سلمان هراتی و شعر (ای وطن)
ای ایستاده در چمن آفتابی معلوم
وطن من!
ای توانا ترین مظلوم
تو را دوست می دارم!
ای آفتاب شمایل دریا دل
و مر گ در کنار تو زندگی است
ای منظومه ی نفیس غم و لبخند
ای فروتن نیرومند!
ایستاده ایم در کنار تو سبز و سر بلند
دنیا دوزخ اشباح هولناک است
و تو آن درخت گردوی کهنسالی
و بیش از آنکه من خوف تبر را نگرانم
تو ایستاده ای
بگذار گریه کنم
نه برای تو
که عشق و عقل در تو آشتی کرده اند
که دستهای تو سبز است
و آسمان تو آبی
...
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۶/۱۲/۱۳ ساعت 23:7 توسط ناصر میم ملکی
|