بایگانی
روزی مرد فقیری از عارفی سوال کرد "چرا من اینقدر فقیر هستم؟عارف پاسخ داد: چونکه تو یاد نگرفته ای که بخشش کنیمرد پاسخ داد : من چیزی ندارم که بتوانم از آن بخشش کنمعارف پاسخ داد: چرا! محدود چیزهایی دارییک صورت که میتوانی لبخند بر آن داشته باشییک دهان که می توانی از دیگران تمجید کنییک قلب که می توانی بروی دیگران بگشایی
چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیات خوب نگاه کنییک بدن که با آن می توانی به دیگران کمک کنی
در واقع هیچ یک از ما هرگز فقیر نیست. فقر واقعی فقر روحی ست.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
+ نوشته شده در شنبه چهارم مرداد 1393 ساعت 1:12 شماره پست: 278
عکس بالا : شکوفه های درخت الوالوچه قرمز و الوچه قرمز یا گوجه قرمز قبل از یخ زدگی و سرمای 93/1/12
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
عکس پائین : همان درختان عکس بالا و همان محل هستند که در تیر ماه 1393 گرفته شده اند درخت الوچه قرمز هیچکدام از شکوفه های خودرا تبدیل به الوچه قرمز نکرد و لیکن درخت الو قرمز که شکوفه های سفید دارد سرا پا میوه است
نردبان خدا + نوشته شده در جمعه سوم مرداد 1393 ساعت 20:10 شماره پست: 277
گاهی وقتها از نردبان بالا میرویم تا دستهای خدارا بگیریم . . .
غافل از اینکه خدا این پایین ایستاده و نردبان را محکم گرفته
که ما نیفتیم!
ای لطیف تر از هر لطیف
+ نوشته شده در جمعه سوم مرداد 1393 ساعت 18:26 شماره پست: 276
.. يَا أَلْطَفَ مِنْ كُلِّ لَطِيفٍ ...
... ای لطیف تر از هر لطیف ...
دعای جوشن کبیر- بند ۳۳
خداحافظ ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا. + نوشته شده در جمعه سوم مرداد 1393 ساعت 14:32 شماره پست: 275
خداحافظ ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.خداحافظ ای گرامی ترین اوقاتی که ما را همنشین و یار بودی.ای بهترین ماه در همه روزها و ساعت ها.خداحافظ ای ماه دست یافتن به آرزوها ای ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خدا.خداحافظ ای همدم ما که چون بیایی شادمانی و آرامش بر دل ما آوری و چون بروی رفتنت دردناک.خداحافظ ای که با بودنت شیطان از من رهانیده و فردا که می روی با وسوسه های شیطان چه کنم؟خداحافظ ای ماه توبه ای ماه آشتی ماه سرور و شادمانی مومنان.خدا حافظ ای همسایه ای که با بودنت دل های ما رقیق شده بود و از گناهانمان کاسته بود.ولی نمی دانم با رفتنت چگونه خودم را حفظ کنم.خداحافظ ای ماهی که تا تو بودی امنیت و سلامتی حکم فرما بود و چون بروی چنگال های شیطان ناامنی و بیماری دوباره سر درآورد.خداحافظ که با برکات بسیار آمدی و ما را از آلودگی ها شستی..خداحافظ که از روزه بودن با تو خستگی احساس نمی کردیم.خداحافظ که هنوز نیامده بودی شادمان منتظرت بودیم و هنوز نرفته ای از رفتنت اندوهناک.خداحافظ با آن فضل و کرمت که با رفتنت از آن محروم خواهیم شد...پس بیا و در آن لحظات پایانی ات به ما چیزی عنایت کن که آنچه را از تو کسب کردیم از دست ندهیم. که ترس از حبط عمل همواره قرین من شده است.
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه خداحافظای بهترین ماه الله
منبع
وای بر احوال برگ بی درخت
+ نوشته شده در پنجشنبه دوم مرداد 1393 ساعت 1:36 شماره پست: 274
گر درختی از خزان بی برگ شد
یا کرخت از سورت سرمای سخت
هست امیدی که ابر فرودین
برگها رویاندش از فر بخت
بر درخت زنده بی برگی چه غم ؟
وای بر احوال برگ بی درخت
محمد رضا شفيعي كدكني
باز آ + نوشته شده در پنجشنبه دوم مرداد 1393 ساعت 1:29 شماره پست: 273
باز آ
ای روشَنایِ دیده ام ، آرام جان خسته امدر انتظار مقدَمَت ، دل را به لطفت بسته امبازآ دوباره در بَرَم ، شوری فتاده در سرمباز آ مرا اینجا ببین ، وقت غروب دیگرمپر می زند هر دم دلم ، مشتاقم از روی کَرمبخشی منِ دلداده را ، یکدم حضورِ «حاضرم»تو مُنتهای حاجتی ، در عین قدرت رحمتیشایسته باشد گر کنی ، حاجت روایم ای سخیثور و ثریا را بگو ، شمس و قمرها را بگواندر زمین و آسمان ، رب رحیـــما را بگــوجویای اویم هرزمان ، عشقش گرفته درمیانصبرم دوصد چندان کنم ، کاید به بالینم عیانچله نشینم بهر تو ، افتاده ام در بند تو بازآ و بازم می رهان ، چون کس ندارم غیرِ توحور و پری شاد آمده ، آزادِ آزاد آمدهآنکو که حول عرش رب ، یارش به دیدار آمده
خوش باش حالا بنده ای ، کز حوریان هم برتریگر سرنهی بر امر رب ، از این و آنَت می رهیدزدان ره اندر کمین ، من مانده ام اینجا غمینباز آ کنارم ای خدا ، با تو شوم از متّقیــنذکر تو آرامم کند ، دیدار تو شادم کند اُدعونی اَستَجِب لَکُم ، خواهم که آزادم کند ...
خدایا دوستت دارم....
شعرغزه؛ درد غزه
+ نوشته شده در سه شنبه سی و یکم تیر 1393 ساعت 15:49 شماره پست: 272
جنگآتش بوی خونشهر همرنگ جنون*حاکمان در امان قربانی کودکانمرگ نزدیک غیرت، تعصب : تعطیل*نفت تنها شکم می آوردنه عزت، نه تعصب، نه مردانگیراستی شرم را بی بها می فروشند.*دیگر بنی آدم اعضا یکدیگر نیستند.که اگر بودند خون به جای شیر کودکان غزه را سیراب نمی کرد.*ای حماس، جهاد ، فتح کودکی شیر نیوشیده می میرد و خون شیر مرگش می شود.و قبر گهواره همیشگی اشمی فهمیدآی مرتجعین حکومت های مسلط مسلمانانکودکی شیر نیوشیده می میرد و خون شیر مرگش می شودمی فهمیدجای تان گرم است می توانید بخوابید*آی سازمان بی ملل، شورای ضد امنیتآی آلت دست حکومت های غاصبکودکی شیر نیوشیده می میرد و خون شیر مرگش می شودمی فهمیدکاغذهای قطعنامه ها تان تمام شده است.یا که می ترسید از کودکان شیر نخورده امروز شما را فردا سنگ نثار کنند*آی انساناز چه زنده ای که زندگی را آنقدر بها اندک است که در غزه حتی به دنیا نیامده ها را می کشندپس برای چه زنده ایاینکه شاهد نوشیدن خون به جای شیر باشی*کجاست مردانگیشرف را بها چند استو چرا تمام سازمان های بشری تعطیل اند*آریدیگر بنی آدم اعضا یکدیگر نیستند.که اگر بودند خون به جای شیر کودکان غزه را سیراب نمی کرد.و گلوله کودکان را خوابو قبر گهواره ابدی آنان نمی شد
منبع
داغ دل ماست غزه امروزچون كربوبلاست غزه امروزگويا كه دوباره آل طه(عليهم السلام)مجروح دوصد بلاست امروزخون ميچكد از دو چشم زهرا(سلامالله عليها)در كون و مكان عزاست امروزخيزيد ز شرق و غرب عالمدرد است سكوت و صبر امروزاي اهل تشيع و تسننقرآن به زمين فتاده امروزبا غيرت اهل حق بتازيدصهيون بگرفته خانه امروززودآ كه دوباره پر بگيرندمرغان بهشت غزه، امروز! طاهره تندرو صالح
تصاویری دیدنی از علاقه والدین در قلمرو حیوانات + نوشته شده در دوشنبه سی ام تیر 1393 ساعت 15:3 شماره پست: 271
تصاویری دیدنی از
علاقه والدین در قلمرو حیوانات
...
