(تصویر نسخه خطی یکی از ملمعات ترکی- فارسی مولوی - کتابخانه مجلس)
شعار ترکی خراسانی - فارسی مولانا(2)
(از ملمعات تركي- فارسي مولانا)
اشاره : مولانا برخى از اشعار ليريك و غزليات خويش را به شكل ملمعاتى با مهارتآميخته شده از عربى و فارسى و تركى و ارمنى بوجود آورده است. اين ملمعات كوشش وى براى بيان چندلايه اى و درك تجربه حقيقى اند. صاحب نظران، بخشهاى تركي ملمعات مولانا رانشانگر حاكميت آشكار و احاطه بدون مباحثه مولانا بر دقايق و ظرايف زبانترکی می دانند.
دکتر ح. م. صدیق در پاسخ سوال : دربارهی کار خودتان در شرح اشعار ترکی مولانا بفرمایید، ظاهرا شما اولین کسی هستید که دیوان ترکی او را شرح میکنید.
می فرمایند: من در این کتاب «اشعار ترکی مولوی » کلیهی الفاظ و لغات ترکی را به لحاظ ریشه شناسی و اشتقاقات لغات و قواعد دستور زبان ترکی و خصوصیات ترکی خوراسانی به بحث گذاشتهام و در واقع شرح من، یک شرح و گزارش لفظی و ادبی است. با توجه به این که اشعار ترکی مولوی از نخستین نمونههای مکتوب تورکی خوراسانی یا ترکی خوارزمشاهی است، دقت در ساختار واژهها و حالات دستوری آنها باید در چارچوب نگاه به ویژگیهای ترکی شرقی انجام گیرد و من چنین تلاشی داشتم و وجوه افتراق هر کلمه را با ترکی غربی یا ترکی آنادولو ذکر کنم که مولوی تمام عمرش را از هفت سالگی به بعد در میان اهل آن زبان به سر برده است.
اینک نمونه دیگری از شرح دکتر حسین محمدزاده صدیق را بر اشعار ترکی مولوی نقل از کتاب «اشعار ترکی مولوی و ترکی سرایان مکتب شمس و مولوی» در زیر میآوریم امید مورد توجه قرار گیرد:
ماه است نمیدانم خورشید رخت یا نه،
بو آیریلیق اودونا نئجه جگریم یا نه؟
موردوم ز فراق تو، مردم که همه دانند،
عشق اودو نهان اولماز، یانا دوشیجک جانه،
سودای رخ لیلی، شد حاصل ما خیلی،
مجنون بیگی واویلی اولدوم یئنه دیوانه.
صد تیر زند دلدوز آن ترک کمان ابرو،
فتنهلی آلاگؤزلر چون اویخودان اویانه.
ای شاه شجاع الدین، شمس الحق تبریزي،
رحمتدن اگر نولا بیر قطره بیزه دانه؟
ماه است نمیدانم خورشید رخت یا نه،
بو آیریلیق اودونا نئجه جیگریم یا نه؟
بو: صفت اشاره به نزدیک.
آیریلیق: جدایی
اودونا: حالت اضافی و مفعولٌ به از اسم اود (=آتش).
نئجه: چگونه.
یانا: صیغهی سوم شخص مفرد فعل مضارع التزامی از مصدر یانماق در معنای سوختن و آتش گرفتن و کباب شدن.
مردم ز فراق تو، مردم که همه دانند،
عشق او دو نهان اولماز، یانا دوشیجک جانه.
اولماز: نباشد
دوشیجک: صیغهی سوم شخص مفرد فعل مستقبل از مصدر دوشمک (=افتادن و در گرفتن).
سودای رخ لیلی، شد حاصل ما خیلی،
مجنون بیگی واویلی، اولدوم یئنه دیوانه.
بیگی: کیمی، ادات تشبیه.
یئنه: باز هم. دیگر بار
صد تیر زند دلدوز، آن ترک کمان ابرو،
فتنهلی آلاگؤزلر چون اویخودان اویانه.
آلاگؤزلر: چشمانی به رنگ روشن.
- قاراجا اوغلان
اویخو: خواب.
اویانا: بیدار بشود
آلاگؤزلوم من بو ائلدن گئدرسم
زلف پریشانیم قال ملول – ملول!
ای شاه شجاع الدین، شمس الحق تبریزی،
رحمتدان اگر نولا بیر قطه بیزه دانه؟
نولا: (مخفف نه اولار) چه شود.
منبع :
1-شناخنامه مولوی بلخی اثر استاد دکتر صدیق2-«اشعار ترکی مولوی و ترکی سرایان مکتب شمس و مولوی»