بایگانی
ﻣﻨﺰﻟﮕﺎه ﺑﻌﺪ
برزخ در کلام پیشوایان
1ــ
در ﺟﻨﮓ ﺑﺪر، وﻗﺘﯽ ﺑﺰرﮔﺎن ﻟﺸﮑﺮ ﮐﻔﺎر ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ و ﺳﭙﺎه اﺳﻼم ﭘﻴﺮوز ﺷﺪ، رﺳﻮل ﺧﺪا آن ﮐﺸﺘﮕﺎن را ﻧﺪا داد: ای ﻓﻼن، ای ﻓﻼن، آﻧﭽﻪ ﭘﺮوردﮔﺎرﻣﺎن ﺑﻪ ﻣﺎ وﻋﺪه داده ﺑﻮد، ﺣﻖ ﻳﺎﻓﺘﻴﻢ؛ آﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ آﻧﭽﻪ ﭘﺮوردﮔﺎرﺗﺎن وﻋﺪه داده ﺑﻮد، ﺣﻖ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ؟
ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ای رﺳﻮل ﺧﺪا، آﻳﺎ اﻳﺸﺎن را ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﯽ درﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺮدﮔﺎن اﻧﺪ؟
ﻓﺮﻣﻮد: ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﻢ در دﺳﺖ اوﺳﺖ، اﻳﺸﺎن ﺑﻪ اﻳﻦ ﮐﻼم از ﺷﻤﺎ ﺷﻨﻮاﺗﺮﻧﺪ، و ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﭘﺎﺳﺦ دادن ﺗﻮاﻧﺎ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ(فیض کاشانی ، المحجه البیضاء، ج 8، ص 298)
2 ــ
ﺷﺨﺼﯽ از اﻣﺎم ﮐﺎﻇﻢ (ع) درﺑﺎره ی وﺿﻊ ﻣﺆﻣﻨﺎن ﭘﺲ از ﻣﺮگ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
آﻳﺎ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻪ دﻳﺪار ﺧﺎﻧﻮاده ی ﺧﻮﻳﺶ ﻣﯽ آﻳﺪ؟
ﻓﺮﻣﻮد: آری.
ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﭼﻘﺪر؟
ﻓﺮﻣﻮد: ﺑﺮﺣﺴﺐ ﻣﻘﺪار ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻫﺎﻳﺶ. ﺑﺮﺧﯽ از آﻧﺎن ﻫﺮ روز و ﺑﺮﺧﯽ ﻫﺮ دو روز و ﺑﺮﺧﯽ ﻫﺮ ﺳﻪ روز
شخص سوال کننده می گوید در لثنای کلام حضرت دریافتم که می فرمود: کمترین آنان هر جمعه
آن شخص می پرسد : این دیدار در چه ساعتی است ؟
امام فرمود : در هنگام ظهر یا اوقاتی دیگر، پس خداوند فرشته ای را با او وارونه می کند تا چیزهایی را به او نشان دهد که شاد شود و چیزهایی را که غمگینش می سازد ، از وی بپوشاند.
( کافی ، کلینی ، کتاب الجنائز، باب ان المیت یزوراهله، روایت 5)
3-
امام صادق(ع)فرمود:
«هنگامی که مرده ای را در قبر می گذارند،شخصی بر او ظاهر می شود و به او می گوید:
ای فلان،ما(در دنیا)سه چیز بودیم،
رزق تو که با پایان یافتن مهلت تو قطع شد(و اینک همراه تو نیست)،
خانواده ات که تو را رها کردند و بازگشتند
و من که عمل تو هستم که با تو می مانم،آگاه باش که من در میان این سه،در نزد تو از همه بی ارزش تر و سبک تر بودم» (حیات جاودانه ، امیر دیوانی ، ص 233به نقل از کافی ، کتاب الجنائز ، باب ان المیت یمثل له ماله ، روایت 1)
4-
رسول خدا(ص) می فرماید:
«هر کس سنت نیکی را در جامعه جاری سازد،تا وقتی که در دنیا مردمی به آن سنت عمل می کنند،ثواب آن اعمال را به حساب این شخص هم می گذارند،بدون این که از اجر عامل آن کم کنند و هر کس سنت زشتی را بین مردم باب کند،تا وقتی که مردمی بدان عمل کنند،گناه آن را به حساب او نیز می گذارند،بدون این که از گناه عامل آن کم کنند.» ( تفسیر المیزان ، ذیل آیه ی 12 سوره یس )
5-
امام صادق(ع)فرمود:
«شش چیز است که مومن،بعد از مرگ نیز از آن ها بهره مند می شود:
فرزند صالحی که برای او طلب مغفرت کند،
کتاب قرآنی که از آن قرائت شود،
چاه آبی که حفر کرده(و به مردم آب می دهد)،
درختی که کاشته است،
آبی که برای خیرات جاری کرده و روش پسندیده ای که بنا نهاده و دیگران پس از وی،آن را ادامه می دهند.» ( بحارالانوار ، ج 6 ، ص 294 )
6-
از امام صادق (ع ) در باره ی ارواح مومنان سوال شد ؛ فرمود :
به صورت بدن های خود در بهشت اند ؛ به طوری که اگر مومنی را ببینی ، می گویی فلان کس است .
سپس حضرت فرمود :
وقتی خداوند روح مومن را می گیرد ، او را در کالبدی مانند کالبد دنیا قرار می دهد . پس ، می خورند و می آشامند و وقتی کسی بر یکی از آنان وارد می شود او را به صورتی که در دنیا بوده است ، می شناسد .( التهذیب ، طوسی ، ج 1 ، باب 23 ، ص 466 ، روایت 171)
منبع : قران و تعلیمات دینی 2
بوئیدن گل توسط موش صحرایی
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم تیر 1393 ساعت 5:22 شماره پست: 255
بوئیدن گل توسط موش صحرایی + تصاویر