نکتهی جالب ... ظهور همان طیف عواطف و احساساتی است که انسان از آنها بهرهمند است. عشق، محبت، نگرانی و حس وظیفه برای مراقبت دائمی از کودکان تا زمانی که خود قادر به نگهداری از خویش باشند. وظیفهای که گویی حتی با به ثمر رسیدن کودکان نیز به اتمام نرسیده و همچون افسونی دائمی والدین را همراهی میکند...
تصاویری دیدنی از علاقه والدین در قلمرو حیوانات
عشق والدین به فرزندان هیچ حد و مرزی نمیشناسد، این مسئله هم در مورد ما انسانها صدق میکند و هم در مورد دیگر جانورانی که روی این کره خاکی زندگی میکنند. در ادامه توجه شما را به تصاویری جلب میکنیم که از این احساسات دلگرم کننده برداشته شده است، تصاویری که خود گویای همه چیز هستند. با نگاهی به این تصاویر شاید خاطراتی برایمان زنده شود، لحظاتی از دوران کودکیمان که قدر مسلم برای والدین همیشه نگران، استرس زا و پر تنش بوده است. لحظاتی که شاید بسیاری از ما را به یاد شیطنتها و حمایت بیدریغ والدین بیندازد یا شاید در این میان والدین نیز لحظات تلخ و شیرین کودکی فرزندانشان را به خاطر آورند، لحظاتی که مملو از همان محبتهایی است که همگی طی دوران طفولیت خود، بیش و کم و بی منت از والدینمان دریافت کردهایم، و اما چرا ؟ چون گویی در قلمرو حیوانات هم شاهد بروز رفتارها و احساساتی مشابه هستیم.نکتهی جالبی که در این تصاویر بخوبی مشهود است ظهور همان طیف عواطف و احساساتی است که انسان از آنها بهرهمند است. عشق، محبت، نگرانی و حس وظیفه برای مراقبت دائمی از کودکان تا زمانی که خود قادر به نگهداری از خویش باشند. وظیفهای که گویی حتی با به ثمر رسیدن کودکان نیز به اتمام نرسیده و همچون افسونی دائمی والدین را همراهی میکند. اما پیش از آنکه همراه با شما به مرور این تصاویر بپردازیم لازم است نکتهای را یادآوری کنیم:بوم شناسان به طور معمول جانوران را بر اساس نوع برخورد و مسئولیتهایشان به عنوان والدین، به دو گروه K و R تقسیم بندی میکنند. گروه k شامل حیواناتی همچون فیل، گربهسانان و البته انسان است که تعداد فرزند کمتری داشته، اما در مقابل مدت زمان طولانیتری را صرف مراقبت و نگهداری از آنان میکنند و به نحوی میتوان گفت در این گروه کودکان دیرتر به استقلال دست مییابند. این در حالی است که والدین گروه دوم کمیت را به کیفیت ترجیح داده و فرزندان بیشتری دارند، اما در عین حال دوران کوتاهتری را به مراقبت از آنان اختصاص داده و در نتیجه فرزندان خیلی سریع به مرحله استقلال از والدین خود وارد میشوند و این عکسهای دیدنی از دنیای حیوانات:
راه مستقیم (دعای مشترک شیعه و سنی در نماز)
+ نوشته شده در دوشنبه سی ام تیر 1393 ساعت 1:30 شماره پست: 270
شیعه و سنی به عنوان برادرانی که از دین، قرآن و فرمایشات محمد مصطفی صلیالله علیه و آله و سلّم پیروی میکنند؛ هردو هدفی مشترک را در نمازشان پی میگیرند اما راه رسیدن به خدا راهزنی دارد که باید مراقب او بود. به گزارش افکارنیوز، سحرگاه 19 ماه مبارک رمضان سال 40 هجری بود که پس از ضربت وارد کردن شقیترین مردم بر سر مبارک امیرالمؤمنین علی(ع)، ندای جبرئیل، آن مَلَک مقرب خداوند در آسمان طنینانداز شد که: «تهدمت و الله أرکان الهدى، و انطمست و الله نجوم السماء و أعلام التقى، و انفصمت و الله العروة الوثقى، قُتل ابن عم محمد المصطفی». (بحار الأنوار ج 42 ص 282 ب 127)
آری نه تنها وجود هدایت بستگی به وجود راهنمایی چون علی علیهالسلام دارد بلکه ایشان خودِ راه هدایت به سوی خداوند و راه رسیدن به منبع تمام کمالات و نیکیهاست.
راه راست، راه بنده راستین خدا، علی علیهالسلام است
در کتاب شواهدالتنزیل روایتی از قول حذیفه آمده است که رسول اکرم فرمودند: اگر ولایت علی(ع) را پذیرا شوید او را هدایت کننده و هدایت شده مییابید و با هدایت اوست که میتوانید راه هدایت را بپویید.
همچنین در همان کتاب حاکم حسکانی از عالمان مشهور اهل سنت در تأویل این آیه به نقل از ابن عباس آورده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم به علی بن ابی طالب علیهالسلام فرمودند: «تویی راه آشکار و تویی راه راست و تویی پیشوای مؤمنان».
ما هرروز حداقل 10 مرتبه از خداوند میخواهیم تا ما را پیرو علی علیهالسلام قرار دهد؛
«اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِیمَ؛
(خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما».
راه مستقیم، راه خداست. «انّ ربّى عَلَى صراطٍ مستقیم» هود، 56.
راه مستقیم، راه انبیاست. «انّک لَمِن المُرسَلین عَلَى صراطٍ مُستَقیم» یس، 3 - 4.
راه مستقیم، راه بندگى خداست. «و أنِ اعبُدونى هذا صِراطٌ مُستَقیم» یس، 61.
راه مستقیم، توکّل و تکیه بر خداست. «مَن یَعتَصِم بِاللّه فَقَد هُدىَ الى صِراطٍ مُستَقیم» آلعمران، 101
راه مستقیم، یکتاپرستى و تنها یارى خواستن از اوست.(بنا بر اینکه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه یکتاپرستى در آیه قبل باشد).
راه مستقیم، کتاب خداوند است.(بنابر روایتى در تفسیر مجمعالبیان، ج1، ص 58).
راه مستقیم، راه فطرت سالم است.(بنابر روایتى از امام صادق علیهالسلام در تفسیر صافى، ج1، ص 86).
و همه اینها «راه علی» است.
مراقب راهزن قسم خورده باشید
اما سخن آخر اینکه راهی که از آن به راه خدا، انبیای خدا، بندگان خدا، توکل و تکیه بر خدا، یکتاپرستی، راه کتاب خدا و راه فطرت سالم یاد شد؛ راهزنی دارد که باید بسیار مراقب او بود چرا که خداوند او را دشمن انسان معرفی کرده و خواسته است که انسان او را دشمن بدارد چرا که او قسم خورده که تمام انسان ها را گمراه کند و بر سر راه مستقیم بنشیند.
توجه کنید قرآن در آیه 16 سوره مبارکه «أعراف» نقشه این دشمن قسم خورده انسان را برملا کرده است؛
«قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ؛
گفت: پس به خاطر این که مرا به بیراهه افکندى، من هم براى [گمراهى] آنها حتما بر سر راه راست تو خواهم نشست».
