آسمان شهر باید  صاعقه خون بر زمینیان بباراند.

  1. ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩



    آسمان شهر باید 
    صاعقه خون بر زمینیان بباراند.

    و کوههای درهم و سخت ا
    ز خون فرو بریزند.

    بیدهای مجنون
    سرهای خمیده را به زمین بیاسایند.

    گلهای پَرپَر و شمعهای سوزان 
    گرد خانه حیدر به طواف برخیزند.

    کودکان با چشمان اشکبار 
    و قلبهای درهم تپیده نالان،
    سرهای یتیمی را به آستانه در می کوبند.

    کاسه های شیر لبریز و چشمان منتظر،
    در دل و دعایشان خدایا حیدر«پدر ما»؛

    ای کاش هیچ کس به یتیمان نگوید 
    شیر خدا چشمانش را فرو بست.

    ای کاش صدای ناله حسنین 
    و پسران ام البنین به بیرون برنخیزد.
    کاش صدای ناله ها به آسمان برنخیزد.
    دختر علی طاقت ندارد.

    گاه مولا سرش را میان چاه فرو می برد.
    و گاه غریبانه میان نخلستان های کوفه می گریست.

    که نکند زینبش اشک چشمان 
    و سوز ناله دل غریبش را بشنود.

    مولایم راز دلش،سلام های بی جواب!
    چادر خاکی صورت نیلی و غریبی کودکانش را؛
    با چاه همنوا می شد.

    ای خدا دخت علی چه می بیند؟
    آن روز دستهای بسته 
    و امروز فرق شکسته



    صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین علیه السلام



    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩
     




      
     


  2. ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩





    مردی بود از قبیله آفتاب با دلی به وسعت‏ بی‏کرانه‏ ها
    او را نه زمانه می‏شناختش، نه زمانیان


    اندیشناک بود بر «قوم خویش‏» و بر «ابنای روزگار» و
    بیمناک بر هوس هایی که چشم های بصیرت را به یغما برده بود. 

    به قدری که بر سرگذشت پیشینیان آگاه بود، 
    بر سرنوشت آیندگان نیز اندیشه می‏کرد...


    چه شامگاهان که سر بر بالین آسایش نمی‏نهاد
    مگر با قیام و قعود عارفانه‏ اش


    و چه صبحگاهان که برنمی‏خاست 
    جز با کمر بستن به خدمت خلق


    به که می‏مانست که کسی را با وی مانندی نبود 
    و که چون او می‏دانست که دانای اسرار مگو او بود.

    در شجاعتش همه دانند که «اسد بیشه فتوت‏» بود و
    بر عدالتش همه معترف، 
    تا بدانجا که «شهید عدالت‏» نام ‏گرفت.

    هیچ کس، چون او آن مقام نیافت، کعبه به یمن قدمش چاک می‏زند
    و مسجد به خونش، غسل طهارت می‏کند.

    کدام مرشد و مرادی توانی یافت چون محمد که در لیله ‏المبیت پیشمرگی او کند
    و کدام همسری توانی جست جز فاطمه که کوثر در شان اوست. 
    در نبرد هماوردی نداشت و در دوستی، نظیری نه!


    روح بی‏قرارش جز درگاه نیایش، قرار نمی‏یافت، 
    لطایف حکمی و آیات قرآنی حد کلام او بود
    و عمل به احکام آن مرام او... 

    درس آموخته مکتب وحی بود و شکوه دین، 
    جلوه‏ای از شگفتی‏های او. به برق نگاهی، 

    رعدی در دلها برمی‏فروخت و به اشاره سرانگشتی، 
    مس وجود، طلای حقیقت می‏شد و ... 

    اما آیا از غربت این اول مظلوم عالم همه شنیده ‏ای!!
    از نجوای شبانه‏ اش با چاه ؟!

    از گریه ‏های غریبانه‏ اش در نماز؟!
    از شکیبایی ۲۵ سال، سکوت و خانه ‏نشینی ؟!