به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،نامهای زیادی به علل گوناگون و مختلف برای قیامت ذکر کرده اند و علت نام گذاری هر یک هم متفاوت است.
یکی از نامهای روز قیامت یوم الفزع است. چرا قیامت را فزع اکبر نامیده اند.
فزع :
یعنی روزی که هر کس در آسمانها و زمین است به هراس می افتد: «و یوم یُنفَخُ فی الصّور فَفزِع من فی السَّموات و مَن فی الأرض إلّا من شاء الله و کلٌّ أتوه داخِرین»[1]
[و روزی که در صور دمیده شود، پس هر که در آسمانها و زمین است به هراس افتد مگر کسی که خدا بخواهد و جملگی با زبونی رو به سوی او آورند].
اما بهترین دلیل برای نام گذاری قیامت به این اسم (فزع اکبر) که همان وحشت بزرگ در روز قیامت است، آیات سوره تکویر می باشد که در احوالات و وقایع روز قیامت آمده. البته آیاتی که در مورد روز قیامت بیان شده بسیار است که فقط به فرمایشات خداوند تبارک و تعالی در سوره تکویر بسنده می کنیم:
در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود، (1)
و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند، (2)
و در آن هنگام که کوهها به حرکت درآیند، (3)
و در آن هنگام که با ارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود، (4)
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند، (5)
و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند، (6)
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد، (7)
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: (8)
به کدامین گناه کشته شدند؟! (9)
و در آن هنگام که نامه های اعمال گشوده شود، (10)
و در آن هنگام که پرده از روی آسمان برگرفته شود، (11)
و در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد، (12)
![]()
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ
وَإِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ
وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ
وَإِذَا الْمَوْؤُودَةُ سُئِلَتْ
بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ
وَإِذَا السَّمَاء كُشِطَتْ
وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ
این وقایع و اتفاقاتی که در روز قیامت رخ می دهد همه باعث وحشت و فزع انسانها می گردد و این وحشت و فزع است که باعث شده روز قیامت را به فزع اکبرنام گذاری کنند.
در این میان انسانهای کامل، هراس و اندوهی ندارند:
«لا یحزنهم الفزع الأکبر»[2] [دلهرة بزرگ، آنان را غمگین نمیکند].
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
«إنّ علیّاً و شیعته یوم القیامة علی کثبان المسک الأوفر، یفزع النّاس و لا یفزعون و یحزن النّاس و لا یحزنون و هو قول الله عزّوجلّ: «لا یحزنهم الفزع الأکبر» [3]
[به حقیقت، علی و پیروانش در روز قیامت بر تپه ای از مشک که بوی خوشش فضا را عطرآگین میکند قرار دارند. مردم فزع میکنند و آنها هراسی ندارند. مردم اندوهگین اند و آنان اندوهی ندارند و این معنای قول پروردگار عزّوجلّ است که فرمود: «لا یحزنهم»[4].