امام صادق(ع) فرمود:
راهی که ابلیس گفت: «من بر سر راه مستقیم تو مینشینم» راه علی است.(شواهدالتنزیل ج 1، ص 79، ح 95)
فضیلت مسجد کوفه + نوشته شده در یکشنبه بیست و نهم تیر 1393 ساعت 19:3 شماره پست: 269 فضیلت مسجد کوفه
مسجد مقدس کوفه در عراق، یکی از برترین مساجد جهان اسلام است. مسجدی که زمینش یکی از زمینهای برگزیده الهی است. طبق روایات، مسجد کوفه محل قبولی توبه حضرت آدم(ع)، منزل حضرت نوح(ع)، محل ادای نماز بسیاری از پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم(ع)، محل فرود و نمازخواندن حضرت محمد(ص) در شب معراج و بالاخره محراب شهادت امیرالمونین علی(ع) است. نماز مسافران در مسجد کوفه، همچون مسجدالحرام، کامل است و البته طبق روایات، این مسجد یکی از مکانهایی است که محل ترد هرروزه فرشتگان الهی و یکی از مکانهایی است که دعا در آنها مستجاب است. در شبهای قدر و همزمان با سالروز ضربت خوردن امیرالمومنین علی(ع) در محراب مسجد کوفه، این مسجد پر میشود از مسلمانانی که مراسم احیای شبهای قدر خود را در این مکان مقدس برگزار میکنند.
آگاه باش كوفه يكى از آن چهار شهرى است كه حق تعالى آن را اختيار فرموده و طور سينين تفسير به آن شده،و در روايت آمده:كوفه حرم خدا،و حرم رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و حرم امير مؤمنان عليه السّلام است،و يك درهم صدقه در آن،به صد درهم در جاى ديگر حساب مىشود و دو ركعت نماز در آن به صدر ركعت محاسبه مىگردد.
فضيلت مسجد كوفه زياده از آن است كه ذكر شود،و در بيان شرافت آن كافى است كه يكى از چهار مسجدى است كه شايسته است براى درك فيوضاتشان به شتاب به سوى آنها كوچ كردن،و يكى از محلهايى است كه مسافر بين قصر و اتمام نماز در آن مخيّر است.و نماز واجب در آن برابر حجّ مقبول و معادل هزار نماز است كه در جاى ديگر بجا آورده شود
.در روايات وارد شده:مسجد كوفه محّل نماز پيامبران است،و جايگاه نماز حضرت مهدى(عج) خواهد شد،و در روايتى است كه هزار پيامبر و هزار جانشين پيامبر در آن،نماز بجا آوردهاند،
و از بعضى روايات استفاده مىشود،كه مسجد كوفه از مسجد اقصى كه در بيت المقدس قرار دارد افضل است.ابن قولويه از حضرت امام باقر عليه السّلام روايت كرده:اگر مردم بدانند مسجد كوفه چه اندازه فضيلت دارد،هر آينه از شهرهاى دور،تهيه زاد و راحله كنند،و به سوى اين مسجد بيايند،و نيز فرمود:نماز واجب در آن،برابر است با حجّ مقبول،و نماز مستحب برابر است با عمره مقبوله،به بيان روايت ديگر نماز واجب و مستحبّ در آن همانند حج و عمرهاى است كه با رسول خدا صلّى اللّه و عليه و آله بجا آورده باشند.
شيخ كلينى و غير او را از مشايخ عظام روايت كردهاند،از هارون بن خارجه كه امام صادق عليه السّلام به من فرمود:اى هارون بين تو و مسجد كوفه چه اندازه مسافت است،يك ميل ميشود؟گفتم:نه،فرمود:همه نمازهاى خود را در آنجا مىخوانى؟گفتم نه،فرمود: اگر من نزديك آن مسجد بودم اميد داشتم از من يك نماز در آن فوت نمىشد،هيچ مىدانى كه فضيلت آن مكان چيست؟نبوده بنده صالحى و نه پيامبرى مگر آنكه در مسجد كوفه نماز گذارده،حتى در شبى كه رسول خدا را به معراج مىبردند،جبرئيل به آن حضرت عرضه داشت مىدانى كجايى؟اكنون در برابر مسجد كوفه اى،فرمود:از پروردگارم اجازه بخواه تا در آن مسجد بروم و دو ركعت نماز بگذارم،جبرئيل از حضرت حق اذن خواست،حق تعالى مرحمت فرمود،پس آن حضرت را فرود آورد و در آن دو ركعت نماز گذارد،
بدرستى كه جانب راست آن باغى است از باغهاى بهشت و وسط آن باغى از باغهاى بهشت و پشت آن باغى از باغهاى بهشت،همانا نماز واجب در ان برابر است با هزار نماز،و نماز مستحب در ان برابر است با پانصد نماز،و نشستن در ان،بدون تلاوت قرآن و ذكر،عبادت است و اگر مردم بدانند چه اندازه فضيلت در آن است به جانب آن بيايند گرچه به روش كودكان،خود را به زمين كشند
و در روايت ديگر آمده:نماز واجب در ان برابر حج است، و نماز مستحبّ به اندازه عمره در ذيل زيارت هفتم حضرت امير عليه السّلام اشاره فضيلت اين مسجد شريف گذشت، و از پارهاى روايات معلوم ميشود كه جانب راست اين مسجد از جانب چپ آن افضل است.
منبع 1
منبع 2 از مسجد کوفه چه مي دانيم
این نکات را فراموش نکنید!
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم تیر 1393 ساعت 1:36 شماره پست: 268 این نکات را فراموش نکنید!
1. براى این كه اعمال و عبادات ما مقبول درگاه حق تعالى واقع گردد، باید موانع قبولى عبادت ها و اجابت دعاها را برطرف ساخت ؛ مثلا اگر حقوقى - اعم از مالى و عرضى - از دیگران به گردن ما هست ، یا آن را به صاحبانش برگردانیم و یا از آنها طلب بخشش كنیم و حلالیت بطلبیم .
امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:
اگر بر اثر غلبه شهوات و هواهاى نفس و مغلوب شدن قواى عقلانى ، مرتكب معصیتى شدیم ، استغفار كنیم و تصمیم بگیریم كه دیگر بار گرد آن گناه نگردیم .
تاكنون كردى گنه ، دیگر مكن تیره كردى آب را دیگر مكن
و اگر روحمان بیمار است و داراى بیمارى هاى روانى ، از قبیل : كینه ، حسد، بخل و... هستیم ، خود را مداوا كرده و به جاى آنها بذر حلم و بردبارى ، ایثار و گذشت ، جود و بخشش در دلهایمان كشت نماییم ، زیرا كه ((شب قدر)) فرصتى است طلایى براى شست و شوى آینه دل ؛ چه شیرین است كه به حرمت این شب ، خوبى ها جاى بدى ها، صلح و صفا جاى اختلاف و تفرقه ، برّ و احسان جاى ظلم و ستم ، احسان به والدین جاى عاق والدین ، صله رحم جاى قطع رحم و... را بگیرد؛ فرصتى است تا با اداى زكات و صدقات ، قدمى در جهت عمران و آبادانى خانه عقبى برداشت و از همین جاست كه برخى از مؤمنان و متدیّنان ، خمس و زكات خود را در این شب تادیه مى كنند تا از ثواب بیشترى بهره مند شوند.
گفتنى است چنان كه ثواب اعمال نیكو در این شب دوچندان است ، كیفر معصیت هم در این شب، بیشتر است ، چرا كه حرمت این شب مبارك هتك شده است؛ لذا در تاریخ مى خوانیم كه على (علیه السلام ) به نجاشى شاعر، كه در ماه رمضان شراب خورده بود، زیاده از حد شرابخوار، تازیانه زد. هیچ یك از شما نباید در مقام حاجت خواهى از خدا بر آید، مگر این كه نخست به تمجید و ثناى خدا و درود فرستادن بر پیامبر با كرامت اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) بپردازد و سپس از پروردگار خود، حاجتهایش را مسئلت نماید
در مقام پاسخ به سوال نجاشى كه عرض كرد: یا على ! این زیاده براى چیست ؟ فرمودند:
((براى هتك احترام ماه خدا.))(1)
2. از آن جا كه شب قدر، شب دعا و نیایش است ، ضرورى است جهت اجابت دعاها، امور زیر را رعایت كنیم :
الف ) ابتدا نمودن به تمجید و تحمید خداوند (متعال ) و صلوات بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) و آل او.