    از تازیانه‏های ناجوانمردانه‏ای که بر پیکر فاطمه ‏اش زدند.
    از طعنه‏ ها و سبک‏سری‏ هایی که چون گرز گران 
    بر سرش می‏کوفتند. و بیش از همه.....



    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩ 

  3. در سوگ خورشید کوفه 

    تمام شهر تو را مى شناخت.
    مهتاب فقط به اميد ديدار تو برون مى آمد, 
    آفتاب از نگاه تو شرم داشت.

    تمام اقاقيا آشنايت بودند,
    آشناى تو و آشناى سجاده ى سرخت.


    در آن شب تمام زيبارويان بهشت, 
    پيرامونت را احاطه كرده بودند 
    و سجاده ات بوى بهشت مى داد. 


    بويش تا اوج مى رفت 
    كه مرغان آسمان را مست مست كرد.


    به خداى يگانه سوگند, 
    پاكتر از سجاده ات آفريده نشده و نخواهد شد.


    سجاده ات تاريكى شب را به بازى گرفت
    و نورى كه شب هنگام از آن ساتر بود
    ظلمت شب را مى شكافت. 
    و راهى مى شد به سوى بارگاه مقدس او.


    سجاده ات جام اشك يتيمان شده بود,
    سرخى اش دل را آتش مى زد, 
    عشق از مستى سجاده ات رنگ مى باخت. 


    بعد تو نور نيست شد و ظلمات محض.
    بعد تو كسى آيه بندگى را توان تفسير نداشت
    و بعد تو همه هيچ شد.


    اى كاش, اى كاش, زمان متوقف مى ماند 
    و شمشير زهرآگين مردى دوزخى فرقت را نمى شكافت.


    اى كاش هيچ گاه سرخ نمى گشت. اى كاش!
    اين آخرين حرف دلم نيست قلم است كه مى لنگد 


    و توان نوشتن از كف داده, ذهنم ياريم نمى كند
    تا اينجا هم فقط خدا كمك كرده و تو.


    بگذار آخرين جمله نوشته ام كه در واقع
    اولين حرف سر لوحه ى قلبم است را بنگارم 
    و با نام زيبايت درخشانش كنم. 

    مولاى من! آقاى من! 
    حاضرم تمام عمرم را ببخشم 
    و هزار بار قطعه قطعه شوم
    تا فقط بتوانم يك لحظه تو را در خواب ببينم 


    تا تاريكى شب هايم به نورت نورافشان شود 
    و وجودم به نوازش لطفت آرامش يابد



    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩

      


  4. ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩

    در سجده آنچه خواست علی مستجاب شد
    محراب پر ز خون دل بوتراب شد


    سیمرغ عشق، از قفس آزاد گشت باز
    آری قسم به کعبه، علی(ع) کامیاب شد


    لرزان اساس خلقت و سرگشته کائنات
    جانها ز داغ او، همه در التهاب شد


    پیچید در فضای جهان بانگ «قد قُتِل»
    روح الامین به سوی زمین با شتاب شد


    بر سر زدند جمله مَلَک‏های آسمان
    گریان، که پایگاه هدایت خراب شد


    گیسوی شب، سپید شد از داغ مرتضی
    وقت سحر، که صورتش از خون خضاب شد


    کشتند چونکه شیر خدا را به سجده‏گاه
    دیگر برای کشتن حق فتح باب شد


    جسمی به خاک رفت که جان‏ها فدای اوست
    داغی به جای ماند، که دل‏ها کباب شد




    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩
  5.  

    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩

    می‏دانم، در این سال‏ها وقتی اذان می‏گفتم
    خانه ‏ای نمی‏ماند در کوفه، مگر آنکه صدای مرا می‏شنید. 


    حالا هم می‏خواهم اذان بگویم.
    کوفیان، بشنوید؛ دیگر این صدا نخواهد پیچید در شهر سیاهتان.