[1] . نمل/ 87.
[2] . انبیاء/ 103.
[3] . تفسیر برهان 3/ 74.
[4] . برگرفته از سایت پاسخگو وابسته به نهاد مقام معظم رهبری.
وصیت حضرت خدیجه (س) به رسول خدا به مناسب فرارسیدن سالروز وفات اش
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم تیر 1393 ساعت 5:8 شماره پست: 253
حضرت خدیجه (س) هنگام وفات چه وصیتی به رسول خدا کرد؟
حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود: ای خدیجه، اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه: آیا می دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است!؟
آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
چون بیماری خدیجه شدت یافت، عرض کرد: یا رسول الله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن.
پیامبر (ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.
عرض کرد: یا رسول الله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد. چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند. مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر اوفریاد بکشد. مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم؛ از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر (ص) عرض کرد. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت.
ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.
راه های بهره مندی از یاری خدا
دعا و نیایش

يكى از بهترين و نزديكترين راههاى ارتباط انسان با خدا، يعنى نيايش و دعا و مناجات، به تصوير كشيده مىشود و به شرايط و رازهاى برآورده شدن خواسته ها و دريافت پاسخ دعاها اشاره مىرود و نشان داده مىشود كه همه عبادتها و برنامه ها، قالب و ظاهرى دارند، امّا روح همه آنها تقرّب به خداست.
«و اذا سألك عبادى عنّى فانّى قريبٌ»
روى سخن اين آيه شريفه، پيامبر نيايش و مهر است؛ مىفرمايد: «هان اى پيامبر ما! هرگاه بندگانم درباره من از تو بپرسند، به آنان بگو: من بسيار نزديك هستم...».
با تعمّق در آيه شريفه، اين حقيقت دريافت مىشود كه از پيامبر گرامى (ص) درباره صفات خدا پرسيده اند؛ چرا كه پاسخ رسيده است: من به آنان نزديك هستم. و بدينوسيله روشن مىسازد كه خدا جسم نيست و مكان ندارد، زيرا اگر مكان داشت، به نيايشگران نزديك نبود.
عدّه اى معتقدند تفسير آيه مباركه اين است كه من در پاسخ به دعا و اجابت خواسته هاى آنان، درصورتيكه مصلحت آنان باشد، بسرعت و بسيار فورى عمل مىكنم. و پاره اى نيز با نفى اين ديدگاه، مىگويند: منظور اين است كه «من ندا و نيايش كسى را كه مرا بخواند، بسان كسى كه نزديك باشد، مىشنوم».
«اجيب دعوةالدّاع اذا دعان»
و دعاى دعاكننده و نيايشگر را - هنگامى كه مرا بخواند و راز دل و خواسته خود را به من بگويد - اجابت مىكنم.
«فليستجيبوا لى»
از پيامبر گرامى (ص) نقل كرده اند كه فرمود:
«اعجزالنّاس من عجز عنالدّعاء و ابخلالنّاس من بخل بالسّلام.»
ناتوانترين مردم كسى است كه از دعا و نيايش با خدا ناتوان باشد و خود را از اين نعمت گران محروم سازد؛ و تنگچشمترين انسانها كسى است كه در سلام به ديگران بخل ورزد.
«وليؤمنوا بى لعلّهم يرشدون»
و بايد به من ايمان آورند؛ باشد كه راه يابند
در تفسير اين جمله، از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه فرمود:
منظور اين است كه مردم باايمان بايد يقين بياورند كه تنها من توانايى آن را دارم كه خواسته هايشان را برآورم و نيايش هايشان را بشنوم.
چگونه؟
![]()
راه های بهره مندی از یاری خدا
