یورش به خانه ی امام هادی
یورش به خانه ی امام هادی
امام در شهر سامرا به سر میبرد اما شیطان صفتان بیکار ننشستند و نزد متوکل از امام سعایت و بدگویی نمودند که در خانه ایشان اسلحه و اموال بسیاری از شیعیان وجود دارد و احتمال دارد امام دست به قیامی مسلحانه علیه حکومت عباسی بزند، متوکل هراسان دستور داد شبانه گروهی از ترکان مسلح به خانهی امام هجوم برده و ایشان را دستگیر نمایند، آنان به منزل آن حضرت هجوم آوردند، در حالی که در اتاقی در بسته در حالی که میان او و زمین جز شن و سنگریزه فرشی نبود، و امام مشغول تلاوت این آیه بود:
«ام حسب الذین اجترحوا السیئات ان نجعلهم کالذین آمنوا و عملوا الصالحات سوآء محیاهم و مماتهم سآء ما یحکمون».
[۱۲] . [ صفحه ۲۲]
«آیا گناهکاران پنداشتند زندگی و مرگشان را مانند مومنان و صالحان قرار میدهیم، چقدر نادرست داوری میکنند».
ماموران حضرت را با همین حالت نزد متوکل بردند، و او که سرمست از خوشگذرانی بود همین که ایشان را دید جام شرابی به طرف آن حضرت دراز کرد،
امام فرمود:
به خدا سوگند هرگز شراب با خون و گوشتم آشنا نشده است.
متوکل از امام خواست شعری بخواند و اصرار نمود، امام این اشعار را خواند که شادی متوکل را به اندوه مبدل کرد:
«بر قله های بلند خانه کردند و مردانی به نگهبانی آنان مشغول شدند،
لیکن قله ها به آنان سودی نبخشید،
پس از سرفرازیها با خفت از آن جایگاههای استوار به زیر کشیده شدند
و در گورهایی – که چه بد منزل و مسکنی است – جای داده شدند،
بعد از خاکسپاری منادی بانگ زد:
آن تاجها،
زیورها
و پوششها
و تجملها به کجا رفت،
آن چهره های نازپرورده که همواره در پس پرده و حجاب پنهان شده بودند چه شدند،
عاقبت گورها سرنوشت شوم آنان را نشان دادند
و چهره های کرم خورده آنان را به نمایش گذاشتند،
مدت درازی خوردند و آشامیدند و اینک پس از خوردنها خورده شدند».
متوکل تکان خورده و مستی از سرش پرید و گریست، و دستور داد جامهای شراب را برچیدند، و با فروتنی گفت: آیا وامی به گردن داری،
فرمود: آری، و متوکل دستور داد وام آن حضرت را پرداخته و با احترام فراوان ایشان را به منزل فرستادند.
[ صفحه ۲۳]
برگرفته از کتاب صحیفه امام هادی علیه السلام نوشته: جواد قیومی اصفهانی