها، به یکی از اصحاب پیامبر تیری اصابت کرد که منجر به نابودی او شد. مردم جنازه را خدمت پیامبر آوردند و گفتند كه شهید شده است. پیامبر فرمود: نگویید شهید شده است. چرا كه عبایی كه روی دوش او است، از بیت المال است و به خاطر همین من بر این شخص نماز نمی ‌خوانم .

در برابر مال بیت المال خسیس و خشک باشید!

پیامبر در مورد حضرت علی(ع) می فرماید: «إِنَّهُ لَخَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ ؛هر جا که پای خدا و مسائل مربوط به خداوند باشد، علی خشن است.» (المناقب، ج‏2، ص‏110)

انسان باید در بیت المال خشك باشد. اگر می‌خواهیم بذل و بخشش بکنیم، باید از پول خود انجام دهیم. نوشتن یک شماره تلفن کوچک بر روی یک تکه کاغذ بزرگ، سخاوت و بخشش نیست! این عین اسراف و بی تدبیری و خیانت در بیت المال است . 

روزی حضرت علی(ع) دیدند که دختر خردسالشان گردن بندی به گردنش بسته است كه از اموال بیت المال می‌باشد. حضرت پرسیدند كه گردن بند را از كجا آورده است و جواب شنیدند كه از ابن رافع، خزینه دار بیت المال دریافت كرده است.

 حضرت سراغ ابن رافع رفت و دلیل كارش را جویا شد. ابن رافع جواب داد:

1- دختر علی بود

 2- شب عید قربان بود

3 - تنها سه شب گردن بند پیش او می‌ماند

4 - عاریه‌ای و امانت بود و خودم ضامن می‌شوم .

اما حضرت علی(ع) هیچ یك از دلایل ابن رافع را نپذیرفت.

حضرت در جایی دیگر می فرمایند: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ ؛ به خدا قسم اگر با بیت المال ازدواج كرده باشید و آن پول‌ها را مهریه‌ی زنانتان كرده باشید ، من آن پول‌ها را برمی گردانم و اگر خرید و فروش هم شده باشد ، معامله‌ها را به هم می‌زنم . »(نهج‏البلاغه، خطبه 15)

 

ضایع شدن حق عموم مردم نوعی دزدی است !

عده ای از حضرت علی(ع) درخواست مقداری از پول بیت المال را کردند. حضرت فرمود: آیا حاضر هستید كه شب به دزدی بروید و علاوه بر سهم خود، سهم مرا نیز به دست آورید؟ آن‌ها تعجب كردند و اعتراض كردند. حضرت فرمود: استفاده از بیت المال دزدی از همه‌ی مردم است  .

حضرت امیر فرمودند : « دَخَلْتُ بِلَادَكُمْ بِأَشْمَالِی هَذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی‌ها هِیَ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِكُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ ؛ با این لباسی كه بر دوش دارم و این مركبی كه بر آن سوار هستم ، داخل شهر شما شدم وفرماندی شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی كه با آن وارد شدم ، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانت كاران هستم»

از امانت مراقبت کنید!

امام علی

امیرالمؤمنین(ع) به «اشعث بن قیس» كه استاندار آذربایجان بود ، فرمودند: «وَ إِنَّ عَمَلَكَ لَیْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِی عُنُقِكَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَكَ لَیْسَ لَكَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْكَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَكُونَ شَرَّ وُلَاتِكَ لَكَ ؛ این پست و حكومت تو طعمه نیست ، بلكه امانتی بر گردنت می‌باشد و باید آرام آن را برانی .

تو نگهبانی بیش نیستی و حق نداری به رأی خود عمل كنی.» (نهج‏البلاغه، نامه 5)

 

دین را باقی بگذارید! 

امام صادق(ع) فرمودند: « إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ ؛ اگر می‌خواهید دین باقی بماند، بیت المال را به دست عادل بسپارید كه حق بوده و طرف دار حق می‌باشد . »(كافى، ج‏4 ، ص‏25)

 

خیانت نکنیم!

حضرت امیر فرمودند: «دَخَلْتُ بِلَادَكُمْ بِأَشْمَالِی هَذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی‌ها هِیَ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِكُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ ؛ با این لباسی كه بر دوش دارم و این مركبی كه بر آن سوار هستم ، داخل شهر شما شدم و فرمانده شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی كه با آن وارد شدم ، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانت كاران هستم . »(المناقب، ج‏2، ص‏98)

اگر وضع زندگی ما در هنگام ریاست با روزی كه وارد شدیم فرق كند، مثلا با پراید آمدم، با بالاترین مدل ماشین بروم؛ با فرش ماشینی و معمولی آمدم، با بهترین نوع فرش در جهان، تمام ابریشم بروم، اینها  همه من را معرفی می کنند که من خائن هستم و در حق مردم خیانت کرده ام .

به همین دلیل است كه در قانون اساسی آمده است كه وكلا و وزرا در ابتدای كار باید صورت اموال خود را به دولت بدهند و در هنگام اتمام مسئولیت یا استعفا نیز صورت اموال خود را بدهند تا بررسی شود كه خیانتی صورت نگرفته باشد .

 

تبصره ها را ندید نگیرید!

اموالی كه دولتی است و به صورت امانت در دست مسئول باشد ، اشكالی ندارد .

در اموال شخصی نیز اگر كمی ترقی به وجود بیاید ، اشكالی ندارد و هر ترقی و پیشرفتی را به دید خیانت نباید دید .

 چرا كه اگر آدمی کارگری و دست فروشی هم بکند ، مقداری سود به دست می ‌آورد . مهم این است که تغییرات طبیعی و در حد تعادل باشند .

 

رمز بقاء اسلام چیست؟

به فرموده امیرالمؤمنین(ع): رمز بقاء اسلام به این است که بیت المال در دست عادل باشد و رمز نابودی آن به این است که بیت المال در دست فاسق قرار گیرد. (وسایل الشیعه ، ج11)

 

فراوری اجلال - گروه دین و اندیشه تبیان

 

درد دل حضرت  زینب با مادرش


بسم الله الرحمن الرحیم
شعر چاپ نشده
 (کپی شعر بدون اسم شاعر حلال نیست ))

افتخار هیئت و کانال مجمع حیدرون مراغه


شعری از کربلایی قادر خانبابایی ( شهرستان ملکان )  



درد دل حضرت  زینب با مادرش

 
سسلندی حَزین زینب نالان نه نم اولدی
اوخشاردی کی مَظلومه دوران نه نم اولدی
غمگین گئجه گوندوز لری گریان نه نم اولدی
غملَن بوکولن قدی پریشان  نه نم اولدی
گویا یوخومئش دردینه درمان نه نم اولدی


ای تز سولان عالمده آنا ،  گول سایاقیندا
دیواره اِئدن تکیه او دشمن قَاباقیندا
ای ذکر اِئلیین خالقی هرگون دوداقیندا
دیلدن دوشن ای جّدیمین هِجر و فراقندا
مسمار ائلیَن سینه سی نی قان نه نم اولدی


آز سنینده مظلومه نه نم خون جگر اولدو
پیغمبرین اولادی قالیب پشت در اولدو
بیردرّ گرانمایه عترت ، گوهر اولدو
قالمشدی نبی دن گوهر پر ثمر اولدی
غملر ائله میش قلبینی سوزان نه نم اولدی


آغلیر گوزو یاشلی بالالار، غَملی زماندی
بولمور هَله کلثوم سینوی لَخته قاندی
بوندان بئله عترت باغینا فصل خزاندی
حیدر ائوی شیوندی بو گون داد و فغان دی
غملَر ایله میش قلبینی سوزان نه نم اولدی


وردی سنی قنفوز اَلی سینمیش شَرر اولدو
قارداشیم حسن هیچ  دئمه میشدی نه لر اولدو
بیرسیلی محکم دییَسَن چوخ ضرر اولدو
ای شهر نبی سنده کِسوف ِ دِگر اولدو
ای باغ نبیده گل  ریحان نه نم اولدی



ظلم اولدو علی حقینه چوخ آغلادی زهرا
پنهاندا او مِسمار یاراسین باغلادی زهرا
چوخ آغلادی دونیانی بوتون داغلادی زهرا
اوز سرینی مولایه گوره ساخلادی زهرا
حقینده گلن آیه قرآن نه نم اولدی
 

همواره حمایت ایله دی حق علی دَن
اینجیتمه دی  ،  هم اینجیمه دی نور جَلیدَن
اَل اوزومه دی بیر لحظه صراطِ ازلی دن
گیزلَتدی بوتون یاره سینی دیدِ علیدن
ای حق علینی اِئدن اعلان نه نم اولدی


بیلسَیدیم آنا پشتِ درهَ من دایانایدم
ای کاش عوضیندن ننه قانه بویانایدم
یانمازدن او مسماریله اودلاردا یاناردیم
سینمازدی قابرقان باشیوا مَن دولانایدم
مفهوم بوتون عالم امکان نه نم اولدی

 

فقط این موارد را در سررسید خود یادداشت کنید!

سررسید تقویم مدیریت زمان
مهارت‌های حرفه‌ای

فقط این موارد را در سررسید خود یادداشت کنید!

دوستی دارم که مدیر یک شرکت بزرگ و موفق است. او تعریف می‌کند که در سال‌های جوانی برای مدیریت کردن قرارهایش با مشکل مواجه می‌شد. مثلا درست روزی که قرار بود به خواستگاری برود، با مدیر یک شرکت معتبر قراری مهم گذاشته بود. برای همین تصمیم گرفت یک سررسید تهیه کند و تمام قرارهایش را در آن بنویسد.

اما این سررسید برایش مشکلات جدیدی ایجاد کرد. او همه قرارها و برنامه‌های کاری‌اش را یادداشت می‌کرد. از زمان غذا خوردن و برنامه تلویزیونی موردعلاقه‌اش گرفته تا قرارهای کاری و شخصی. هرروز صبح که به سیاهه بلندبالای کارها نگاه می‌کرد، خستگی وجودش را فرا می‌گرفت و گاهی پیش می‌آمد که کارهای مهمش در میان قرارهای بی‌اهمیت گم می‌شد. اما نمی‌توانست سررسیدش را کنار بگذارد. برای همین تصمیم گرفت تنها هفت چیز را در سررسید خود بنویسد. با این تکنیک حالا به خوبی می‌تواند زمان‌های خود را مدیریت کند.