دعا و نیایش
يكى از بهترين و نزديكترين راههاى ارتباط انسان با خدا، يعنى نيايش و دعا و مناجات، به تصوير كشيده مىشود و به شرايط و رازهاى برآورده شدن خواسته ها و دريافت پاسخ دعاها اشاره مىرود و نشان داده مىشود كه همه عبادتها و برنامه ها، قالب و ظاهرى دارند، امّا روح همه آنها تقرّب به خداست.
«و اذا سألك عبادى عنّى فانّى قريبٌ»
روى سخن اين آيه شريفه، پيامبر نيايش و مهر است؛ مىفرمايد: «هان اى پيامبر ما! هرگاه بندگانم درباره من از تو بپرسند، به آنان بگو: من بسيار نزديك هستم...».
با تعمّق در آيه شريفه، اين حقيقت دريافت مىشود كه از پيامبر گرامى (ص) درباره صفات خدا پرسيده اند؛ چرا كه پاسخ رسيده است: من به آنان نزديك هستم. و بدينوسيله روشن مىسازد كه خدا جسم نيست و مكان ندارد، زيرا اگر مكان داشت، به نيايشگران نزديك نبود.
عدّهاى معتقدند تفسير آيه مباركه اين است كه من در پاسخ به دعا و اجابت خواستههاى آنان، درصورتيكه مصلحت آنان باشد، بسرعت و بسيار فورى عمل مىكنم. و پارهاى نيز با نفى اين ديدگاه، مىگويند: منظور اين است كه «من ندا و نيايش كسى را كه مرا بخواند، بسان كسى كه نزديك باشد، مىشنوم».
«اجيب دعوةالدّاع اذا دعان»
و دعاى دعاكننده و نيايشگر را - هنگامى كه مرا بخواند و راز دل و خواسته خود را به من بگويد - اجابت مىكنم.
«فليستجيبوا لى»
در تفسير اين جمله از آيه شريفه، ديدگاههاى مفسّران متفاوت است:
1. برخى برآنند كه منظور اين است كه: در آنچه آنان را بدان فراخوانده ام، بايد فراخوان مرا پاسخ مثبت دهند.
2. و بعضى مىگويند: مقصود اين است كه: بايد گوش به فرمان حق باشند؛ دستورات او را با همه وجود بكار بندند و از آنچه او نهى فرموده و هشدار داده است، دورى جويند.
3. دستهاى ديگر در تفسير اين جمله از آيه شريفه گفته اند كه: بايد با فرمانبردارى خالصانه و همه جانبه از من، دعوت زندگيساز مرا پاسخ دهند.
4. و پاره اى نيز اين جمله از آيه شريفه را بدينگونه معنا كرده اند كه: بندگانم بايد مرا بخوانند.
از پيامبر گرامى (ص) نقل كردهاند كه فرمود:
«اعجزالنّاس من عجز عنالدّعاء و ابخلالنّاس من بخل بالسّلام.»
ناتوانترين مردم كسى است كه از دعا و نيايش با خدا ناتوان باشد و خود را از اين نعمت گران محروم سازد؛ و تنگچشمترين انسانها كسى است كه در سلام به ديگران بخل ورزد.
«وليؤمنوا بى لعلّهم يرشدون»
و بايد به من ايمان آورند؛ باشد كه راه يابند
در تفسير اين جمله، از ششمين امام نور (ع) نقل كرده اند كه فرمود: منظور اين است كه مردم باايمان بايد يقين بياورند كه تنها من توانايى آن را دارم كه خواستههايشان را برآورم و نيايشهايشان را بشنوم.
چگونه؟
با توّجه به آنچه در تفسير اين آيه شريفه آمد، اين پرسش به ذهن متبادر مىشود كه ما در زندگى روزمرّه شاهديم كه بسيارى از مردم خداى را مىخوانند و دعا مىكنند، امّا خواسته هاى آنان برآورده نمىشود. اين موضوع چگونه با آيه شريفه سازگار است؟
پاسخ
واقعيت اين است كه دعاى خالصانه و از دل برخاسته هيچ انسانى، چنانچه خواستهاش با حكمت پروردگار هماهنگ و در راستاى حقّ و عدالت باشد و براى نيايشگر و ديگران تباهى ايجاد نكند، بىپاسخ نمىماند. خداوند چنين دعايى را مىشنود و خواسته مطرح شده در آن را براساس حكمت خويش، گاه بيدرنگ و گاه ديرتر، برمىآورد. امّا نبايد فراموش كرد كه دعاى شايسته و بايسته شرايطى دارد كه از جمله آنها اين است كه نبايد تنها از زبان برخيزد، بلكه بايد از ژرفاى جان سرچشمه گيرد و زبان ترجمان دل باشد.