حارث بن مغیره مى گوید: از امام صادق شنیدم كه فرمودند:
((هیچ یك از شما نباید در مقام حاجت خواهى از خدا بر آید، مگر این كه نخست به تمجید و ثناى خدا و درود فرستادن بر پیامبر با كرامت اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) بپردازد و سپس از پروردگار خود، حاجتهایش را مسئلت نماید.))(2)
محمد بن مسلم از امام صادق (علیه السلام ) نقل كرده كه فرمود: در كتاب على (علیه السلام ) آمده است :
((ستایش خدا قبل از سوال و تقاضا از اوست ؛ لذا وقتى خداوند را مى خوانى ، او را تمجید كن . گفتم : چگونه او را تمجید كنم ؟
فرمودند: بگو، اى كسى كه از رگ گردن به من نزدیكترى ، اى كسى كه هر چه را بخواهى انجام مى دهى ، اى آن كه بین انسان و قلبش حائل مى شود، اى كسى كه بر دیدگاه بلند مستقرى ، اى فردى كه چیزى همانندش نیست .))(3)
امام صادق (علیه السلام ) در حدیث دیگرى فرمود:
((هرگاه فردى از شما به دعا كردن بپردازد، دعاى خود را با درود و تحیت بر محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) شروع كند، زیرا صلوات بر پیامبر مقبول درگاه خداوند قرار مى گیرد و چنین نیست كه خداوند بخشى از این دعا را بپذیرد و قسمت دیگر آن را رد كند.))(4)
ب ) مقدم داشتن دیگران بر خود در دعا
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
((هر كس چهل تن از برادران دینى اش را بر خود مقدم دارد و درباره آنان دعا كند و پس از آن درباره خویش دعا نماید، دعاى او مستجاب خواهد شد.))(5)
پ ) توام بودن دعا با الحاح و اصرار.
با كمال ادب ، حاجت هاى خود را بر زبان آورد و با متانت و آهسته او را بخواند، زیرا كه فرموده است :
پروردگارتان را با حالت زارى و پنهانى بخوانید.(6)
ج)حضور یافتن در مكان هاى مقدس
همچون مساجد و شركت در اجتماع نیایش گران ، ضمن این كه بر ثواب اعمال شب قد مى افزاید، باعث كفاره گناهان و عمران خانه آخرت نیز مى شود.
هر كه در این خانه شبى راز كرد خانه فرداى خود آباد كرد
و خداوند سبحان فرمود:
با كسانى باش كه خداى خود را صبح و شام مى خوانند.
و در روایت آمده است :
به توده مردم بپیوندید كه دست خدا بر سر جمعیت است .(7)
ت ) قبل از دعا در محضر خدا اعتراف به گناهان خود كرده و استغفار نماید.
ث ) به هنگام دعا دست هاى خود را بالا ببرد.
ج ) پدر و مادر، فرزندان خود را دعا كنند و فرزندان نیز والدین خود را دعا كنند كه چنین دعایى مستجاب است .(8) امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: اگر یكى از شما بخواهد كه خداوند حاجتش را بر آورد، باید امیدش را از دیگران قطع كند و به غیر خداوند امیدى نداشته باشد و هنگامى كه خداوند، این وضع را در قلبش ببیند، آن چه او طلب كند اجابت مى شود؛ بنابراین شما خود به حساب خویش برسید، پیش از آن كه به حسابتان برسند، زیرا در قیامت، پنجاه توقفگاه وجود دارد كه هر یك هزار سال است
نكته قابل ذكر این كه :
باید از انجام عبادات و اعمالى كه در كتاب و سنت ، وارد نشده است، خوددارى كرد، زیرا كه فرموده اند:
((قلیل فى سنة خیر من كثیر فى بدعة .)) قطع امید از دیگران
یكى از مسائل مهم كه در دعا و به اجابت رسیدن آن موثر است ، قطع امید از غیر خداست ، از این رو ادب دعا اقتضا مى كند كه قبل از آن چند بار با قرائت :
اءمن یجیب المضطر اذا دعاه و یكشف السوء.(9)
این معنا را متواضعانه اعلام نموده و زمینه توجه و فضل الهى را فراهم نماید.
امام صادق (علیه السلام ) فرمودند:
((اگر یكى از شما بخواهد كه خداوند حاجتش را بر آورد، باید امیدش را از دیگران قطع كند و به غیر خداوند امیدى نداشته باشد و هنگامى كه خداوند، این وضع را در قلبش ببیند، آن چه او طلب كند اجابت مى شود؛ بنابراین شما خود به حساب خویش برسید، پیش از آن كه به حسابتان برسند، زیرا در قیامت ، پنجاه توقفگاه وجود دارد كه هر یك هزار سال است .))(10)
پی نوشت ها:
1.وسائل الشیعه ، ج 18، ص 474.
2.وسائل الشیعه ، ج 4، ابواب الدعاء، باب 31، حدیث 1.
3.وسائل الشیعه ، ج 4، ابواب الدعاء، باب 31، حدیث 3.
4.شیخ طوسى ، الامالى ، ج 1، ص 157.
5.شیخ طوسى ، الامالى ، باب 5، ح 4.
6.اعراف (7)، آیه 55.
7.محمد رضا حكیمى و دیگران ؛ الحیاة ، ج 1، ص 238.
8.شرایط دیگرى نیز در كتب مربوطه ، از قبیل عدة الداعى و وسائل الشیعه آمده است كه علاقه مندان به آنها رجوع فرمایند.
9.نمل (27)، آیه 62.
10.وسائل الشیعه ، ج 1، باب 96، جهاد النفس ، روایت 2.
بخش عترت و سیره تبیان
منبع:
شب قدر (اعمال و فضیلت)
ناصر باقرى بیدهندى
( بدون دخل و تصرف ) شهادت شفیع شیعیان و مولای متقیان، علی علیه السلام تسلیت باد + نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم تیر 1393 ساعت 14:49 شماره پست: 267
علیابن ابیطالب(ع) شخصیتی است که از کودکی تحت تعلیم و تربیت پیامبر بزرگ میشود و در هر مکانی یار و یاور پیامبر میشود تا جایی که صدای نزول وحی بر پیامبر را میشنود و به اراده خداوند متعال بر شان نزول، ناسخ، منسوخ، محکم، متشابه و دیگر علوم قرآنی عالم میشود. استقرار این علم الهی در سینه مقدس او به گونهای است که خداوند در آیاتی وی را به آن معرفی و ستوده است. در آنجا که میفرماید:
((و یقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی و بینکم و من عنده علم الکتاب))
سوره رعد آیه 43
((و کافران میگویند که تو پیامبر نیستی، بگو خدا میان من و شما گواهی بسنده است و نیز آن که دانش کتاب ( قرآن ) نزد اوست. ))
(( ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مر ضات الله، ان الله رؤوف بالعباد ))
سوره بقره آیه207
(( و از مردم کسانی هستند که جان و نفسشان را درراه رضای خدا میدهند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. ))
(( و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا ))
سوره الاسراء آیه 82.
(( و از قرآن آن چه را که مایه شفا و رحمت برای مؤمنین است نازل میکنیم و ستمکاران را جز خسران نمیافزاید. ))
على «رحمت خدا» است. و چه شیرین است سخن حق كه مىفرماید:
«قل بفضل الله و برحمته فبذلك فلیفرحوا هو خیر ما یجمعون،
بگو به فضل خدا و به رحمتش امیداور باشند و این سان خرسند شوند كه این بهتر است از آنچه جمع مىكنند.»
ابن عباس مىگوید: مقصود از فضل الله، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم
و مقصود از «رحمته» على علیه السلام است
.
ابر رحمت در مصیبت على(ع)
على امشب چرا بهر عبادت بر نمىخیزد؟
چرا شیر خدا از بهر طاعت بر نمىخیزد؟
خداجوئى كه از یاد خدا یكدم نشد غافل
چه رو داده كه از بهر عبادت بر نمىخیزد
از آن ضربت كه بر فرق على زد زاده ملجم
یقین دارم كه از جا، تا قیامت بر نمىخیزد
به محراب دعا در خون شناور گشته شیر حق
دگر بهر دعا آن ابر رحمتبر نمىخیزد
ز كینه ابن ملجم آتشى افروخت در عالم
كه زین آتش بجز دود ندامتبر نمىخیزد
طبیب آن زخم سر را دید و گفتا با غم و حسرت
على دیگر از این بستر سلامت بر نمىخیزد
نهد سر هر كسى بر آستان مرتضى(خسرو)
ازاین درگاه تا روز قیامت بر نمىخیزد
بخش عترت و سیره تبیان
سید محمد خسرو نژاد(خسرو)
موانع رشد و رستگاری (دام های شیطان )
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم تیر 1393 ساعت 12:53 شماره پست: 258
موانع رشد و رستگاری
دام های
شیطان این موجود که دشمن انسان است و خود را از آدمیان برتر می پندارد،سوگند یاد کرده که فرزندان آدم را فریب دهد انتقام رانده شدن از درگاه الهی بگیرد. کار او وسوسه کردن و دادن وعده های دروغین است و جز همین وسوسه ، راه نفوذ دیگری ندارد . در واقع راه نفوذ او همان هوس ها و نفس اماره ی خود انسان است .این انسان که با دل بستگی به دنیا ، فریب شیطان را می خورد و آمال و امیال پوچ و بی سر انجام را سر لوحه ی کردارش قرار می دهد .