اول، قرارهایی که زمان مشخص دارند

قرارهایی وجود دارند که به‌هیچ‌وجه شما قادر نیستید زمان آن‌ها را تغییر دهید. مثلا اگر قرار است با گروهی از همکاران خود در یک جلسه حاضر شوید، برای تغییر زمان جلسه باید برنامه عده زیادی را عوض کنید. همچنین نمی‌توانید زمان مصاحبه‌‌های کاری، شرکت در برنامه‌های تلویزیونی، بلیت هواپیما و قطار و مواردی ازاین‌دست را عوض کنید.

سررسید دیرشدن قرار

اما شاید بتوانید برنامه خرید لباس را به زمانی دیگر موکول کنید. اگر زمان‌بندی یک برنامه صلب و غیر قابل‌تغییر نیست، لزومی ندارد که آن را در سررسید یا در اپ تقویم خود یادداشت کنید. به‌خصوص اگر می‌خواهید کاری را به‌تنهایی انجام دهید و تغییر برنامه باعث دلخوری کسی نمی‌شود، از نوشتن آن پرهیز کنید. همچنین کارهایی هستند که زمان‌بندی ندارند. می‌شود آن‌ها را امروز انجام داد یا فردا. پس لزومی ندارد برای آن‌ها زمانی مشخص در نظر بگیرید.

دوم، زمان‌بندی پرداخت‌ها

بیشتر آدم‌ها سعی می‌کنند پرداخت‌های خود را در آخرین زمان ممکن انجام دهند. یعنی اگر مهلت پرداخت یک قبض روز دوازدهم ماه بعد است، تا قبل رسیدن این زمان قبض را نگه می‌دارند. این سیستم می‌تواند فوایدی داشته باشد. اما چه می‌شود اگر زمان پرداخت را فراموش کنید؟ در مواردی همین فراموش‌کاری‌ها می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند و وقت و هزینه‌ای بیشتر از پرداخت زودهنگام به بار بیاورد. شاید مجبور شوید یک روز کامل به مخابرات مراجعه کنید یا اقساط خودروی خود را با جریمه دیرکرد بپردازید.

از طرف دیگر اگر قرار است به کسی پولی بدهید یا صورت‌حسابی را نقد کنید، بهتر است تاخیر نکنید. تاخیر در پرداخت می‌تواند به‌اندازه عدم پرداخت به اعتبار شما آسیب بزند. پس اگر می‌خواهید نقدینگی خود را حفظ کنید و قبض‌های خود را تا آخرین لحظه به تعویق بیندازید، بهتر است زمان و مبلغ را در سررسید خود یادداشت کنید. به‌این‌ترتیب می‌توانید پرداختی‌های جاری خود را نیز مدیریت کنید و کسری نیاورید.

سوم، رخدادهای مهم

رخدادهایی وجود دارند که هرسال بیشتر از چند بار پیش نمی‌آیند. مثلا اگر می‌خواهید از یک نمایشگاه دیدن کنید، یا در یک جلسه سخنرانی که برای شما مهم است حاضر شوید، بهتر است آن را در تقویم خود یادداشت کنید.

همین فراموش‌کاری‌ها می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند و وقت و هزینه‌ای بیشتر از پرداخت زودهنگام به بار بیاورد.

معمولا زمان این رخدادها به چند ماه بعد مربوط می‌شوند و ممکن است شما به‌کلی آن‌ها را فراموش کنید. اما اگر رخداد مهم در سررسید شما یادداشت شده باشد، در آن روز قراری تنظیم نمی‌کنید یا حتی می‌توانید از چند روز قبل مرخصی بگیرید. درنتیجه به دلایل مشغله‌های ناخواسته، برنامه‌ای که برایتان مهم است را از دست نخواهید داد.

چهارم، آن‌هایی که جلوی چشم نیستند

اگر قرار است وظیفه‌ای را در محل کار انجام دهیم، بعید است آن‌ را فراموش کنیم. ممکن است به‌محض نشستن پشت میز کار خود به آن فکر کنیم یا یکی از همکارانمان موضوع را پیگیری کند. به‌خصوص اگر کارهایی از یک برنامه مشخص و تکراری پیروی می‌کنند، لازم نیست در سررسید یادداشت شوند.

اما ممکن است به کسی قول کوچکی داده باشید که به‌سادگی قابل انجام است. بااین‌حال وعده خود را فراموش کنید، چون آن شخص جلوی چشمتان نیست. اگر قرار است با کسی که هر روز او را نمی‌بینید تماس بگیرید یا کاری را برایش انجام دهید، بهتر است دست‌به‌قلم شوید. عنوان‌هایی مثل بدقولی یا فراموش‌کاری می‌توانند به آینده حرفه‌ای شما لطمه بزنند.

پنجم، برنامه ورزش و وقت پزشک

کار زیاد می‌تواند باعث پیشرفت حرفه‌ای و رسیدن به‌مراتب عالی شود. اما ممکن است به خاطر کار زیاد سلامتی خود را به خطر بیندازید. ساعت‌های طولانی پشت میز نشستن، اضطراب کار، غذا خوردن و کالری نسوزاندن و خواب کم می‌تواند باعث بیماری و آسیب جسمی و روانی شود.

سررسید تقویم برنامه‌ریزی

برای همین سعی کنید باشگاه ورزشی یا وقت دکتر را به‌اندازه قرارهای کار خود مهم در نظر بگیرید. نگذارید مشغله‌های کاری باعث شود که وقت دندان‌پزشک خود را عقب بیندازید. ممکن است وقتی مشکل دندان شما مسئله‌ساز شود که کاری واقعا مهم داشته باشید که نمی‌شود آن را کنسل کرد یا عقب انداخت.

ششم، خانواده!

در ابتدای مقاله در مورد یکی از دوستانم گفتم که ایده اصلی این نوشته از او گرفته شده است. یکی از مهم‌ترین بخش‌ها در سررسید او، به خانواده مربوط می‌شد. آن‌قدر مهم که برای یادداشت کردن زمان‌بندی‌های خانوادگی از یک خودکار با رنگ متفاوت استفاده می‌کرد.

اجازه ندهید زمان‌هایی که برای فرزندان، همسر یا اقوام خود در نظر گرفته‌اید صرف مسائل کاری شود. در غیر این صورت مشکلاتی که برای شما پیش می‌آید می‌تواند به کسب‌وکار شما صدمه بزند و تمام ساعت‌هایی که برای اضافه‌کاری و جلسه‌های پی‌درپی گذاشته‌اید، تباه شود.

هفتم، قسمت‌های خالی!

نباید تمام صفحات سررسید خود را پر کنید. بگذارید بعضی از قسمت‌ها خالی بماند. باید زمان‌هایی برای استراحت، گردش، رسیدن به کارهای شخصی، مطالعه یا حتی ساعت‌هایی برای «هیچ کاری نکردن» داشته باشید. در همین زمان‌های خالی است که ایده‌های جدید و موقعیت‌های تازه به ذهن شما می‌رسد و می‌توانید زندگی خود را ازاین‌رو به آن رو کنید.

اگر تمام‌وقت خود را پر کنید، باید به مسیر زندگی خود به همین شکل امروز ادامه دهید. آدم جدیدی را ملاقات نمی‌کنید، خبری که در آن فرصت‌های پنهان وجود دارد نمی‌شنوید، از مرز علم و فناوری غافل می‌مانید، از تازه‌های کتاب خبر پیدا نمی‌کنید و در یک‌کلام در گذشته خود منجمد خواهید شد. اگر قرارهای خود را با نام افراد یادداشت می‌کنید، شاید بد نباشد در این قسمت قرار ملاقاتی با خودتان تنظیم کنید و به آن پایبند بمانید.

فاطمه (س) مظهری از انسان کامل

فاطمه (س) مظهری از انسان کامل
 
فاطمه (س) وارث انبیاء، از سلاله ابراهیم، آن پیامبر بت شکن و از نسل اسمعیل ذبیح آن قربانی راه صفا و اخلاص و از نسل خاتم انبیاء سید رسولان و هم انس و همسر سید اوصیاست، پدر سر سلسله انبیای الهی و مصداق و شأن لولاک لما خلقت الافلاک است و وضع مادر را هم دیده ایم که سیده نساء العالمین بود. و خود هم اولین بانوی اسلام است.
تاریخ انتشار : 1396/11/10
بازدید : 329
منبع : در مکتب فاطمه (س) , قائمي، علی

اگر بخواهیم فاطمه - سلام الله علیها - را در عبارتی کوتاه معرفی کنیم، خواهیم گفت او همان انسان کاملی است که قرآن و روایات چهره آن را تصویر کرده اند. زنی است که می توان گفت مثَل اعلای نفْس بشری است و مظهر صفات و اسمای الهی. از معدود زنانی است که توانسته است به مرحله کمال انسانی دست یابد. قاضی بیضاوی در تفسیر خود می نویسد:

- عن النبی علیه الصلوة و السلام: کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الا اربع: آسیه بنت مزاحم، مریم بنت عمران، خدیجه بنت خویلد، فاطمه - سلام الله علیها - بنت محمد - صلی الله علیه و آله -[1]رسول خدا که درود و رحمت خدا بر او باد فرمود در مراحل رشد و تکامل انسانی مردان بسیاری به مرحله کمال مقدر خود رسیده اند ولی از زنان جز چهار تن به آن مقام دست نیافته اند و آن چهار آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه - سلام الله علیها -.  او برترین بانوی اسلام و سیده زنان عالم است. گوهری تابناک در منظومه و رشته نسل پیامبر است و فرشه ای است از ملکوت اعلی. او همسر شهید است و امام شهیدان، تربیت کننده نسل شهید است و خود زن شهیده، واجد کمالات انسانی است و نمونه تربیت محمد - صلی الله علیه و آله -.

او تنها زنی است که از همان آغاز حیات و تشکل، براساس اصول متعالی اسلام و ارزشهای اسلامی رشد و پرورش یافته و به درجه ای رسیده است که او را در عالم زنان همتائی و در عالم مردان کفی جز علی - علیه السلام - نبوده است. سرمایه گذاری های تربیتی پیامبر - صلی الله علیه و آله - درباره او ثمر داد و کوشش های خود او نیز عاملی مهم در رشد او بحساب می آمده است.

توصیف فاطمی

فاطمه - سلام الله علیها - را به اوصاف و القابی ستوده اند که ما بخشی از آن را در بحث پیشین ذکر کرده ایم و البته در قالب القاب و اسماء و تعابیر، ولی می توانیم مراتبی را بشرح زیر بر آن بیفزائیم و متذکر شویم که او:

ولی خداست، محل اسرار ربٌ العالمین است، دختر ولی خدا پیامبر است و همسر ولی دیگر خدا امیرمؤمنان - علیه السلام - و مادر اولیای خدا از حضرات ائمه و معصومان است.