پرسشى ديگر
وقتى مىدانيم كه آفريدگار هستى براساس حكمت خويش كارها را تدبير مىكند و خواسته ها را برمى آورد و آنچه بايد، انجام مىدهد، پس دعاى ما و اجابت او چه مفهومى دارد؟
پاسخ
در پاسخ اين پرسش، دقّت در دو نكتهاى كه خواهد آمد، ضرورى است:
1. دعا و نيايش، عالىترين جلوه پرستش و نشان دهنده روح فرمانبردارى از آفريدگار هستى است؛ و نيايشگر حقيقى، پرستنده واقعى خدا و كارش عبادت است. درنتيجه، دعا و نيايش، مفهومى بلند و سازنده دارد، خواه خواسته انسان برآورده شود يا نشود.
2. بسيار اتّفاق مىافتد كه پرستش و نيايش شرايط و مصلحتى پديد مىآورد كه ازطريق آن، خواسته انسان با حكمت پروردگار هماهنگ مىشود و آنگاه خداوند آن را برآورده مىسازد.
در اين مورد، از پيامبر گرامى (ص) نقل كردهاند كه فرمود:
«ما من مسلم دعااللّه بدعوةٍ ليس فيها قطيعة رحمٍ ولا اثمٍ الّا اعطاهاللّه بها احدى خصالٍ ثلاث: امّا اَنْ يعجّل دعوته؛ و امّا اَنْ يؤخّر له فىالآخرة؛ و امّا اَنْ يدفع منالسّوء مثله.»
هر انسان توحيدگرايى خداى را بخواند، چنانچه در دعاى خويش قطع رحم يا گناهى نخواهد، آفريدگار هستى يكى از اين سه نعمت را به او ارزانى مىدارد:
1. دعاى او بيدرنگ اجابت مىشود؛
2. در سراى آخرت به خواستهاش مىرسد.
3. درپرتو آن دعا و نيايش، رويداد تلخ و گرفتارى سختى كه قرار بود برايش اتّفاق بيفتد، برطرف مىشود.
و نيز از آن حضرت روايت كرده اند كه فرمود:
«... فانّى احبّ لاازال اسمع صوته...»
بسيار مىشود كه بندهاى از بندگان خدا دعا مىكند و خواستهاى از بارگاه خدا مىخواهد؛ امّا بدان دليل كه آفريدگارش او را دوست دارد، به فرشته امين پيام مىدهد كه در برآوردن خواسته بندهام شتاب مكن، چرا كه من دوست دارم هماره صداى نيايش او را بشنوم. و نيز چه بسيار اتّفاق مىافتد كه بندهاى دعا مىكند و از آنجا كه خداوند بر او خشم گرفته است، به فرشته امين دستور مىدهد كه خواستهاش را برآورد، چرا كه نمىخواهم صداى او را بشنوم.
همچنين از امير مؤمنان (ع) نقل كرده اند كه فرمود:
«ربّما اخّرت عنالعبد اجابةالدّعا ليكون اعظم لأجرالسّائل...»
گاه براى آنكه پاداش دعا كننده پرشكوهتر شود و او بهتر و كاملتر به آرزوى خويش برسد، برآمدنِ خواسته اش به تأخير مىافتد.
و نيز از «ابراهيم بن ادهم» - يكى از دانشوران مسلمان - پرسيدند: چرا هنگامى كه دعا مىكنيم، خواسته هايمان برآورده نمىشود؟
و او پاسخ داد: بدان دليل كه شما مردم خداى را شناخته ايد، با وجود اين، فرمانش را در زندگى بكار نمىگيريد؛ به پيامبر ارادت داريد، امّا او را الگو و سرمشق زندگى خود قرار نمىدهيد؛ قرآن را دريافت داشته ايد، ولى مقرّراتش را اجرا نمىكنيد؛ نعمتهاى رنگارنگ خدا را مىخوريد، لكن سپاس ارزانى دارنده آنها را بجا نمىآوريد؛ به بهشت اعتقاد داريد، بااينحال براى بدستآوردنش نمىكوشيد؛ از آتش دوزخ آگاهيد، مع الوصف براى نجات از آن تلاش نمىكنيد؛ شيطان را شناخته ايد، امّا با او كارزار نمىكنيد بلكه مطيع او هستيد...
پرتوى از اين آيه شريفه
از شورانگيزترين و پرشكوهترين راههاى ارتباط انسان با آفريدگارش، دعا و نيايش و راز و نياز با آن بى نياز است.
نيايش نه تنها از ظريفترين جلوههاى پرستش و عبادت است، بلكه روح و جان و محتواى غنى و پربار آن، دليل نمايان توحيدگرايى و يكتاپرستى و از نشانههاى عشق به خدا و رابطه بسيار نزديك و دوستانه با اوست.
نيايش، بهترين و برترين كار شايسته،
دلنشينترين سخن و پسنديدهترين حال و هوا،
كليد بخشايش خدا به بندگان شايسته،
عامل هر نيكى و خير و بركت،
نردبان ترقّى و تكامل،
سلاح ايمان آوردگان و راه و رسم پيامبران،
و پيوند قلب و جان با سرچشمه هستى است.
به همين جهت است كه وقتى بندگان خدا از پيامبر او مىپرسند كه چگونه او را بخوانند، با او راز و نياز كنند و خواستهها و نيازهاى خويش را به بارگاه او برند، در پاسخ پرسش آنان اين آيه شريفه فرود مىآيد كه:
«وَ اِذا سَأَلَكَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَريبٌ اُجيبُ دَعْوَةَالدّاعِ اِذا دَعانِ...»
و هنگامى كه بندگانم از تو درباره من بپرسند، بگو: من به آنان بسيار نزديك هستم و دعاى هر نيايشگرى را كه مرا بخواند، مىشنوم و به آن پاسخ خواهم داد...
آداب رفتار با كوچكترها (خردسالان)
+ نوشته شده در یکشنبه پانزدهم تیر 1393 ساعت 20:43 شماره پست: 251
آداب رفتار با كوچكترها (خردسالان)