شیطان معمولا از راه های زیر،انسان را به نافرمانی از خدا وسوسه می کند. 1-آراستن و زیبا نشان دادن گناهان 2-سرگم کردن انسان ها به آرزوهای دور و دراز دنیایی 3-غافل کردن از یاد خدا و کارهایی که به یاد خدا می اندازد مانند نماز 4-ایجاد دشمنی و کینه میان افراد
اکنون ببینید این شیطان در روز قیامت که کار از کار گذشته و فرصتی برای توبه نمانده است به گناه کاران چه می گوید .
وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۲۲﴾ ابراهیم
و چون كار از كار گذشت [و داورى صورت گرفت] شيطان مىگويد در حقيقت خدا به شما وعده داد وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد من به آنچه پيش از اين مرا [در كار خدا] شريك مىدانستيد كافرم آرى ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت (۲۲)
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ و هنگامى كه كار از كار گذشت، شيطان مىگويد...به باور همه مفسران منظور از شيطان در اينجا ابليس است كه در روز رستاخيز با دوستداران و رهروان خود اين گونه صريح و روشن سخن مىگويد.امّا به باور «ابن عباس» و «حسن» منظور اين است كه: هنگامى كه خدا ميان مردم داورى فرمود و بهشتيان به سوى بهشت پرطراوت و زيبا خراميدند و دوزخيان به سوى آتش شعله ور آن سرازير شدند، شيطان با مردم سخن آغاز مىكند و چنين مىگويد.روشن است كه شيطان كوچكتر از آن است كه به اراده خود سخن گويد، بلكه به فرمان خدا لب به سخن مىگشايد، با اين بيان آنچه او مىگويد به اذن خداست.و «مقاتل» آورده است كه: براى شيطان منبرى از آتش مى گذارند و او از فراز آن منبر آتشين دوزخيان را مخاطب مىسازد و مىگويد:إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ هان اى دوزخيان! خدا به شما در مورد فرا رسيدن روز سهمگين رستاخيز، زنده شدن مردگان، حسابرسى روز قيامت و پاداش و كيفر امروز وعده داد و وعده اش نيز درست و بر اساس حق بود... وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ و من نيز به شما به دروغ وعده دادم كه هيچ يك از اينها در كار نخواهد بود، و اينك در وعده ام با شما تخلّف ورزيدم.به باور پاره اى منظور اين است كه: من به شما وعده دادم كه اگر به وسوسه من گناه كنيد كيفرى نخواهد بود، امّا به شما دروغ گفتم.امّا به باور پارهاى منظور اين است كه: هر آنچه به شما گفتم، اينك وفا نخواهم كرد. وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ من هيچ سلطه و چيرگى بر شما نداشتم جز اين كه شما را به گناه و زشتى فرا خواندم و شما خود به دعوت من پاسخ مثبت داديد و آمديد.فَاسْتَجَبْتُمْ لِي و آن گاه با اجابت دعوت من راه گناه و نافرمانى خدا را در پيش گرفتيد.به باور برخى منظور اين است كه: من، نه شما را اجبار كردم و نه بر دعوت و وسوسه و گفتارم دليل روشنگر و قانعكنندهاى داشتم. با اين بيان استثنا منقطع مىباشد و مفهوم سخن او اين است كه من تنها شما را وسوسه كردم و شما وسوسه و دعوت مرا پاسخ مثبت داديد و با اختيار خود راه زشتى و گناه را در پيش گرفتيد و گام سپرديد. فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ پس مرا براى كيفر دردناكى كه به خاطر بدانديشى و زشتكارى گريبانگيرتان شده است سرزنش نكنيد، بلكه خود را سرزنش كنيد كه از فرمان خدا و دعوت پيامبران سرپيچى نموديد و بى هيچ دليل و برهانى به دنبال من گام سپرديد.ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ اينك نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من.إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ شما تاريك انديشان و بيدادگران و نگون بختان گمراه مرا در پرستش و عبادت و فرمانبردارى، همتا و شريك خدا قرار مىداديد، امّا من اينك نفرت خود را از اين رفتار بى خردانه و و اپسگرايانه شما اعلان مىكنم و به آن كفر مىورزم و هرگز خود را شريك و همتاى خدا نمىدانم.به باور «فرّاء» و بسيارى ديگر، تقدير آيه اين گونه است كه: «انّى كفرت بما اشركتمونى به من قبل» من در زمان آدم، به خاطر سجده نكردن براى او به فرمان خدا، شرك ورزيدم و شما مرا همتاى خدا قرار داديد، اينك من نفرت خود را از همه تاريك انديشى هاو بيدادگرىها و اشتباهات خود و شرك گرايى شما اعلام مىدارم. إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ. راستى كه بيدادگران عذابى دردناك خواهند داشت.اين فراز، از ديدگاه پاره اى ادامه گفتار شيطان است، امّا به باور برخى سخن خداست كه به پيروان شيطان هشدار مىدهد. به باور ما اين ديدگاه، بهتر به نظر مىرسد.يك نكته ظريفاز آيه شريفه اين نكته ظريف دريافت مىگردد كه شيطان تنها مىتواند مردم را وسوسه و اغوا كند و نه فراتر از آن؛ بنابراين كيفر او نيز تنها به خاطر همين وسوسه گرى و همين دعوت است نه چيز ديگر و اينكه بسيارى براى فريب خود و ديگران، گناه خود را به گردن شيطان مىگذارند، پايه و اساس درستى ندارد و نشانگر حماقت و نادانى و نداشتن شهامت است كه براى گناه خود مقصّر مىسازند و گناهكار ديگرى مىتراشند.
منبع کتاب قرآن و تعلیمات دینی(2)ص48
تفسیر مجمع البيان شب قدر + نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم تیر 1393 ساعت 5:13 شماره پست: 266
بسم الله الرحمن الرحیم
v انا انزلناه فی لیلة القدر v و ما ادراک ما لیلة القدر v لیلة القدر خیر من الف شهر v تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر v سلام هی حتی مطلع الفجربه نام خداوند بخشایشگر مهربان v ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم v و تو چه میدانی شب قدر چیست؟! v شب قدر بهتر از هزار ماه است v فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل میکنند vشبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده.
(قرآن کریم، سوره قدر)
از عرش صدای ربنا می آیدآواز خوش خدا خدا می آیدفریاد که درهای بهشت باز کنیدمهمان خدا سوی خدا می آید .