او ذخیره بزرگ الهی و ذخیره دار حجت خداوند است. نور چشم رسول است، دُردانه خدیجه کبری است، معجزه تربیت محمد - صلی الله علیه و آله - است و پرورنده امامان و حجت های الهی، مهدی - علیه السلام - ذخیره امت و بقیة الله فی الارض از فاطمه - علیه السلام - پدید، فاطمه - سلام الله علیها - مظهر است، مظهر عفت، مظهر طهارت نفس، مظهر تقوا، مظهر حلم و متانت، مظهر ادب، مظهر خدمت، مظهر شجاعت، مظهر عصمت، مظهر مظلومیت، مظهر حق طلبی، مظهر مبارزه و سیاست، مظهر عبادت، مظهر عشق به خدا، مظهر رحمت و مظهر اشک و آه و ناله، مظهر عصیان علیه ظلم و تجاوز و مظهر قهر علیه دشمنان خدا.

برتری او از فرشتگان و انبیاء گذشته

فاطمه - سلام الله علیها - انسان است ولی تعبیرات دیگران، از جمله رسول خدا - صلی الله علیه و آله - درباره او تعبیر فرشته ای است در صورت انسان. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: فاطمة خلقت حوریه فی صورة انسیة[2] و براساس پاره ای از دیگر روایات او فوق فرشته است و حتی فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسیه اش بهره می گرفتند.

کدام فرشته است که خدای را چون فاطمه - سلام الله علیها - با تمام وجود پرستیده باشد؟ و با آن همه علم و ایمان و اخلاص در پیشگاه او به خضوع و خشوع بایستد؟ و کدام فرشته است که پیک الهی در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روایات و اسناد ما نشان می دهند که از حتی از فرشتگان مقرّب خدای هم برتر است و حتی فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا - صلی الله علیه و آله - باید از او اجازه ورود بطلبد.

به نص بسیاری از احادیث و روایات فاطمه - سلام الله علیها - از بسیاری از انبیای گذشته افضل بود، و حتی روایات ما در این زمینه استثنائی قائل نشده اند. پاره ای از روایات گویند که پیامبران حتی همشأن و همتای فاطمه - سلام الله علیها - در ازدواج نبودند و اگر علی نبود برای فاطمه - سلام الله علیها - کفوی نبود.

کوشش و تلاش انسان ها زمینه ساز او جهاست و انسان در سایه آن تلاش ها می تواند قدرت توان گیرد. به پرواز در آید در آدمی قدرت سیری است از منهای بینهایت تا باضافه بینهایت. آنجا که جای رشد است اگر آدمی در آن گام نهد تا اعلی علیین به پیش می رود، و به جائی می رسد که فرشته وحی گوید لودنوت انملة لا حترقت اگر به میزان گام مورچه ای قدم فراتر گذارم خواهم سوخت (به جایگاه بلند ثمّ دنی فتدلی فکان قاب قوسین اوادنی[3] برسد).

و آنجا که جای سقوط است اگر در آن افتند تا اسفل سافلین سقوط خواهند کرد (ثم رددناه اسفل سافلین) و در گزینش دو مسیر حق انتخاب با خود انسان است. فاطمه - سلام الله علیها - راه اول را برگزید و همسر نوح طریق دوم را و دیگر انسانها هم در بین دو مسیرند یا به این نزدیکترند و یا به آن.

در حسب و نسب

فاطمه - سلام الله علیها - از تبار پاکان و نیکان است، از اصلاب شامخة و مطهره ای پدید آمده که هرگز آلودگی های جاهلیت آن را نیالوده است، از نطفه ای پدید آمد که مایه اولیه آن را غذای بهشتی تشکیل می داد و در رحمی پرورش یافت که هرگز وسوسه غذای شبه ناک در جریان خون او وارد نشد.

- من مثل فاطمه الزهراء فی نسب

و فی فخار و فی فضل و فی حسب

- والله فضلها حق و شرفها

اذ کانت ابنة خیر العجم و العرب

در جنبه حسب و نسل و فضل و افتخار چه کسی می تواند چون فاطمه - سلام الله علیها - باشد. او دختر بهترین افراد عرب و عجم است و خداوند است که او را اشرف و افضل قرار داده است و او را حقاً چنین برتری و شرافتی بر دیگران است و دختر بهترین افراد عجم و عرب است.

او وارث انبیاء، از سلاله ابراهیم، آن پیامبر بت شکن و از نسل اسمعیل ذبیح آن قربانی راه صفا و اخلاص و از نسل خاتم انبیاء سید رسولان و هم انس و همسر سید اوصیاست، پدر سر سلسله انبیای الهی و مصداق و شأن لولاک لما خلقت الافلاک است و وضع مادر را هم دیده ایم که سیدة نساء العالمین بود. و خود هم اولین بانوی اسلام است.

شان نبوی و علوی

در شأن خاندانش پیامبر فرمود:

- یا فاطمة منا خیر الانبیاء و هو ابوک ای فاطمه - سلام الله علیها - بهترین پیامبران از ماست و آن پدر تست.

- و منا خیر الاوصیاء و هو بعلک بهترین اوصیاء از ماست و آن شوهر تست.

- و منا خیر الشهداء و هو حمزة عم ابیک بهترین شهیدان از ماست که آن حمزه سیدالشهداء عموی پدر تست.

- و منها من له جناحان یطیر بهما فی الجنة حیث شاء و هو جعفر ابن عم ابیک. و از ما شهیدی است که او را در بهشت دو بال است که به وسیله آن در بهشت بهر کجای که بخواهد پرواز می کند و آن جعفر پسر عموی پیامبر تست. و منا سبطا هذه الامة و سید شباب اهل الجنة الحسن و الحسین و هما ابناک از ما دو سبط پیامبر این امتند که سید جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسین دو پسر تواند.

و اللذی نفسی بیده منا مهدی هذه الامه و هو من ولدک و قسم به آنکس که جانم در دست اوست مهدی این امت از ماست و او از فرزند تست.[4]

جایگاهش نزد پیامبر:

فاطمه - سلام الله علیها - را نزد پیامبر احترامی عظیم بود بسی فراتر از احترام پدری به دخترش و این بگونه ای بود که حیرت دیگران را بر می انگیخت او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را می بوسید و به گفته عایشه هرگاه که فاطمه - سلام الله علیها - بر پیامبر وارد می شد رسول خدا به احترامش از جای بر می خاست و پیشانی او را می بوسید.[5] و یا در حین ورود از او جداً استقبال می کرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش می فرمود.

در شأن وصف فاطمه - سلام الله علیها - و در انتساب او بخودش پیامبر کلمات والا و عجیب بکار می برد. گاهی می فرمود فاطمه - سلام الله علیها - یک شاخه گل است (ریحانه)؛ زمانی می فرمود فاطمه - سلام الله علیها - پاره تن من است (بضعة مِنّی)، و گاهی می فرمود فاطمه - سلام الله علیها - عزیزترین مردم به نزد من است.[6]

یا می فرمود هر که فاطمه - سلام الله علیها - راشادان کند مرا شادان کرده است، و هر که فاطمه - سلام الله علیها - را بیازارد مرا آزرده است، با این اضافه که شادی و غضب من، یا محبت و آزارم،همانند محبت و آزار خداوند است، حتی در پاسخ به سؤال فاطمه - سلام الله علیها - و علی از پیامبر که کدام محبوبتر و عزیزترند فرمود: فاطمة احبُّ الی منک و انت یا علی اعزّ علی منها فاطمه - سلام الله علیها - از تو نزد من محبوبتر است و تو ای علی از فاطمه - سلام الله علیها - نزد من عزیزتری.

و این گونه سخنان از یک سو شأن فاطمه - سلام الله علیها - را نشان می دهد و از سوئی دیگر درس تربیتی است برای پدران و مادران در رابطه با دخترشان که او را بحساب آورند و وزن و قدر او را کمتر از پسر ندانند، تعصبهای ناروا را درباره دختران نادیده گیرند و... ضمن اینکه این سخن انسان می تواند نوعی پیشگیری از جرأت خصم بر فاطمه - سلام الله علیها - باشد تا به او جسارتی نکنند و یا شأن او را نزد همسر بالا برند.

پی نوشت ها

[1] انوارالتنزیل - آیات آخر سوره تحریم.

[2] بحار ج 43 ص 91.

[3] نجم/8

[4] ینابیع الموده، ص 436

[5] ذخائر العقبی، ص 41

[6] منتهی الامال، ص 132

 

رنگهای پرچم ایران به چه معناست؟

رنگهای پرچم ایران به چه معناست؟
 

 

سوال

 

رنگهای پرچم ایران به چه معناست؟

 

پاسخ

 

پرچم جمهوری اسلامی ایران دارای سه رنگ (سبز، سفید، قرمز) است که در وسط آن کلمه مقدس “الله“نقش یافته و در اطراف، شعار مقدس “الله اکبر“ زینت بخش آن است.

رنگ سبز پرچم، نشانه آبادانی است، و منعکس کننده آرمانهای ملت بزرگ ایران است برای داشتن کشوری آباد و توسعه یافته. همچنین این رنگ نشانه دین مبین اسلام که دین 99% مردم ایران است، می باشد.

رنگ سفید پرچم، بیانگر صلح طلبی ملت بزرگ ایران است، ملت مسلمان ایران تحت تاثیر تعلیمات دین مبین اسلام، صلح و آرامش را برای تمام همنوعان خود می خواهد.

رنگ قرمز پرچم، نشانه صلابت و پایداری ملت مسلمان ایران در برابر تجاوزکاران و ستمکاران است، ملت مسلمان ایران همچنانکه در عمل نیز نشان داده است در دفاع از حقوق مرز وبوم و اعتقادات خویش تا پای جان می ایستد.

کلمه الله در میان پرچم و شعار الله اکبر نیز منعکس کننده هویت و آرمانهای ملت ایران است که در سایه این نامهای مقدس و دین مبین اسلام تجلی می یابد.

تعداد الله اکبر نیز 22 عدد به نشانه پیروزی انقلاب در 22 بهمن می باشد.

اهدنا صراط المستقیم...

عکس و تصویر اهدنا صراط المستقیم...

اهدنا صراط المستقیم...