يك ـ مهرورزي
از آداب برخورد با خردسالان جامعه، ترحم و مهرباني به آنان است؛ زيرا خردسالان روحيه لطيف و زودرنجي دارند. آنان در برابر كوچكترين رفتار تُند و خشن، از خود واكنش نشان ميدهند و از انسان دوري مي جويند. ازاين رو، اگر قصد هدايت آنان به سوي نيكي و بازداشتن از پليدي و زشتي را داريم, بايد با آنان مشفقانه و با مهرباني برخورد كنيم. چنانكه رسول خدا صلی الله علیه و آله مي فرمايد:
دوـ چشم پوشي از اشتباه
افراد خردسال جامعه ممكن است اشتباه ها و سركشي هايي داشته باشند، كه شايد موجب ناراحتي و ايجاد مشكلات براي بزرگ ترها شود. در اين گونه موارد بايد به آنها آگاهي داد و از اشتباه هايشان درگذشت، چنان كه امام سجاد(ع) مي فرمايد:
سه ـ پرده پوشي بر لغزش
در زندگي روزانه اجتماعي, افراد خردسال جامعه ممكن است آگاهانه يا ناآگاهانه لغزش هايي داشته باشند. اين لغزش ها را بايد به حساب خامي و جواني و ناآگاهي آنها گذاشت و از فاش كردن اسرار و لغزش هاي آنان خودداري كرد؛ زيرا فاش شدن اسرار و لغزش ها, آنان را در تكرار آنها گستاخ تر خواهد كرد و زشتي كار را از بين خواهد برد. در حالي كه با پردهپوشي لغزش، اميد به توبه او بيشتر است. چنانكه امام سجاد(ع) فرموده است:
و أمّا حقّ الصَّغير … السَّتْرُ علي جَرائِر حِداثَتِه؛ فانَّه سَببٌ لِلتُوبه.4
و امّا حق خردسال … پرده پوشي بر لغزش هاي كودكانه اوست كه موجب توبه او شود.
چهارـ پرهيز از تحريك آنان
از ديگر آداب برخورد با خردسالان, دوري از تحريك كردن آنهاست. به تعبير ديگر, بزرگ ترها در برخورد با كوچكترها نبايد به گونهاي رفتار كنند كه آنان حُرمت بزرگترها را نگه ندارند. امام سجاد(ع) در ضمن حقوق كوچكترها مي فرمايد:
بايد يادآور شد در كشمكش هايي كه گاه و بيگاه در كوچه و خيابان بين خردسالان و بزرگ سالان به وجود مي آيد، فقط خردسالان نيستند كه زمينهساز اين مشكل شدهاند، بلكه بزرگترها نيز در تحريك آن نقش داشتهاند و دارند. «به دانشمندي گفتند: فلان عالم با كودكي نزاع مي كند. او گفت: اگر عالم و دانا بود، كارش به نزاع با كودك نمي كشيد.» در واقع، بهترين روش برخورد با رفتارهاي كودكان و خردسالان, مدارا و دوري از تحريك كردن و درگيري با آنان است.
پنج ـ كمك كردن
افراد خردسال به دليل توان محدود جسمي و فكري, در بسياري از امور نياز به كمك و ياري بزرگترها دارند. ازاين رو، در زندگي روزانه, بزرگ ترها نبايد كمك خود را از آنها دريغ كنند. امام سجاد(ع) در بيان ديگر حقوق كوچك ترها فرموده است:

از ديگر آداب برخورد با خردسالان و كودكان, عمل كردن به وعده هاي داده شده است كه موجب دوستي و صميميت بيشتر آنان با بزرگ سالان مي شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله مي فرمايد: «كودكان خود را دوست بداريد، به آنها ترحم كنيد و به وعده خود به آنان وفا كنيد».7
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّـهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ
اى خدا تو بر اهل قبرها نشاط و شادمانى عطا كن
اَللّـهُمَّ اَغْنِ كُلَّ فَقیرٍ
خدایا فقیران را بى نیاز گردان
اَللّـهُمَّ اَشْبِعْ كُلَّ جائِعٍ
خدایا گرسنگان را سیر گردان
اَللّـهُمَّ اكْسُ كُلَّ عُرْیانٍ
خدایا برهنگان را لباس بپوشان
اَللّـهُمَّ اقْضِ دَیْنَ كُلِّ مَدینٍ
خدایا بدهى بدهكاران را ادا فرما
اَللّـهُمَّ فَرِّجْ عَنْ كُلِّ مَكْرُوبٍ
خدایا سوگواران را دل شاد ساز
اَللّـهُمَّ رُدَّ كُلَّ غَریبٍ
خدایا هر غریبى را به وطن باز رسان
اَللّـهُمَّ فُكَّ كُلَّ اَسیرٍ
خدایا هر اسیرى را آزادى بخش
اَللّـهُمَّ اَصْلِحْ كُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ
خدایا فسادگران در كار مسلمانان را اصلاح فرما
اَللّـهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَریضٍ
خدایا بیماران را شفا عنایت كن
اللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناكَ
اى خدا به غناى خود جلو فقر ما را ببند
اَللّـهُمَّ غَیِّر سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِكَ
خدایا بدى هاى ما را به خوبى صفات خودت تغییر ده
اَللّـهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ
خدایا دیَن ما را ادا فرما و نادارى ما را به دارایى و بى نیازى بدل گردان
اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ
كه تو بر هر چیز توانایى
تو باورکن
+ نوشته شده در جمعه سیزدهم تیر 1393 ساعت 4:46 شماره پست: 249
تو باور کن ....
زندگی زیباست، تماشاییست!
چرا زیبا نمیبینیم؟
چرا گاهی به پای این همه خوبی نمیشینیم؟
چرا با هم نمیخندیم؟
مگر دنیا چه کم دارد؟
ببین این آسمان آبیست!
ببین دنیای ما آکنده از پاکیست!
و خوبی تا ابد پاینده می ماند ....
تو باور کن
همین کافیست ...!