شب قدر ، شب راز و نیازشب قدر؛ شــــب توبهشب قدر،بال گشودن فرشتگان و عرشیان،روی زمین دیدنی است.ستارگان با نورافشانی زیبایشان اشک های سوز و توبه بندگان گنهکار را در اوج نگاههای شان و در آسمان عشق منعکس می کنند.آری، دستهای نیاز سوی خداوند بلند شده استتا از عطر رحمت او سرشار شوند.اطرافم را می نگرم.همه جا پر شده است از بوی رحمت و مهربانی و عشق خداوندی.همه جا لبریز ناله سوزناک عاشقان الهی است.نواهای عاشقانه با آوایی عطشناک،تشنگی روحهای سرگردان در کویر دنیا را سر میدهند و با نالههای بک یا الله»، عاشقی و نیاز را به اوج میرسانند.امشب، مهتاب مثل همیشه نیست،او نیز نورانیتر شده تا با تابش رحمت الهی بر دلهای تاریک و سیاه چندین ساله، آنها را روشن و الهی کند.پروردگارا!در این شب،چشم به آسمان دوختهام و سر بر آستان کبریایی تو.بارالها! تسبیحگوی توام و چشم در چشم افق دوختهام و در مدار نگاهم نظارهگر کهکشان مهربانی توام.یا نور!هیچ یاریگری نیست جز مهربانی تو.پس دستم بگیر.هیچ تکیهگاهی نیست جز پناهگاه مودّت و رحمت تو.مرا نزد خویش بپذیر. قطرات اشک و نالههای سوزناک،آرام آرام دلم را به سویت میکشاند.مهربانا!میدانم که شب قدر را فرصتی برای دلسوختگانو عاشقان راهت قرار دادهای و من باید این پلکان صعود را در این شب زیبا و نورانی بپیمایم.باید راهی به سوی آسمان بیابم.باید خود را به ابدیت نزدیک کنم. باید همچون فرشتگان، گرداگرد امام هستی بگردم. باید بروم به سوی نورانیت.باید وجودم را در اینه خوبیها منعکس کنم.باید در این شب،خود را پیدا کنم که سالهاست گمکرده راهم و اسیر پندارهای خویش.باید در این جاده تنهایی گام بردارم،عاشقانه ناله بک یا الله»سر دهم و بند بند یا غیاث المستغیثین»را بر لوح دلم حک کنم.باید رنگ خدا گیرم که شب قدر،شب زیباییهاست،شب آسمانی شدنشب همنشینی با فرشتگان است.
منبعhttp://www.askquran.ir/
....... پروفسور مجید سمیعی........
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم تیر 1393 ساعت 5:36 شماره پست: 265
دختر بچه پولهایش را برداشت و رفت مغازه ی سر کوچه
آقا معجزه داری؟ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ؟!ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺪﯼ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺭﻩ ﺗﻮﯼ ﺳﺮ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﻡ ﮔﻨﺪﻩ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻪ !
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯽ ﮔﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻩ ، ﻣﻨﻢ ﻫﻤﻪ ﭘﻮﻝ ﻫﺎﻡ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺨﺮﻡ
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﺒﺨﺶ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ ، ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﻧﻤﯽ ﻓﺮﻭﺷﯿﻢ.ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﻭﻟﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻩ ، ﺗﻮﺭﻭ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﻬﻢ ﺑﺪﯾﺪ .
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺳﺘﯽ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺭﻭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺻﺪﺍﺋﯽ ﮔﻔﺖ :ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺭﯼ؟ﭘﻮﻝ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺷﻤﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻋﺎﻟﯿﻪ ، ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮﺕ !ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﻭ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ
ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺮ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻮﻥ ﺗﺎ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺍﺩﺍﺷﺖ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺗﻬﯿﻪﮐﻨﻢ؟ !
ﺍﻭﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻮﻕ ﺗﺨﺼﺺ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻣﻐﺰ ﺑﻮﺩ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻋﻤﻞ ﺑﺪﻭﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻫﯿﭻ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ.ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ .
ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﭘﺴﺮﮎ ﺻﺤﯿﺢ ﻭ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ.
دکتر ارنست گروپ رئیس سابق بیمارستان هانوفر المان ....چندی پیش این خاطره رو در یک کنفرانس علمی مطرح کرد ....و اون مرد جراح کسی نبود جز
....... پروفسور مجید سمیعی........
منبع
شهـريار يالان دونيا، يالان دونيا! + نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم تیر 1393 ساعت 2:59 شماره پست: 263
شهـريار
يالان دونيا، يالان دونيا!
سنين بهرن ييه ن كيمدير
كيمينكي سن؟ ييه ن كيمدير؟سنه دوغرو ديه ن كيمدير؟يالان دونيا، يالان دونيا!
سني فرزانه لر آتديقاپيب، ديوانه لر توتديكيمي آلدي، كيمي ساتديساتان دونيا، آلان دونيا
آتي ازل داغا سالديقيورولدوقجا دالي قالديقآتي ساتديق، اولاغ آلديقيهر اولدي پالان دونيا
بيري آينا ، بيري پاس ديربيري آيدين، بيري كاس ديرگجه توي دور، گونوز ياس ديرگول آچديقجا، سولان دونيا
ايگيت ارين باشين يئيهنگوجالار بوزباشين يئيهنقبيرلرين داشين يئيهناءوزو يئنه قالان دونيا!
نه قاندين، كيم گول اكن دير؟كيم قيليج تك قان توكن دير؟تيمور هله كوره كن ديرچنگيز جانين، آلان دونيا
يامان قورقو! ييغيلايدين!طوفانلاردا بوغولايدين!نه اولايدي بير داغيلايدينبيزي درده سالان دنيا
چاتيب، سندن كوءچن كچدياجل جامين، ايچن كچدياولان اولدو، كئچن كئچدينه ايستردين اولان دونيا
بوغولايدين، دوغان يئردهدوغوب خلقي بوغان يئردهاوغول نعشين اوغان يئردهآنا زولفون يولان دونيا
شهـريار
میلاد اولین گل بوستان علی و زهرا مبارک باد
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم تیر 1393 ساعت 0:59 شماره پست: 264 خجسته ميلاد ماه درخشان نيمه رمضان ٬ دومين کوکبدرخشان آسمان امامت و ولايت ٬کريم آل طاها و ياسين ميوه باغ وصل مولا علي وفاطمه سلام الله عليهماحضرت امام حسن مجتبي عليه السلام بر دوستدارنو شيفتگان خاندان عصمت و طهارت مبارک باد امام حسن مجتبی(ع) نشانه هاى مكارم اخلاق «مَكارِمُ الاْخْلاقِ عَشَرَةٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُ الْبَأْسِ وَ إِعْطاءُ السّائِلِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الْمُكافاتُ بِالصَّنائِعِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ وَ التَّذَمُّمُ عَلَى الْجارِ، وَ مَعْرِفَةُ الْحَقِّ لِلصّاحِبِ وَ قِرْىُ الضَّیفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاءُ.»مكارم و فضائل اخلاق ده چیز است:1 ـ راستگویى، 2 ـ راستگویى در وقت سختى و گرفتارى، 3 ـ بخشش به سائل، 4 ـ خوش خُلقى، 5 ـ پاداش در مقابل كارها و ابتكارات، 6 ـ پیوند با خویشان، 7 ـ حمایت از همسایه، 8 ـ حق شناسى درباره دوست و رفیق، 9 ـ میهمان نوازى، 10 ـ و در رأس همه اینها شرم و حیاست در هیاهوی زندگی امروز انگار بسیاری از واژه ها, دیگر رنگ باخته . برادری, شرف, بزرگواری ... گویی به زمان دیگری تعلق دارند. به زمانی كه پدری درعین بی نیازی, می پرسد آنچه را كه می داند و پسر می گوید با آنكه می داند پدر بی نیاز است از شنیدن آن, تا كه شاید زمانی دیگر خسته ای چون من, تو, ما, بیگانگی خویش را با این كلمات بشكند ...* امیر المومنین علیه السلام : فرزندم درستی چیست ؟