تفسیر ایّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین

مجله گنجینه آذر و دی 1385، شماره 62 تفسیر ایّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین

 
 
 نتیجه تصویری برای اهدنا الصراط المستقیم

در نگاه نخست

«ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین» یعنی تو را پرستش می کنیم و بس و غیر تو را سزاوار پرستش نمی دانیم و در حوایج و مهمّات، از تو یاری می جوییم و از تو استعانت می خواهیم و تو را در هر دو جهان، یکی می دانیم و در هر دو سرا از تو توفیق می خواهیم و به عبودیّت تو تقرّب به حضرت تو می نماییم و در عبادت و استعانت، تو را شریک نمی گیریم و بی سابقه خدمتی شایسته و وسیله کردارِ بایسته، این همه لطف و مدد و رحمت و عنایت از تو می بینیم.

معنای ایّاکَ

«ایاک» در این جا مفعول است و «نعبد» فعل و فاعل است و اصل در مفعول آن است که از فعل و فاعل، او را تأخیر دارند؛ پس نکته تقدیم را جمهورِ محققّین، اختصاص دانسته اند و تفسیر چنین نموده اند که «نَخُصُّک بِالْعِبادَة، و لانَعْبُدُ غیرَک» [یعنی: فقط تو را می پرستیم و جز تو کسی را نمی پرستیم]؛ چنان که در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام مسطور است.

آری، عبادت بی اخلاص، معتبر نیست و عبادت خالص آن است که محضا للّه ِ باشد و غیر را در آن مدخل نبُوَد. نیز این گفته اند که تقدیمِ ذکر معبود، سببِ تنبیه عِباد است بر آن که چون لفظ «ایّاک» را ـ که دلیلِ ذات است ـ بر زبان رانَد و جلالت و عظمت ربّانی در دل گذرانَد و دانَد که چون او خداوندی نوازنده دارد، هر چند عبادت شاقّه باشد، بر وی آسان نماید و در شرایط تعظیم و تکریم، تکاسُل نورزد و آداب عبادت را رعایت نماید و بر یمین و شمال، بلکه به دنیا و عُقبی ملتفت نشود؛ شاید که دیده دلش از پرتو نور جمال، بهره یابد.

معنای نعبد

هر گاه او را مشتقّ از عبادت گیریم، به معنی پرستش باشد و هرگاه اشتقاق او را از عبودیّت دانیم، به معنی بندگی باشد.

و بعضی گفته اند که عبادت، بندگی کردن است و عبودیت، با بنده بودن، و این نیز فرموده اند که عبادت، ارتکاب طاعت است که بکنی آنچه [را] خدای پسندد و عبودیّت آن باشد که پسندی، آنچه خدا کند.

صاحب عبادت، عابد است و جمع او «عُبّاد» و صاحِب عبودیت، عبد است و جمع او «عِباد»

اصول عبادت و عبودیت

اصول عبادت شش است؛ نماز بی غفلت، روزه بی غیبت، زکات بی منّت، حجّ بی ارادت، جهاد اصغر و اکبر بی ریا و سُمعت و ذکر بی ملالت.

و اصول عبودیت نیز شش است؛ رضای بی خصومت، صبر بی شکایت، یقین بی شُبهت، شهود بی غیبت، توجّه بی فترت [و] اتصال بی قطعیّت.

و این نیز فرموده اند که علامت عبادت، حفظ حدود است و اَمارت عبودیت، وفا[ی] به عهود.

اصل عبادت، ترک دنیاست، و لُبِّ عبودیّت، طلب آخرت.

معنای استعانت

استعانت در لغت به معنِی طلب معونت است.

و معونت دو قسم است: قسمی ضروری و قسم دیگر غیر ضروری و استعانت، طلب این دو قسمِ معونت است و حکمت در اطلاق استعانت آن است که بنده در جمیع احوال، به استعانتِ حضرت ذوالجلال محتاج است، لاجرم باید که مقیّد نبُوَد به چیزی تا شامل همه اشیا شود.

و گفته اند که تکررّ «ایّاکَ» [بر نَسْتَعین] نصّ است بر آن که مستعان اوست؛ لاغیر.

آری، چنانچه در عبادت اختصاص لازم است، در استعانت نیز تخصیص می باید. و استعانت از غیر حق (سُبْحانَهُ) نمی شاید، پس گوییا بنده می گوید: «الهی! از غیر تو یاری نمی خواهم، زیرا که غیر تو محتاج و عاجزند و از ایشان اعانتی نمی آید، مگر وقتی که ایشان را بر اعانتِ من اعانت کنی و آنان را وسیله سازی؛ چون که معینِ حقیقی توئی؛

اگر تو دست نگیری، که دست گیر بُوَد؟ و گر تو یار نباشی، که می دهد یاری؟

راز همراه بودن عبادت و استعانت

بدان که حضرت عزّت، قرین گردانیده عبادت را به استعانت، تا جمع کرده باشد میان آنچه سبب تقرّب بندگان است و آنچه از خیر دنیا و آخرت محتاجند بدان.

و دیگر آن که عبادت تمام نشود الاّ به قبول و قبول حاصل نشود مگر به فضل و استعانتِ خالق نفوس و عقول. دیگر آن که عبادت، امانت است و ادای امانت، بی مدد و استعانت، تیسّر نپذیرد.

و در اعجاز البیان گوید که «چون حق تعالی بندگان را بیافرید و آنچه ایشان را بایست و شایست، از خلعت وجود و بقا کرامت فرمود، ایشان در پرده غرور و پندار، بودی خود را وجودی اثبات می کنند و رنگ و بوی تعیّن فریب یافته، لاف استقلال در عبودیت می زنند که «اِیّاک نَعْبُدُ» و حال آن که در حقیقت ایشان را وجودی و بودی ثابت نیست و استقلال از لوازم وجود است؛ پس به «ایّاکَ نَسْتَعین»، سلب استقلالِ موهومِ بندگان از ایشان نمود، تا دانند که اعانت از اوست و معبود هم اوست.

نماز صادقان و کاذبان

عزیزی گفته که: «گفتن این کلمات آسان است؛ امّا متحقق شدن به معانیِ آن، کار مردان است.

در وقت نماز که دَعویِ دروغی که در «اِیّاکَ نَعْبُد» می کنی، شرم دار! نماز گزارنده، با خدای راز می گوید.

اهل راز کسی بُوَد که در هیچ وقتی خلاف فرمان صاحبْ راز نکند و پاسبان افعال و اقوال خود باشد.

از سر غفلت به مسجد در آمدن و به طریق عادت در نماز ایستادن و به هزار اندیشه باطل و خیال، مشغول بودن، بتکده هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی را قبله پرستش ساختن، و «اِیّاکَ نَعْبُدُ» بر زبان راندن و طرحِ ملازمتِ سلطان و حاکم و امیر و وزیر انداختن و از ایشان یاری خواستن و «ایّاکَ نَسْتَعین» خواندن و با این همه، خود را از اهل نماز و محرمِ راز دانستن، زِهی تصور باطل، زِهی خیال محال!

در حریمِ حَرم دوست نگردی مَحرم تا ز اندیشه اغیار مجرّد نشوی

راز نونَ «نعْبُدُ» و «نَسْتَعین»

و علما را در «نون» «نعْبُدُ» و «نَسْتَعینُ» سخن بسیار است؛

بعضی گویند که نون جمع است و مُراد، قاری باشد با حَفَظه و کِرامُ الکاتِبین که پیوسته با اویند، و ایشان نیز بندگان حقَّند و استعانت جویندگان از وی با جمعی مؤمنان نماز گزارندگان یا جمیع عبادت کنندگان و استعانت جویندگان، از حاضران و غایبان.

پس، گویا بنده بدین صیغه، عبادت و استعانت خود را در تضاعیفِ عبادت و استعانتِ عابدان و مستعینان از ملائکه و اولیاء و مؤمنان درج می کند و حاجات خود را در اثنای حاجات ایشان معروض می گرداند؛ شاید که به برکت طاعات و استعاناتِ ارباب سعادت، عبادت و استعانتِ او مقبول و دَعَواتِ او مستجاب گردد؛

به طفیلِ همه قبولم کن اِی اِلهِ من و الهِ همه

دعا در حق دیگران

در خبر آمده که حضرت رسالت صلی الله علیه و آله فرمود که: «خدا را به زبانی خوانید که بدان نافرمانی نکرده باشید!»

عرض کردند که: «یا رسولَ اللّه ! این زبان که را باشد؟»

فرمود: «بخوانید بعضی از شما برای بعضی» یعنی در حق یکدیگر دعای خیر کنید تا دعوتِ همه به زبان بی گناه باشد؛ زیرا که هیچ یک به زبان دیگری گناه نکرده و عصیان نورزیده؛ پس برای او دعا کردن، چنان باشد که به زبانِ او، و آن زبانی است که نافرمانی از آن زبان از دعا کننده، صادر نشده.

و در [روایت] صحیح دیگر وارد شده که: «چون مؤمن برای برادر مؤمن خود دعا کند، مَلَکِ مُوَکّل برای او آمین گوید و فرماید که: دعای تو در حق او مستجاب است و حق سبحانه تو را نیز به مثل آنچه از برای برادر مؤمن طلب نمودی، شفقت فرمود؛ پس چون مؤمنان را شفاعت در حقّ یکدیگر ثابت شود، چرا کسی شک و شُبهه نماید، در شفاعت پیغمبر آخرالزمان صلی الله علیه و آله در حقّ اهل عصیان؟!

ما عاصیان اگر چه نداریم طاعتی داریم روزِ حشر امید شفاعتی
کلمات کليدي

کنکاشی در تاریخ (سرلشكر محمد‌حسین آیرم)

چگونه رئیس نظمیه رضاخان از ایران گریخت

 

 


یكی از رخدادهای خواندنی تاریخ معاصر ایران ماجرای فرار سرلشكر آیرم‌خان رئیس نظمیه رضاشاه از ایران است.


 

سرلشكر محمد‌حسین آیرم از نظامیان سفاك دوره حكومت رضاشاه در سال 1261 متولد شد. او پس از تحصیلات مقدماتی رهسپار روسیه شد و در مدرسه نظام آن كشور آموزش دید. او با درجه افسری وارد قزاقخانه شد و توانست مترجم لیاخوف فرمانده قزاقها شود. آیرم‌خان با تسلط كامل به زبان روسی به تهران بازگشت و به دنبال كودتای 1299 رضاخان با درجه سرهنگی وارد ارتش شد و به فرماندهی هنگ مازندران منصوب گردید. پس از چندی فرماندهی هنگ گیلان نیز به وی واگذار شد.