(به بهانه ماه مبارك رمضان و گرماي شديد)

اگر انسان با ديد بصيرت بنگرد ، مي بيند كه اين سختي ها بجز خير براي انسان چيزي ندارد.نمونه اش همين روزه ، آنهم در اين هواي گرم؛ درست است كه سختي دارد اما: إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا
داستانك:
پس از آنکه حضرت مریم علیها السّلام از دنیا رفت، حضرت عیسی علیه السّلام جنازه ی او را پس از تجهیز به خاک سپرد، سپس روح مادرش را دید و گفت: «مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟»
مریم علیها السّلام پاسخ داد: «آری، آرزویم این است که در دنیا بودم و شب های سرد زمستانی را با مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم و روزهای گرم تابستان را روزه می گرفتم»
منبع: داستان هایی از یاد خدا، صفحه 28
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام
مَنْ صَامَ يَوْماً فِي الْحَرِّ فَأَصَابَهُ ظَمَأٌ وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَلْفَ مَلَكٍ يَمْسَحُونَ وَجْهَهُ وَ يُبَشِّرُونَهُ حَتَّى إِذَا أَفْطَرَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ رَوْحَكَ مَلَائِكَتِي اشْهَدُوا أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَه
يونس بن ظبيان از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است:
كسى كه در گرما يك روز را روزه بدارد و تشنگى را تحمل كند، خداوند هزار فرشته را بر او مىگمارد تا دستهاى خود را بر روى او كشيده و او را بشارت دهند، و پس از آنكه افطار كرد خداوند مىفرمايد: چقدر خوش بويى! اى فرشتگان من گواه باشيد كه من او را آمرزيدم.
منبع :ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 148
ملکانون موردی چاری
+ نوشته شده در دوشنبه نهم تیر 1393 ساعت 17:0 شماره پست: 247
ملکانون موردی چاری
ملکانون موردی چاری
آخئری شهره ساری
نه گوزلدور گزماقا
یاریلا چای کناری


گئنه ای کاش یاز اولا
قئشین عومری آز اولا
بیر الینده بایاتی
بیر الینده ساز اولا


شیروانشاهلو داغلاری
آغارور قئش چاغلاری
اولارا سالام وئرور
قلعه جوقین باغلاری


گئنه ای کاش یاز اولا
قئشین عومری آز اولا
بیر الینده بایاتی
بیر الینده ساز اولا


چار باشیندا آغاجلار
ساچئنی سووا ساللّار
سهد داغی آخارسو
ملکانا تحفه یوللّار


گئنه ای کاش یاز اولا
قئشین عومری آز اولا
بیر الینده بایاتی
بیر الینده ساز اولا


نه گوزلدور باغلارین
یاشیللاشوب داغلارین
قدیم قلعه یه بنزیر
چولدکی چارداقلارین


تصاویر کلا" اختصاصی و در طول سالیان گرفته ام و بعضی هاشون مربوط به سالهای قبل است .