حسن بن علی علیه السلام: پدر, درستی, از میان برداشتن بدی ها بوسیله ی نیكی هاست .* شرف چیست ؟نیكی كردن به خویشاوندان و تحمل بدی ایشان .* جوانمردی چیست ؟پاكدامن بودن ...* پستی چیست ؟به چیزهای خرد نظر داشتن و از اندك چیزی دریغ ورزیدن .* كرم چیست ؟بخشیدن قبل از خواستن ...* فرومایگی چیست ؟راحت خود را خواستن و به همسر بی اعتنایی كردن .* جود چیست ؟بذل و بخشش در حال تنگ دستی و توانگری.* بخل چیست ؟آنچه كه داری را شرافت(خود) پبنداری و آنچه كه انفاق می كنی را تلف شده بدانی.* برادری چیست ؟وفاداری در سختی و آسایش.* ترس چیست ؟دلیری بر دوست و گریز از دشمن .* غنیمت چیست ؟گرایش به تقوی و پارسایی در دنیا , كه نیكو غنیمتی است .* بردباری چیست ؟خشم را فرو خوردن و خویشتن دار بودن .* بی نیازی چیست ؟دلخوش بودن به قسمت الهی , اگر چه اندك باشد ...* فقر چیست ؟حریص بودن بر هر چیزی ...* ذلت چیست ؟وحشت از حقیقت و راستی ...* رنج بیهوده چیست ؟سخن گفتن در باره ی چیزی كه به دردت نمی خورد .* بزرگواری چیست ؟در عین تنگدستی بخشیدن و گذشت از بدی ها .* خردمندی چیست ؟حفظ آن چیزی كه به تو سپرده شده ...* بلند مرتبگی چیست ؟انجام زیبایی ها و دوری از زشتی ها .* دوراندیشی چیست ؟بسیار بردبار و بودن و با نزدیكان با نرمی رفتار كردن .* سفاهت چیست ؟پیروی از فرو مایگان و همنشینی با گمراهان ...* محرومیت چیست ؟از دست دادن بهره ای كه به تو داده شده است ...* نادانی چیست ؟شتاب در دستیابی به فرصت ها قبل از اینكه امكان پذیر باشد و نیز خودداری از پاسخ گویی(نسبت به آنچه می دانی) و چه نیكو یاوری است سكوت در بسیاری از مواقع, هر چند كه سخنور باشی.(تحف العقول؛ صفحه 225) تبیان قال حسن بن علی(ع): إنّ هذا القرآن يجىء يوم القيامة قائداً و سائقاً يقود قوماً الى الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و يسوق قوماً الى النّار ضيّعوا حدوده و احكامه و استحلّوا محارمهامام حسن مجتبی(ع): این قرآن در روز قیامت می آید در حالی که راهبر است و پیش برنده، مردمی را که حلال خدا را حلال، و حرام خدا را حرام گرفته اند و به متشابهات قرآن، ایمان آورده اند، به بهشت رهنمون می شود و مردمی را که حدود و احکام الهی را تباه کرده اند و حرام های خدا را حلال گرفته اند، به آتش می راند. ارشاد القلوب ص 79 قال رجل للحسن بن علی(ع): أنا من شیعتکم فقال الحسن بن علی(ع): یا عبدالله سلطانیان ان کنت لنا فی أوامرنا و زواجرنا مطیعاً فقد صدقت، و ان کنت بخلاف ذلک فلا تزدفی ذنوبک بدعواک مرتبة شریفة لست من أهلها لاتقل لنا أنا من شیعتکم ولکن قل أنا من موالیکم و محبّیکم و معادی أعدائکم، و أنت فی خیر و الی خیر امام حسن عسکری(ع) فرمود: شخصی به حسن بن علی(ع) گفت: من از شیعیان شما هستم. آن حضرت فرمود: ای بنده خدا ! اگر در امر و نهی ما فرمانبری، راست می گویی، و اگر نیستی، با ادّعای منزلت بزرگی که اهل آن نیستی، بر گناهان خود میفزا. نگو من از شیعیان شما هستم، بلکه بگو من از یاوران و دوستداران شما، و دشمن دشمنان شما هستم. و تو در خیر، و به سوی خیر می باشی. بحارالانوار 68: 156 قال الحسن بن علی(ع): أن أحسن الحسن الخلق الحسن امام حسن(ع) فرمود: نیکوترین نیک ها، خُلق نیک است بحارالانوار 71: 386 ح 30 قال الحسن بن علی(ع): عجب لمن یتفکّر فی مأکوله کیف لایتفکّر فی معقوله فیجنّب بطنه ما یؤذیه و یودع صدره ما یُردیه امام حسن مجتبی(ع) فرمود: شگفت از کسی که در(سلامت) خوراک خود می اندیشد، چگونه در(سلامت افکار و) اندیشه های خود نمی اندیشد؟ پس شکم خود را از آنچه آزارش دهد، باز می دارد و در سینه(وجان) خود، افکاری می سپارد که نابودش می کند.بحارالانوار 1: 218 ح 43 قال الحسن بن علی(ع): یابن آدم انّک لم تزل فی هدم عمرک منذ سقطت من بطن أمّک فخذ ممّا فی یدیک لما بین یدیک فانّ المؤمن یتزّود والکافر یتمتّع و کان(ع) یتلو بعد هذه الموعظه(وَ تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَیرِ الزَّادِ التَّقوَی) امام حسن مجتبی(ع) فرمود: ای فرزند آدم! از آن روزی که زاده شدی، پیوسته در تباه عمر خود بوده ای، اینک باقی مانده را برای آخرت خود دریاب که مؤمن، توشه بر می دارد و کافر، سرگرم بهره کنونی خود است. و امام حسن(ع) پس از این اندرز،(این آیه را) تلاوت می فرمود:(وَ تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَیرِ الزَّادِ التَّقوَی) و برای خود توشه برگیرید، به راستی که بهترین توشه، پرهیزکاری است. و قیل للحسن: من أحسن النّاس عیشاً ؟ قال: من أشرک النّاس فی عیشه وقیل من شرّالنّاس عیشاً ؟ قال: من لا یعیش فی عیشه أحد از امام حسن(ع) پرسیدند: زندگانی چه کسی بهتر است ؟ فرمود: کسی که مردم را در زندگانی خود سهیم کند و پرسیدند: زندگانی چه کسی بدترین است ؟ فرمود: کسی که در(سایه) زندگی او، هیچ کسی زندگی نکند. تاریخ یعقوبی 2: 135 و قیل له(ع) کیف أصبحت یابن رسول الله(ص) قال: أصبحت ولی ربّ فوقی، والنّار أمامی، والموت یطلبنی، و الحساب محدق بی، و أنا مرتهن بعملی لا أجد ما أحبّ، ولا أدفع ما أکره، والامور بید غیری فان شاء عذبنی و ان شاء عفاعنّی فأیّ فقیرأفقر منّی و به آن حضرت گفته شد: ای فرزند رسول خدا ! چگونه صبح کردی ؟ فرمود: صبح کردم در حالی که پروردگاری بالای سر و آتشی پیش رو دارم، و مرگ مرا می جوید، در حالی که حساب خداوندی دیده به من دوخته است و من در گرو عمل خویشم که آنچه دوست دارم،(در اعمال خود) نمی یابم و آنچه دوست ندارم، از خود نمی رانم و کارها در اختیار دیگری است، اگر خواهد عذاب کند و اگر خواهد بگذرد. پس چه کسی نیازمند تر از من است ؟(بحارالانوار 78: 112 ح 7 قال الحسن(ع): النّعمة محنة فان شکرت کانت نعمة، فان کفرت صارت نقمة امام حسن(ع) فرمود: نعمت ها، بلا(و مایه آزمون خداوندی) هستند. پس اگر سپاس گفتی، نعمت خواهند بود و اگر ناسپاسی کردی، کیفر خواهند شد. درسهایی بی نظیر برای زندگی + نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم تیر 1393 ساعت 0:41 شماره پست: 259 درسهایی بی نظیر برای زندگی
برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم . . . ژوبرت
باد می وزد …میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادیتصمیم با تو است . . . زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .. .دوست داشتن بهترین شکل مالکیتو مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .خوب گوش کردن را یاد بگیریم…گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . . مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . . فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشدولی راه به جائی نخواهد برد . . . انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جانیا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . . زندگی کتابی است پر ماجرا ، هیچگاه آن را به خاطر یک ورقش دور نینداز . . . مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند ..همیشه خواستنی ها داشتنی نیست ، همیشه داشتنی ها خواستنی نیست . . .بیا لبخند بزنیم بدون انتظار هیچ پاسخی از دنیا . . .به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، که چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست . . .فکر کردن به گذشته ، مانند دویدن به دنبال باد است . . . آدمی ساخته افکار خویش است ، همان خواهد شد که به آن می اندیشد . . .امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنمینت بشمارشاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد . . .اگر صخره و سنگ در مسیر رودخانه زندگی نباشدصدای آب هرگز زیبا نخواهد شد . . . کسی را که امیدوار است هیچگاه نا امید نکن ، شاید امید تنها دارائی او باشد . . .شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش . . . هیچ گاه از دوست داشتن انصراف نده ، حتی اگه بهت دروغ گفت بازم بهش فرصت جبران را بده. برای آنان که مفهوم پرواز را نمیفهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر میشوی . . .اگر روزی عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خیال اینکه زیادی داریمفروشنده خواهیم بوداز انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند . . . تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید استپس همیشه امید داشته باش . . .چه خوب می شد اگر ، اطلاعات را با عقل اشتباه نمی گرفتیم و عشق را با هوس و حقیقت را با واقعیت