ادامه نوشته

چگونه رضا چلغوز به ثروتي هنگفت دست يافت؟

چگونه رضا چلغوز به ثروتي هنگفت دست يافت؟

...

رسانه‌های غربی این موضوع را مورد بررسی قرار دادند و به هنگام مسافرت محمد رضا پهلوی در تیرماه 1327 به انگلیس، خبر زیر درباره سرنوشت داراییهای رضاخان در جراید آن زمان منتشر گردید :

"تریبون دوناسیون" در اين خصوص نوشته است: "در لندن هم راجع به دارایی رضاخان که در بانک انگلیس توقیف شده است بحث مي‌شد. انگلیسی‌ها موافقت کردند که مخفیانه قسمتی از این دارایی هنگفت از توقیف خارج شود و در عوض امتیاز بانک شاهنشاهی در ایران تجدید گردد.

زیرا برای شرکت نفت ایران و انگلیس مشکل است که بدون وجود یک بانک انگلیسی که از آن‌ها حمایت کند به کار خود ادامه دهد. از طرف دیگر انگلیسی‌ها موافق بودند که به شاه کمک کنند به وسیله ثروتش بتواند دوباره رژیم گذشته را برقرار کند و برای این هدف، انتقال تدریجی دارایی پدرش به او بهترین وسیله است.

روستاها، املاک و مستغلاتی که رضاخان به زور تصاحب کرده بود، فقط بخشی از ثروت‌های شخصی وی محسوب می‌شد، بخش دیگر درآمد رضاخان از وجوه نقدی بود که از شرکت‌ها، موسسات اقتصادی، ثروتمندان شهری و… به زور اخذ می‌کرد.

علاوه بر این، رضا خان شرايط را طوري فراهم کرده بود که از شرکت نفت جنوب ایران که در اختیار اربابش (انگلیس) قرار داشت نیز سهمی دریافت کند.

درآمد سالانه رضاخان از املاک و مستغلات تصاحب شده بسیار حیرت انگیز است. او سالانه 700 میلیون تومان درآمد داشت، زیرا بهترین و پرمنفعت‌ترین املاک، روستاها و مراکز اقتصادی کشور را غصب کرده بود و آن چه باقی مانده بود، چیز قابل استفاده و درآمدزایی نبود.

اگر مبلغ 700 میلیون تومان را در فضای کنونی محاسبه نسبت‌سنجی نماییم، یقینا گمان خواهیم کرد که این مبلغ چندان هم زیاد نیست، ولی اگر درآمد مذکور را در فضای سال‌های حاکمیت رضاخان محاسبه و نسبت سنجی کنيم، به میزان درآمد نامشروع او بهتر پی خواهيم برد، مثلا اگر بودجه وزارتخانه‌ها را در سال ۱۳۰۷ و ۱۳۰۸ و … بدانیم و ارقام آن را با درآمد سالانه رضاخان بسنجیم، با ابعاد چپاول گری او آشنا خواهیم شد. 

در سال 1307 هـ.ش که حدود سه سال از قدرت گرفتن رضاخان می‌گذشت و به زور انگلیس بر مسند قدرت نشسته بود، بودجه وزارت صنایع و معادن، تجارت، راه و ترابری و بهداری مجموعا سیصدهزار تومان بود. بودجه وزارت خارجه نیز نهصد هزار تومان بود، یعنی این که مجموع بودجه چند وزارتخانه، نزديک به یک میلیون و دويست هزار تومان بود. با مقايسه رقم بودجه 5 وزارتخانه با ۷۰۰ میلیون تومان درآمد سالانه رضاخان، متوجه می‌شویم که این عامل مزدور انگلیس در سال چه درآمد هنگفتی داشته و چه مقدار از اموال مردم را چپاول کرده است.

رضاخان بخش بزرگی از این درآمد نامشروع و حیرت انگیز را مرتبا به خارج از کشور منتقل می‌کرد تا اگر روزی از ایران فراری شد، از آن اموال بی‌حساب استفاده کند. هنگامی که رضاخان از ایران فرار کرد، هفت میلیارد تومان ثروت نامشروع داشت که اگر این مبلغ را در ظرف زمانی خود در سال 1320 بسنجیم واقعا حیرت آور و غیرقابل باور خواهد بود.

در زمان خروج رضاخان از کشور در شهریور 1320 در اصفهان "ابراهیم قوام" به رضاخان می‌گوید: "شما که ایران را ترک می‌کنید، تکلیف مایملکتان چه می‌شود؟ لازم است که تکلیف آنها را روشن کنید". رضاخان با قوام صحبت‌هایی می‌کند و می‌گوید که بنویسید.


محضرداری را خبر می‌کنند و رضاخان دیکته می‌کند که آنچه دارم، اعم از منقول و غیرمنقول را به ولیعهد واگذار می‌کنم. قوام هم تصحیحاتی انجام می‌دهد و رضا خان امضا می‌کند. سپس رضاخان به سمت کرمان حرکت می‌کند و قوام‌الملک به سوی تهران، قوام نامه را به فروغی داد و او هم در روزهای بعد در مجلس قرائت کرد.

رادیو بی‌بی‌سی در آن هنگام، سه روز متوالی درباره املاک رضاخان صحبت می‌کرد و می‌گفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده غصب کلیه اموال مردم شمال است! حال این سؤال مطرح می‌شود که کسی که پول تهیه بلیط تماشای یک نمایش را نداشته است چگونه این ثروت را بدست آورده بود؟

 نوشته طنز ترکی

نتیجه تصویری برای گل

قییمت مسئله‌سی

تئیمور لنگ بیر گون موللا نصر‌الدینی اؤزو ایله برابر حاماما

آپاریر. تئیمورون بئلینده چوخ قییمتلی بیر فیته وار ایمیش. یویوندوقلاری

واخت اورادان-بورادان صؤحبت ائله‌ییرلر، آخیردا تئیمور موللادان سوروشور:

- موللا، من نئجه آدامام؟ قییمتلی آدامام، یوخ؟

موللا بیر آز فیکیرلشیب جاواب وئریر:

- نییه، بیر اون تومنه دیَرسن.

تئیمور دئییر:

- آی ائوین تیکیلسین، اون تومن ائله منیم بئلیمده‌کی فیته‌نین قییمتیدیر.

موللا دئییر:

- ائله من ده فیته‌یه قییمت وئریرم ده...

تصویر مرتبط

بایاتیلار

عاشیق ، سازا نه قالدی ،

عرضم یازانا قالدی ،

بولبول اینتظار چِکَر ،

گورک یازا نه قالدی ،

 

 

 

بایاتیلار

 

 

داغلار مارالا قالدی،

اوتو سارالا قالدی.

سرین چشمه، گؤی یایلاق

یئنه مارالا قالدی.

تصویر مرتبط

عزیزیم سؤزه قالدی،

بیر شیرین سؤزه قالدی.

یاد قووولدو داغلاردان،

ائل-اوبا بیزه قالدی.

******

داغلاردا تالام قالدی،

بیچمه‌دیم، لالام قالدی.

داغیلسین قوربت اؤلکه،

اوردا بیر بالام قالدی.

******

باغچادا باریم قالدی،

درمه‌دیم، ناریم قالدی.

اؤزوم یاد ائله دوشدوم،

وطنده یاریم قالدی.

نتیجه تصویری برای گل

آرازدا آخار قالدی،

ترلان اوچدو، سار قالدی.

ائلیمدن آیری دوشدوم،

گؤزلریم باخار قالدی.

******

گئتدی آرخا دولاندی،

سولار چارخا دولاندی.

دوشمن ائلین گوجوندن

قورخا-قورخا دولاندی.

تصویر مرتبط

 

ای کریمی که بخشندهء عطائی

ای کریمی که بخشندهء عطائی
و ای حکیمی که پوشندهء خطائی
و ای صمدی که از ادراک خلق جدائی
و ای احدی که در ذات و صفات بی همتائی
و ای خالقی که راهنمائی
و ای قادری که خدایی را سزائی
جان ما را صفای خود ده
دل ما را هوای خود ده
چشم ما را ضیای خود ده
ما را آن ده که آن به

كانون گفتگوی قرآنی > انجمن فرهنگی > فرهنگی > شعر و ادبیات قرآنی > مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

اینجا کسی هوشیار نیست

اینجا کسی هوشیار نیست

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هم‌وار نیست

گفت: می‌باید تو را تا خانه‌ی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیست؟!

گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خواب‌گاه مردم بدکار نیست

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست

گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

گفت: باید حد زند هُشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست

 

 

كانون گفتگوی قرآنی > انجمن فرهنگی > فرهنگی > شعر و ادبیات قرآنی > ! دیوان پروین اعتصامی !

http://www.askquran.ir/archive/index.php/t-4270.html

حکم قانونی رانت خواری و اختلاس از بیت المال چیست؟

 

آیا رانت خواری و اختلاس‌‌های دولتی از بیت المال مشمول قوانین سرقت می‌‌شود؟
 
پاسخ اجمالی

تعریف سرقت از نگاه قانون


سرقت در ماده ۲۶۷ قانون مجازات اسلامی چنین تعریف شده است: «سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر». و به استناد ماده 268 و 276 قانون مجازات، سرقت به سرقت حدی و تعزیری - غیر حدی – تقسیم می‌شود. سرقت حدی دارای شرایطی می‌باشد و هر گاه یکی از آن شرایط در موردی محقق نشود، آن مورد از سرقت‌های تعزیری و غیر حدی شمرده می‌شود.
حد سرقت در قانون
طبق ماده ۲۷۸ قانون مجازات، حد سرقت عبارت است از: الف؛ در مرتبه اول، قطع چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن است، به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند. ب؛ در مرتبه دوم، قطع پای چپ سارق از پایین برآمدگی است، به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند. د؛ در مرتبه سوم، حبس ابد است. ج؛ در مرتبه چهارم، اعدام است هر چند سرقت در زندان باشد

.
شرایط سرقت حدی در قانون


به استناد ماده 268 قانون مجازات اسلامی، شرایط سرقت حدی عبارت‌اند از: 1.  شیء مسروق شرعاً مالیت داشته باشد. 2. مال مسروق در حرز باشد. 3. سارق هتک حرز کند. 4. سارق مال را از حرز خارج کند. 5. هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد. 6. سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد. 7. ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد. 8. مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد. 9. سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد. 10. صاحب مال از سارق نزد مرجع قضائی شکایت کند. 11. صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد. 12. مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد. 13. مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید. 14. مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغصوب نباشد.
همان‌گونه که در بند 8 این ماده آمده، سرقت از اموال دولتی یا عمومی که رانت خواری و اختلاس در بیت المال نیز از مصادیق بارز آن است، از مواردی است که مشمول سرقت حدی نمی‌شود، اما به استناد ماده ۲۷۶ قانون مجازات، که میگوید: «سرقت در صورت فقدان هریک از شرایط موجب حد، حسب مورد مشمول یکی از سرقت‌های تعزیری است»، رانت خواری و اختلاس از اموال عمومی و دولتی از سرقت‌های تعزیری و غیر حدی شمرده می‌شوند که بر حسب مورد و مقدار اختلاس و رانت خواری، دارای احکام متفاوت خواهند بود که به برخی از احکام و تبعات قانونی آن اشاره خواهیم کرد.