    گوش فرا دهید، ای شما که گوش‏هاتان همواره کر بوده است.
    امشب علی می‏خواهد روایتگر خون خود باشد در محراب.


    گوش فرا دهید کوفیان! این چه غوغایی است خدایا 
    که از در و دیوار مسجد بلند است؟
    آسمان و زمین چرا التماسم می‏کنند؟ 


    هرچه آماده ‏تر می‏شوم به تکبیرة الاحرام، چرا
    صدای شیون‏شان بالاتر می‏رود؟... گریز از قضا ممکن نیست... 

    الله اکبر... و حالا سکوت نبض زمین و زمان. 
    نگاه در و دیوار، خیره به محراب است.


    حالا رکوع و صدای آه جان‏سوز باد؛
    اما نه، شور تضرع و زاری بالا گرفته است.
    کائنات به هراس آمده ‏اند؛ 


    چرا که گاه سجده نزدیک‏تر می‏شود.
    پیشانی‏ ام بی‏قرار خاک است. باید رستگاری‏ام را جشن بگیرم؛


    پیشانی‏ ام سیراب خون فرق سرم می‏شود. 
    خاک و خون به هم آمیختند در محراب نمازم. 


    خاک برمی‏گیرم و به زخم سرم می‏ریزم که تو ای صاحب
    محراب، از خاک خلق کرده‏ای، به خاک برمی‏گردانی
    و از خاک بیرون می‏آوری‏مان، بار دیگر.

    رستگارم حالا که امر خدا رسید و راست شد وعده رسولش.
    انگار زمین هم با شور من همراه شده است و آسمان نیز؛

    جبرئیل سوگند می‏خورد که «بدبخت‏ترین اشقیا، علی مرتضی را شهید کرد.» 
    خروش جبرئیل! چون صدای اذان من، به گوش تمام کوفیان رسید.


    حالا زنان و مردان، سرازیر مسجد شده‏ اند. 
    شاید چهره بی‏رنگم، آنها را این‏گونه به وحشت انداخته
    است که کلامی حتی نمی‏گویند. 


    تنها شیون است که از نای همیشه خاموششان خارج می‏شود.
    خدایا! در این لحظه‏ها چرا گونه‏ام خیس می‏شود... 
    اشک است شاید... آری اشک... 


    مزین به رایحه دیدگان پسرم حسن.
    فرزندم چرا اشک؟ اکنون پس از سال‏ها فراغ، جدت
    و مادرت زهرا را ملاقات خواهم کرد.


    چرا اشک؟ موسم دیدار است.
    گریز از قضا ممکن نیست... بگوییدش، علی آرام می‏گیرد.


    بگوییدش، موسم دیدار است و نشانه ‏اش... و نشانه ‏اش،
    غربت این سحرگاه. 

    نگذارید زینب اشکتان را ببیند!



    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩

  6.  



    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩
    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩
    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩





    «کسی قدر علی علیه‏السلام را ندانست»


    سال‏هاست که علی علیه‏السلام به مرگ مشتاق است؛
    از همان روزها که غم عالم را در چاه می‏گریست
    و غریب و تنها، مردِ روز و عابد شب‏های تار، در
    کوچه‏ های خلوت کوفه گام می‏زد؛ 

    آن‏قدر آهسته که صدای گام‏های مقتدر او 
    را کسی نمی‏شنید و قامت بلند خلوصش را چشمی نمی‏دید.

    ضربه دستان یداللهی ‏اش بر در منزلگاه یتیمان و فقیران
    را جز اهل خانه نمی‏شناختند.

    این هزارْتوی کفر و نفاق را باید روزی به حال خود گذاشت؛
    وقتی به تاری و تیرگی خود انس گرفته است.

    افسوس کسی قدر علی علیه‏ السلام را نشناخت! 





    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩
    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩
    ‍۩•۞•۩فزت و رب الكعبه -ويژه نامه ضربت خوردن وشهادت حضرت علي(ع)‍۩•۞•۩


  7.