19 راهکار موفقیت از زبان پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو را نویسنده عوام یا نویسنده گوگلیست می خوانند چرا که وی طرفدار انتشار نسخه اینترنتی کتاب هایش است و در بین مردم عامه در سراسر جهان شهرت دارد.وی زندگی و جوانی سختی را پشت سر گذاشته و در حال حاضر کمتر کسی از اهالی کتاب و رمان هستند که نشناسندش. اگرچه منتقدانی هم دارد که کتاب هایش را فاقد ارزش هنری میدانند. اما بی شک جملات سحر انگیزش با وجود ترجمه های ناقص و غیر حرفه ای بر مخاطب ایرانی اثر کرده و طرفداران زیادی دارد و کتاب هایش جزو پرفروش ترین کتابهای 20 سال اخیر است.آثار کوئیلو به اعتراف خودش، تحت تاثیر شیوه ی زندگی پر فراز و نشیب او بوده است. در برخی از این آثار، زندگی خود را بیان می کند و در برخی دیگر، تاثیراتی را که از آن زندگی گرفته است.جملات زیر از کتاب "کیمیاگر" پائولو کوئیلو انتخاب شده اند:1. بزرگترین دروغ عالم: در مرحله ای از زندگی کنترل آنچه بر سرمان می آید از دستمان خارج می شود و سرنوشت هدایت آن را بر عهده می گیرد.2. در مرحله ای از زندگی آدمها، هر چیزی روشن و امکان پذیر است. آنها نه از خیالبافی و نه از آرزوی کارهایی که می خواهند در زندگیشان رخ دهد، هراسی ندارند. اما با گذشت زمان، نیرویی مرموز آنها را متقاعد می کند که دسترسی به افسانه شخصی شان غیر ممکن است.3. هرکس که باشی یا هر کاری که انجام دهی وقتی واقعاً از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته تو از روح جهان سرچشمه می گیرد و تو مأمور انجام آن بر روی زمین می شوی.4. یکنواختی ایام برای آدمها باعث می شود متوجه چیزهای خوبی که هر روز با طلوع خورشید در زندگیشان اتفاق می افتد، نشوند.5. خداوند برای هرکس در زندگی مسیری قرار داده است که باید آن را طی کند. کافی است نشانه هایی را که خداوند بر سر راهت قرار داده، بخوانی.6. هرگز قبل از اینکه چیزی را بدست آوری، وعده آن را به کس دیگری نده.7. همه ی اتفاقات بین طلوع و غروب خورشید رخ می دهد.8. همه ی آدمها دنیا را همان جور که می خواهند ببینند، می بینند، نه آنجوری که هست.9. همیشه باید بدانی که چه می خواهی؟10. چیزهایی هست که از عهده ی آن بر می آییم اما نمی خواهیم آنها را انجام دهیم.11. گاهی نمی توان مسیر جریان رودخانه را عوض کرد.12. هرگز از رویاهایت صرف نظر نکن، به دنبال نشانه ها برو...13. از پیچ و خم های زیادی عبور کرده ایم ولی همواره به سوی مقصد خویش پیش می رویم.14. از گذشته درس بگیر، در حال زندگی کن و به فکر آینده باش.15. آدمها از اینکه به دنبال مهمترین رؤیاهایشان بروند می ترسند زیرا احساس می کنند شایسته آن رؤیاها نیستند و قادر نخواهند بود به آنها برسند.16. همه آنهایی که سعادتمندند خدا را در دل دارند و سعادت در یک دانۀ شن صحرا هم پیدا می شود.17. سپیده درست بعد از تاریکترین ساعات شب می دمد.18. اگر بزرگترین گنجهای عالم را در اختیار داشته باشی و از آنها برای دیگران حرف بزنی ، به ندرت حرفت را باور می کنند.19. وقتی سعی کنیم از اینکه هستیم بهتر باشیم موجودات دور و بر ما هم بهتر می شوند.
منبع تک درختی، تيره بختم + نوشته شده در شنبه بیست و یکم تیر 1393 ساعت 1:29 شماره پست: 261
تصنیف: " تک درختی "اهنگساز: عباس شاپوریاواز: غلامحسین اشرفیتنظیم: میثم مروستیشاعر: اسماعیل نواب صفا
تک درختی تیره بختم
که در سکوت صحرا
فریاد من
شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
که دشت آرزوها
گردید آخر
مزار آرزویم
خشک وبی بارم ، پس ثمرم کو
آن شادابی ، آن برگ وبرم کو
دور از یاران ، بی توشه وبرگم
هم خانه ی محنت ، هم سایه ی مرگم
بر رخسارم
غبار غم نشسته
طو فان از من
چه شاخه ها شکسته
چو نهال زهر آلوده
همه کس از من بگریزد
نه کسی بامن بنشیند
نه کسی با من آمیزد
گویم غم خود را با خار بیابان
در سینه نهفتم اسرار بیابان
در دل شب سکوت صحرا بود غم افزا؛ آه
از تو جدا بگویم ای مه حدیث خود با ماه
تک درختی تیره بختم
که در سکوت صحرا
فریاد من
شکسته در گلویم
تک درختی بی پناهم
که دشت آرزوها
گردید آخر
مزار آرزویم
تك درخت در آپارات
راز عشق شقایق + نوشته شده در جمعه بیستم تیر 1393 ساعت 1:14 شماره پست: 260 راز عشق شقایق
شقایق گفت با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارماگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی
راز عشق شقایق
شقایق گفت با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارماگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی
یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت ، تمام غنچه ها تشنه و من بی تاب و خشکیده ، تنم در آتشی می سوخت ز ره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدای پیدا بودز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بودنمی دانم چه بیماری به جان دلبرشافتاده بود ، اما طبیبان گفته بودندش
اگر یک شاخه گل آرد ، ازآن نوعی که من بودمبگیرند ریشه اش را ، بسوزانندشود مرهم برای دلبرش ، آندم شفا یابدچنانچه با خودش می گفت ، بسی کوه و بیابان را
بسی صحرای سوزان را ، به دنبال گلش بودهو یک دم هم نیاسوده ، که افتاد چشم او ناگه به روی منبدون لحظه ای تردید ، شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد و او می رفت ، و من در دست او بودم و او هرلحظه سر را رو به بالاها شکر می کرد ، پس از چندی
هوا چون کوره آتش ، زمین می سوخت و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت به لب هایی که تاول داشت گفت : چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست به جانم ، هیچ تابی نیست اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من برای دلبرم ، هرگز دوایی نیست
واز این گل که جایی نیست ، خودش هم تشنه بود امانمی فهمید حالش را ، چنان می رفت ومن در دست او بودم ، و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت ، اما راه پایان کو ؟ نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟
و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت که ناگه روی زانوهای خود خم شد ، دگر از صبر او کم شد دلش لبریز ماتم شد ، کمی اندیشه کرد ، آنگه
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت نشست و سینه را با سنگ خارایی زهم بشکافت ، زهم بشکافت
اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد زمین و آسمان را پشت و رو می کرد و هر چیزی که هرجا بود ، با غم رو به رو می کرد
نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب ، خونش را به من می داد و بر لب های او فریاد بمان ای گل ، که تو تاج سرم هستی دوای دلبرم هستی ، بمان ای گل
و من ماندم نشان عشق و شیداییو با این رنگ و زیباییو نام من شقایق شدگل همیشه عاشق شد
شاعر: فریبا شش بلوکی













































































