احکام و تبعات قانونی جرایم اقتصادی و اختلاس 


1. به استناد تبصره ماده 36 قانون مجازات اسلامی، کسی که در نظام اقتصادی کشور اخلال نموده و یا تصرف غیر قانونی در اموال عمومی یا دولتی داشته و هم‌چنین با اعمال نفوذ برخلاف حق و مقررات قانونی تحصیل مال نموده یا پورسانت و رشوه گرفته باشد در صورتی که میزان مال موضوع جرم ارتکابی، یک میلیارد(۱٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰)ریال یا بیش از آن باشد پس از صدور حکم و قطعیت آن باید در رسانه ملی یا یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر شود.
2. به استناد ماده 47 قانون مجازات، هر گاه کسی دارای جرایم اقتصادی با موضوع جرم بیش از یکصد میلیون (۱۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰)ریال باشد از تسهیلات قانونی تعویق و تعلیق در حکم محروم خواهد شد.
3. به استناد ماده 286 قانون مجازات، هر گاه کسی به گونه‌ای در اموال عمومی و دولتی تصرف غیر قانونی کند که موجب اخلال در نظام اقتصادی کشور، شود به اعدام محکوم می‌گردد.

اهدنا الصراط المستقیم یعنی چه؟

نتیجه تصویری برای اهدنا

اهدنا الصراط المستقیم یعنی چه؟
پرسش
اهدنا الصراط المستقیم یعنی چه؟
پاسخ اجمالی

عالمان و مفسران قرآن در تفسیر "صراط مستقیم" از دو شیوه نظری و مصداقی بهره جسته اند؛ منظور از نظر شیوه نظری ویژگی هایی است که خداوند در قرآن برای صراط مستقیم بیان کرده است، و مقصود از روش مصداقی؛ مصادیق و کسانی که هستند با پیمودن راه راست و دارا بودن ویژگی های ذکر شده در قرآن، الگو و نمونه بارز صراط مستقیم شدند.

 

مفسران در باره معنا و مقصود آیات قرآن از "صراط مستقیم" نظریاتی اظهار کرده اند که برخی از آنها از این قرار است:

 

1. صراط مستقیم؛ یعنی کتاب خدا (قرآن).

 

2. صراط مستقیم؛ یعنی راه انبیا و پیامبران الاهی.

 

3. صراط مستقیم؛ یعنی اسلام (تسلیم شدن در برابر خداوند).

 

4. امام واجب الاطاعه؛ صراط مستقیم در دنیا است و پیروی از او، وسیله عبور از صراط و پل بر روی جهنم در آخرت است.

 

5. صراط مستقیم همان آیین خدا پرستی و دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است.

 

6. صراط مستقیم؛ دینی است که خداوند به آن فرمان داده است که آن اعم از توحید، عدل و ولایت کسانی است که اطاعت آنان واجب است.

 

ادامه نوشته

واخت اولار قالخارسان عرشه، آسمانا،


واخت اولار قالخارسان عرشه، آسمانا،


واخت اولار هاوادان ائنرسن، کؤنول!


واخت اولار دوشرسن چنه، دومانا،


واخت اولار، هر ایشی قانارسان، کؤنول!



 

 


واخت اولار چیخارسان مجنون داغینا،


واخت اولار دوشرسن غم ییغناغینا،


واخت اولار یوز آتش کار ائتمز سانا،


واخت اولار آلیشیب یانارسان، کؤنول!

واخت اولار محممد تئز گه لر جوشا،


واخت اولار هئچ الین گئتمز بیر ایشه،


واخت اولار دؤنرسن دمیره، داشا،


واخت اولار شیشه تک سینارسان، کؤنول!

 

از داستان اصلی و کرم

داستان

انسانم آرزوست


 داستان

ثروتمندی می میرد و برای زنش 1.9 میلیون دلار در بانک باقی می گذارد و سپس زن با راننده شخصی شوهرش ازدواج می کند.

 راننده می گوید: همیشه برای رییسم کار کرده ام اما الان می فهمم همش رییسم برای من کار می کرد.

از ثروت و داشته هایتان، تا فرصت دارید استفاده کنید

 
💢 @EnsanamArezust

کمک از خدا

....کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم

نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز بجائی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

تو کریمی و دو صد کوه به یک کاه ببخشی

من بیچاره چه سازم که ندارم پر کاهی

سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم

به بهشت ندهم گر بدهی شعله آهی

سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی

اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی

چو بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد

این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی

چون پسندی که فرود آوریش در دل آتش

این جبینی که به خاک تو فرود آمده گاهی

سخن از وسعت عفوت نتوان گفت که فردا

جرم کونین به پیش کرمت نیست گناهی

دست «میثم» تو بگیر از کرم خویش که باشد

همچو کوری که نشسته است به غفلت سر چاهی



منبع skylove.ir

دنبال عیوب دیگران نباشیم

ترنم معرفت

نتیجه تصویری برای قضاوت نا بجا نکنیم

 

بعضی افراد فقط به دنبال این هستن تا عیوب مردم رو به رخ اون ها بکشن، یا حتی کوچکترین کارها رو مثل بزرگترین عیب ها نشان دهند.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس زشت کارى و گناهى را فاش کند، مانند کسى است که آن را انجام داده است و هر که مؤمنى را به چیزى سرزنش کند، نمیرد تا خود مرتکب آن شود1.
حتی اگه بدونیم کسی کار اشتباهی انجام می دهد بهتر است با دوستی به اون تذکر بدیم نه اینکه با غرور او را پایین تر از خودمون ببینیم و تحقیر کنیم. سعی کنیم با رفتارهامون مردم رو به دین خوشبین کنیم نه اینکه با کارهای اشتباهمون اون ها رو از مقدسات زده کنیم.

ان شاالله که بتونیم یاور دین باشیم نه اینکه به اسم دین داری به دین ضربه بزنیم.

منبع:
1.کافی، ج2، ص 356 : مَن أذاعَ فاحِشَةً کانَ کمُبتَدِئها ، و مَن عَیَّرَ مُؤمِنا بِشَیءٍ لَم یَمُتْ حَتّى یَرکَبَهُ

چشم پوشی از خطا

لطفا درباره دیگران زود قضاوت نکنیم

به بهانه سالروز درگذشت استاد شهریار شاعری که اشعارش با آیات وحی درآمیخته بود!

 

به بهانه سالروز درگذشت استاد شهریار

شاعری که اشعارش با آیات وحی درآمیخته بود!

.

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: انس و الفت با کلمات وحی نعمتی است که به شهادت تاریخ، شاعران مسلمان و حق گرای ما با مفاهیم آن مألوف بوده اند؛ کسانی چون سنایی، نظامی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، صائب، اقبال و بالاخره شاعر غزلسرای معاصر مرحوم استاد شهریار.

شهریار در سراسر دیوان چهار جلدی خود (سه جلد فارسی و یک جلد ترکی که بالغ بر سی هزار بیت می باشد) به تعظیم و تقدیس قرآن و استفاده از آیات و مفاهیم والای آن پرداخته است به نحوی که مصطفی قلیزاده در این باره و اشعاری که در آن از آیات وحی، استاد شهریار استفاده جسته است می نویسد: شهریار بسیاری از ابیات خود را به اقتباسات و تلمیحات و استشهادات قرآنی مزین ساخته است به نحوی که این امر در غزل ها، قصاید، مثنوی ها، متفرقات و اشعار ترکی آن به وضوح دیده می شود.

غزل ها
1- ولَمّا جاءَ موسی لِمیقاتِنا و کلَّمَهُ ربَّهُ قالَ رَبِّ اَرِنی اَنظُر الیکَ قال لَن ترانی؛ و چون موسی به وقت مقدر ما آمد گفت پروردگارا خود را به من بنما. (اعراف، آیه: 143)
2- وَ شَجَرَةً تَخرُجُ مِن طُور سَینآءَ تَنبُتُ بِالدُّهنِ وَ صِبغٍ لِلاکِلینَ؛ و درختی را که بیرون می آید از طور سینا برای خورندگان، روغن و خورش می رویاند.
جلوه ای کن که سخن با تو کنم چون موسی                     سینه ام سوخته در حسرت سینا گشتن.

3- و لَقَد اَتَیناکَ سَبعا مِن المَثانی والقرآن العظیمَ؛ به راستی که هفت آیه از مثانی (سوره حمد) و قرآن بزرگ را به تو اعطا کردیم. (حجر: آیه 87)
توسل، چهارده معصوم را کن                           که قرآن خواندشان سبع المثانی.

4- ... وَ عَلی الله فلیَتوَکل المومنون. (آل عمران: آیه 122)
5- ... وَ علی الله فلیَتَوکل المتَوَکلین. (ابراهیم: آیه 12)
گر دوستان به علم و هنر تکیه کرده اند                   ما را هنر نداده خدا جز توکلی.

6- و لَقد گرمنا بَنی آدم وَ حَمَلنا هُم فی البَرِ و البَحرِ و رزقناهُم مِنَ الطیبات و فَضَلناهُم علی کثیرِ مِمَّن أُوتِیَ کتابَهُ بیَمینهِ فاولئکَ یَقرَءونَ کِتابَهُم وَلایُظلَمونَ فَتِیلاً؛ به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب هایی که در اختیارشان نهادیم) سوار کردیم و به آنان از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم و آنان را بر بسیاری از آفریده های خود برتری کامل دادیم. (اسراء: آیه 70)
از ازل خلعت تشریف به دوش تو و من                   تا ابد آیت تکریم به شأن من و توست.

7- إلا مَن خَطِفَ الخَطفَةَ فَأَتبَعَهُ شِتابٌ ثاقِبٌ؛ مگر آن که شیطانی خبری را (دزدانه و) با سرعت بِرُباید (و فرار کند) که در این صورت گلوله ای آتشین و شکافنده او را دنبال می کند. (صافات: آیه 10)
کهکشان دیو براند به شهاب ثاقب                        تا کجا بین قُرُق تیر و کمان من و توست.

8- المالُ و البَنونَ زِینَةُ الحَیاةِ الدُنیا و الباقیاتُ الصالحاتُ خیرٌ عندَ ربکَ ثواباً و خیرٌ أَمَلاً؛ مال و فرزندان، آرایش و زیور زندگی دنیایی هستند، ولی اعمال شایسته پایدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ امید داشتن به آن ها نیکوتر است. (کهف: آیه 46)
من بقربان کسی کز باقیات صالحات                        گر بنایی می کند، جز قربة لله نیست.

9- و سَبِّحُوهُ بُکرَةً و أصیلاً؛ و صبح و شام او را تسبیح گویید. (احزاب: آیه 42)
10- تُسَبِحٌ لَهُ السماوات السَبعُ و الارضُ و مَن فیهنَ و إن مِن شیءٍ إلا یُسُبِحٌ بحمدِه...؛ آسمان های هفتگانه و زمین و هر کس که در آن هاست، او را تسبیح می گویند... (اسراء: آیه 44)
بشنو از ذرات هستی صبح دم از گوش                      جان نغمه توحید حی لایزالِ لم یزال.

11- و یقُولُونَ اَئنا لَتارِکوُا اَلِهَتِنَا لِشاعِرٍ مجنونٍ؛ و می گفتند: آیا باید به خاطر شاعری مجنون، معبودان خود را رها کنیم؟! (صافات: آیه 36)
12- و عَجِبوا أن جَاءَهُم مُنذِرٌ مِنهُم و قالَ الکافِرونَ هذا ساحِرٌ کذابٌ؛ و از این که بیم دهنده ای از جنس خودشان آمده است تعجب می کردند و کافران می گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست. (ص: آیه4)
عشق پاکان گر هوس خوانند ناپاکان، چه باک               این پلیدان با پیمبر نیز توهین کرده اند!

قصاید
1- قُل لایَستَوِی الخَبیثُ و الطَیِبُ وَ لَو أعجَبَکَ کَثرَةُ الخَبث فاتَّقُواللهَ یا أُولی الالبابِ لَعَلکُم تُفلِحون؛ بگو ناپاک و پاک یکسان نیستند، هر چند فراوانی ناپاکان تو را به شگفت آورد، پس ای صاحبان خِرَد از خداوند پروا کنید تا رستگار شوید. (مائده: آیه 100)
حذر از معصیت که قرآن گفت                              اِتَقوالله یا اولی الالباب.

2- مُحَمدٌ رَسولُ اللهِ والذینَ مَغهُ أَشِدَّاءُ علی الکُفار رُحَماءُ بَینَهُم...؛ محمد (ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کفار سرسخت و در میان خودشان با یکدیگر مهربانند... (فتح: آیه 29)
با حبیبان مهرجو و با رقیبان تندخو                مهرورزان مهربان و قهرجویان قهرمان!

3- اَوَلَم یَرَالذین کَفَروا أنَّ السَماواتِ و الارضَ کانَتا رَتقاً فَفَتَقناهُم و جَعَلنا مِنَ الماء کُلَّ شَیءٍ حَیٍّ أفَلا یُومِنون؛ آیا کافران ندانسته اند که آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هر چیز زنده ای را از آب آفریدیم؟ آیا ایمان نمی آورند؟
وَ مِنَ الماء کُل شیء حَی                       معجزه است این سخن نه سحر حلال
هان! در این آیینه است جلوه حق              تا ببینی جمال را به کمال.

مثنوی ها
1- ایاکَ نَعبُد و ایاک نستعین. (حمد: آیه 5)
با سر راه اجانب رفتنت               چیست این «ایاک نعبد» گفتنت؟!

2- یا أیُها الناسُ إنّا خلقناکُم مِن ذَکَر و أُنثَی...؛ ای مردم؛ ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم... (حجرات: آیه 13)
آدمیان شاخ و برگ همند                          کاین همه از تنه ی آدمند.
جمله برادر به هم و خواهریم                     کاین همه از یک پدر و مادریم.

3- لَن تنالُوا البِرَّ حتی تَنفِقُوا مِما تُحِبُونَ وَ ما تُنفِقُوا مِن شَیءٍ فَإنَّ الله بِه علیمٌ؛ هرگز به (حقیقت) نیکی (به طور کامل) نمی رسید تا آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می کنید یقیناً خدا به آن داناست. (آل عمران: آیه 92)
ولیکن هر چه باشد راه مشتاق                   بُوَد زاهد رهش انفاق، انفاق
وَ گر خواهید این معنی بدانید                     به قرآن «لن تنالوا البر» بخوانید
به «حتی تَنفِقوا مِما تُحِبُون»                     کزین سودا نخواهید گشت مغبون.
 

متفرقات
1- الله نورُ السّماوات ِ والأرضِ...؛ خداوند نور آسمان ها و زمین است... (نور: آیه 35)
2- سبحانَ الذی أسرَی بِعَبدِه لیلاً مِن المسجدالحَرام إلی المسجد الاقصی...؛ منزه و پاک است آن خدایی که شبی بنده اش (محمد (ص)) را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی حرکت داد... (اسراء: آیه 1)
زمین و آسمان انباشته از پرتوی قدسی             همه بر آیت «الله نور» افرشتگان گویا
حجاب کائنات آنکه به تیغ پرّدل بگسیخت            رسیدم بر دل خلوتگه «قوسین او ادنی»
روان من گواهی داد بر معراج پیغمبر                   زدم فریاد شوق از دل «فسبحان الذی اسری»

3- و قاتلوهُم حتی لا تکونَ فِتنةٌ و یکونَ الَّذینُ کُلُهُ للهِ فإنِ انتَهوا فَإِنَّ اللهَ بما یعمَلونَ بصیرٌ؛ و با آنان بجنگید تا هیچ نوع فساد و فتنه بر جا نماند، و دین (در سراسر گیتی) از آن خدا شود، پس اگر از فتنه بازایستادند (با آنان نجنگید) زیرا خداوند به آنچه انجام می دهند بیناست. (انفال: آیه 39)
بدست لشکر اسلام وعده داد خدا                   که دفع و طرد کند هر چه فتنه عمیاست
خدا حکومت دین وعده داده بود و کنون          مسلم است که موعد رسید و عهد وفاست

4- اِن الارض یُرِثُها عبادی الصالحون؛ همانا زمین را بندگان صالح به ارث می برند. (انبیاء: آیه 105)
بنای ظلم و استکبار عالم                      خدا ز بیخ و بن خواهد برافکند
                             که میراث زمین با صالحان است.

اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس چیست؟

اعتماد به نفس چيست؟ و چگونه افزايش می يابد؟
اعتماد به نفس در روانشناسی ، عبارت است از احساس اطمينان نسبت به خود. به عبارت ديگر، اعتماد به نفس يك فرد به نحوه ی احساس او درباره “من” خويش بستگی دارد. شما در مورد خودتان چگونه فكر می كنيد؟ آيا نظر مساعدی نسبت به خودتان داريد و به خودتان احترام می گذاريد؟ اگر پاسخ شما به سوالات اخير مثبت باشد، در اين صورت می توان گفت كه شما از يك من قوی و ايده آل، برخوردار هستيد، اما اگر شما نظر مساعدی نسبت به خودتان نداشته باشيد و برای خودتان احترام قايل نشويد، می توان گفت كه شما دارای من ضعيفی هستيد. بنابراین بايد گفت كه نظر فرد نسبت به خودش در موقعيتهای مختلف زندگی يكسان نيست و ممكن است كه او در يك موقعيت خودش را خوب و قوی بپندارد، ولی در موقعيت ديگری خود پنداری ضعيفی داشته باشد. اما، چيزی كه تاسف آور است، اين است كه اغلب ما، معمولا بيشتر به جنبه های ضعيف خودمان اهميت می دهيم و تمام توجه امان را بر روی نقطه ضعفهايمان متمركز می كنيم نه بر روی امتيازاتمان. پس، چاره كار چيست؟ نخستين قدم شما در روانشناسی برای تقويت و بالا بردن اعتماد به نفستان، درك و فهم اين حقيقت بايد باشد كه اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقيده ای است كه شما راجع به خودتان داريد. آگاهی از اين امر منجر به اين خواهد شد كه در تقويت اعتماد به نفستان در مسير صحيحي گام برداريد. در مرحله بعدی، بايد از خودتان بپرسيد كه چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس كافی نيستند؟ يك دليل آن، شايد مورد مقايسه قرار دادن خودتان با افراد ديگر باشد. به اين ترتيب، اگر در اين مقايسه شما خودتان را كمتر از ديگران بدانيد، مسلما خود پنداريتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور كلی، هنگامی كه شما خودتان را با فرد ديگری مقايسه می كنيد، اين فرد، چه يك هنرمند باشد، و چه يك ورزشكار، يك وكيل، يك پزشك، يك تاجر، و يك دانشجو، اگر آن فرد را در برخی خصوصيتها بهتر از خودتان بدانيد، خود پنداره شما تضعيف خواهد گشت. اما، جهت مقابله با اين وضعيت و جهت اين كه خود پنداری صحيح و مناسبی از خود داشته باشيد، بهترين شيوه نگريستن به ساير افراد، داشتن يك نگرش كلی است – نگرشي كه در آن، همه انسان ها با هم برابر در نظر گرفته می شوند. به عبارت بهتر، به هنگام مقايسه خود با ديگران بايد به اين نكته توجه داشته باشيد كه هر انسانی دارای منابع مختلفي است. هيچ كس يك مرد يا يك زن نيست. بلكه پيش از هر چيز ديگری همه يك انسان هستيد. شما با يك اسب برابر نيستيد، زيرا يك اسب بسيار قوی تر از شماست، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب، هيچ نقصی در خودتان احساس نمی كنيد. سرعت يك سگ بسيار سريعتر و هيكل يك فيل، بسيار تنومندتر از شماست اما شما در اين گونه موارد نيز هيچگونه كمبودی در خودتان احساس نخواهيد كرد، زيرا اين حيوانات خارج از دايره ی تعميم شما به عنوان يك انسان، قرار دارد. برخي از ما، افراد ديگر را دارای خصلتهايی می بينيم كه خود فاقد آن ها هستيم و لذا در خودمان احساس كمبود می كنيم. اين احساس كمبود و عدم كفايت – حتي اگر در مورد يك جنبه جزئی و كوچك باشد – سريعا در سرتاسر وجود و در كليت خود
پنداره ما، گسترش می يابد. ول اگر ما همه ی مردم را به چشم يك انسان بنگيرم، در آن صورت، ديگر همه كس با هم برابر خواهند بود. بلند و كوتاه، ثروتمند و فقير، دانا و نادان، چاق و لاغر و . . . همگی بی معنا هستند. ما به عنوان يك انسان همگی يكی هستيم و تفاوت و رقابتی بين ما وجود ندارد. بنابراين، از آن جا كه رقابت بين انسانها بی معناست، ما نه می توانيم موقعيت خودمان را به عنوان يك انسان بالاتر ببريم و نه مي توانيم آن را پايينتر آوريم. ما هميشه يك انسان بوده ايم، هستيم و خواهيم بود و اين يك واقعيت انكار ناپذير است. اگر ما ديگران را به عنوان يك انسان بنگريم، متوجه خواهيم شد كه هر انسانی در روی زمين، توانايی انجام كارهايی را دارد كه ما نداريم. از طرف ديگر، ما هم می توانيم كارهايی انجام دهيم كه ديگران نمی توانند، اما اين امتيازات، ما را از ديگران كوچكتر يا بزرگتر نمی سازد، بلكه فقط باعث تفاوتهايی بين ما و ديگران در برخی از زمينه های خاص زندگی می گردد. بنابراين، اگر كسی خصلتی داشته باشد كه ما نداشته باشيم، و اين مسئله ممكن است از نظر آن كس نوعی برتری به حساب آيد ،ولی از نظر ما، آن خصلت، تنها تفاوت ساده ای بين ما و او خواهد بود. بر دو درخت نظری اندازيد. يكی از اين درختان، ماموت تنومندی با عمری بيش از هزار سال است، آن ديگری، درخت كاج كوچكی است كه در بيشه زارها روئيده است. آيا از نظر شما، درخت ماموت تنومند از درخت كوچك كاج برتر است؟ مسلما اين طور نيست. از نظر شما، آنها هر دو میتوانند فقط درخت باشند، يكی كوچك و يكی بزرگ. به اين ترتيب، زمانی هم كه بر دو نفر انسان می نگريد، چه يكی از آنها استعداد بيشتری نسبت به ديگران داشته باشد، چه نه، آنچه كه شما خواهيد ديد فقط دو نفر آدم خواهد بود، نه بيشتر و نه كمتر. اگر شما موفق شويد كه عملا مردم ديگر را در شكل واقعی خودشان، بدون اصرار در برتر دانستن يكی بر ديگری و رقابت بين آنها، ببينيد، در آن صورت می توان گفت كه شما به درجه بالايی از اعتماد به نفس دست يافته ايد و خودتان را آنچه كه هستيد -يعنی يك انسان- می بينيد . هركس دارای امتيازی نسبت به ديگران است، شما دارای چه توانائی هستيد كه ديگران ندارند؟ مسلما شما می توانيد كارهايی انجا دهيد كه افراد دور و برتان قادر انجام آن كارها نيستند. آيا داشتن اين توانائيها، شما را برتر از ديگران می سازد؟ يا اين كه فقط به اين معناست كه شما می توانيد كاری را بهتر از برخي از افراد ديگر، انجام دهيد؟ اگر در زندگی شما، شخصی وجود داشته باشد كه كه شما با نگاهی از پايين به بالا، او را برتر از خودتان می پندارید در اين صورت لازم است كه برروی اعتماد به نفس تان اندكی كار كنيد. از طرف ديگر، اگر در زندگی شما كس ديگری وجود داشته باشد كه شما با نگاهی از بالا به پايين، او را كمتر از خودتان می پنداريد، باز هم لازم است به تقويت اعتماد به نفس تان مشغول شويد. اما اگر شما همه انسانها را با خودتان برابر بدانيد، در اين صورت می توان گفت كه سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبيعی است. شما، در صورتی از اعتماد به نفس بالايی برخوردار خواهيد شد كه در رقابت دائم با تنها چيزی كه احساس رقابت را در شما تحريك می كند –يعنی خودتان– قرار داشته باشيد. در اين صورت، زندگی از نظر شما چيزی همانند يك بازی جلوه گر خواهد شد -يعنی، موقعيتهای دشوار زندگی را در حكم قوانين يك بازی در نظر خواهيد گرفت.

ادامه نوشته

آدمیان شاخه و برگ همند

 

 

تصویر مرتبط

 

آدمیان شاخه و برگ همند

کاین همه از یک تنه وپیکرند

اصل درختیست کهن در بهشت

کند خداوند و درین دشت کشت

خلق همه،شاخه درخت خداست

شاخه درختی که درختی جداست

آدمیان،زنده به یکدیگرند

دست و دل ودیده و پا و سرند

آدمی از نوع جدا،زنده نیست

برگ به شاخه است گرش زندگیست

باد چو برگی فکند از درخت

شاخ و بر و برگ بلرزند سخت

جمله برادر بهم و خواهریم

کاین همه از یک پدر و مادریم

گفت پیام آور یزدان پاک

ما همه از آدم و آدم ز خاک

 

منبع ؟

و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى گيرند بدانند كه...

بقره / 186

آيه 186 بقره 

186- واذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لى و ليومنوا بى لعلهم يرشدون

ترجمه آيه:

و چون بندگان من از تو سراغ مرا مى گيرند بدانند كه من نزديكم و دعوت دع اكنندگان را اجابت مى كنم البته در صورتى كه مرا بخوانند پس بايد كه آنان نيز دعوت مرا اجابت نموده و بايد به من ايمان آورند تا شايد رشد يابند.(186)

شرح و تفسير حکمت 293 نهج البلاغه

شرح و تفسير حکمت 293 نهج البلاغه

امام علی علیه السلام فرمودند :لاَ تَصْحَبِ الْمَائِقَ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَکَ فِعْلَهُ، وَيَوَدٌّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ.
با احمق معاشرت مكن كه كارهاى احمقانه خود را براى تو زيبا جلوه مىدهد ودوست دارد تو هم مثل او باشى.
امام علی علیه السلام در اين گفتار حكيمانه، از معاشرت با احمق نهى مى كند و دليل روشنى براى آن ذكر مى نمايد و مى فرمايد: «با احمق مصاحبت نكن كه كارهاى احمقانه خود را براى تو زيبا جلوه مى دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشى»؛ (لاَ تَصْحَبِ آلْمَائِقَ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَکَ فِعْلَهُ، وَيَوَدٌّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ).

انسان، موجودى اجتماعى است، نه تنها به اين دليل كه مدنى بالطبع است وعشق به اجتماعى بودن در نهاد او نهفته شده، بلكه به دليل نيازهاى فراوان ومتنوعى كه دارد و نمى تواند بدون كمك گرفتن از ديگران به آن برسد. اضافه بر همه اينها تنهايى او را رنج مى دهد و كسل مى كند و هنگامى كه در جمع دوستان است احساس آرامش مى نمايد و غالبا در مشكلات، به وسيله درد دل كردن با ديگران تسلى خاطر پيدا مى كند.

روى اين جهات هرگز نمى توان انسان را از زندگى اجتماعى جدا كرد. به همين دليل كسانى كه مدتى طولانى در سلول هاى انفرادى زندان محبوس مى شوند به بيمارى روانى گرفتار مى گردند. زندگى اجتماعى نيز خالى از آسيب ها نيست، زيرا اگر انسان دوستان مناسبى را براى خود انتخاب نكند چه بسا ضررهايى از دوستان متحمل مى شود كه بيش از زيان هاى زندگى فردى است. به همين دليل پيشوايان بزرگ دين همواره در اين موضوع هشدار داده وروشن ساخته اند با چه كسانى مى توان معاشر و مصاحب شد و با چه كسانى نمى توان معاشرت كرد. يكى از مهمترين هشدارها در روايات اسلامى درباره معاشرت با احمق است كه امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به آن اشاره كرده و همگان را از مصاحبت با آنها برحذر مى دارد.

البته «مائق» به معناى كسى است كه حماقت او شديد باشد. چنين كسى از كارهاى احمقانه خود لذت مى برد و سعى مى كند آن را زينت دهد و جالب معرفى كند و اصرار دارد ديگران هم مانند او باشند. از آنجا كه در انسان چيزى به نام روحيه محاكات نهفته شده كه مى خواهد خود را شبيه ديگران كند چه بسا همنشينى با احمق تأثير خود را بگذارد و به تدريج به سوى او گرايش پيدا كند به خصوص اگر او كارهاى احمقانه خود را تبليغ و تزئين كند. در گفتار حكيمانه 38 امام علیه السلام به بُعد ديگرى از خسارات همنشينى با احمق اشاره كرده و خطاب به فرزندش امام حسن علیه السلام مى فرمايد: «يَا بُنَيَّ إِيَّاکَ وَمُصَادَقَةَ الاَْحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَکَ فَيَضُرَّکَ؛ فرزندم از دوستى با احمق برحذر باش؛ چراكه او مى خواهد به تو منفعت رساند؛ ولى زيان مى رساند (زيرا براثر حماقتش سود و زيان را تشخيص نمى دهد)». در تأييد اين سخن در حديثى از امام صادق علیه السلام مى خوانيم: «مَنْ لَمْ يَجْتَنِبْ مُصَادَقَةَ الاَْحْمَقِ أَوْشَکَ أَنْ يَتَخَلَّقَ بِأَخْلاقِهِ؛ كسى كه از دوستى با احمق پرهيز نكند بيم آن مى رود كه اخلاق او را بپذيرد (و مانند او شود)».

ادامه نوشته

ای زندگی تن و توانم همه تو

رباعی شمارهٔ ۱۵۴۹

 
مولوی
 

ای زندگی تن و توانم همه تو

جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

تو هستی من شدی از آنی همه من

من نیست شدم در تو از آنم همه تو

 

عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو

منبع


عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو...

قرعه امروز به نام من و فردا دگری است
میخورد تیر اجل بر پروبال من و تو...

مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو...

هرمرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست...

هرسنگ و گلی گوهرنایاب نگردد
هر احمدومحمود رسول مدنی نیست...

برمرده دلان پند مده خویش میازار
زیراکه ابوجهل مسلمان شدنی نیست...

جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست...