صبر را مفهوم معنا زينب است
کعبه غم های دنيا زينب است
چون حسين است آفتاب شهر عشق
ماهتاب عالم آرا زينب است

 
« اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ الأَعظَمِ،
 
اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا بِنتَ وَلیِّ اللهِ المُعَظَّمِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَمَّةَ وَلیِّ اللهِ المُکَرَّمِ،

اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ یَا زَینَبُ،

وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. »


پانزدهم رجب المرجّب،

شهادت جانسوز، عقیله بنی هاشم،

بنت امیرالمؤمنین
 
و حضرت فاطمه زهراء (علیهما السلام)،

اُخت الـحـسـیـن (علیه السلام)،

شیر زن کـربـلاء، عمه جلیله سادات،

ام المصائب حضرت زینب الکبری(سلام الله علیها)

را محضر مقدس و منور
 
حجة بن الحسن العسکری( عج )

و تمامی شیعیان و محبان آن بی بی مکرّمه
 
تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.


«ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري(س)»

** کـیـست آن دخـتـر که مانـند پـدر گـویـد سـخـن **

** مـی گــذارد بـر زمـیـن، مـانـنـد مــادر گــام را **

** کیست این بانو که از دشـمن چو بـینـد نـاسزا **

** می کـنـد مـقـهـور مـنطـق، صـاحـب دشـنام را **

** سرچوازمحمل برون آورد،خواند آن خطبه را **

** کـوفـه را لـرزاند و بر هـم زد اساس شـام را **

** گـر چـه نامش قـلـب عالم را بسـوزاند ولـیک **

حـال سـوزانـم دل و سـازم بـیان ایــن نــام را **

** قهرمان کـربـلاء، ام المصائب زیـنب(س) است **

آنـکـه بـا تـلخیّ صـبرش، کرده شیرین کام را **

 


القاب حضرت زينب كبري سلام الله  عليها

 

عالمةٌ غيرَ مُعلمةٍ  :  داناى نياموخته
فهمةٌ غيرَ مُفهِّمةٍ :   فهميده بى آموزگار
كَعبةُ الرَزايا : قبله   رنجها
نائبةُ الزهراء : جانشين  حضرت زهرا سلام الله عليها
نائبةُ الحسين : جانشين  حضرت حسين عليه  السلام
مَليكةُ الدنيا : شهبانوى  گيتى
عَقيلةُ النِساء : خردمند  بانوان
عَديلةُ الخامس مِن اهل الكِساء :  همتاى پنجمين نفر از اهل  كساء
شريكة الشهيد : انباز   شهيد
كَفيلة السجاد : سرپرست   حضرت سجاد
ناموسُ رَواقِ العَظمةِ : ناموس  حريم عظمت و كبريايى
سيدة العَقائِل : بانوى  بانوان خردمند
سِرُّ اَبيها : راز پدرش  على عليه السلام 
سُلالةُ  الوِلاية : فشرده  و خلاصه و چكيده  ولايت
وَليدةُ الفَصاحة : زاده  شيوا سخنى
شَقيقةُ الحَسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن عليه السلام
عَقيلةُ  خِدر الرسالة : خردمند  پرده  نشينان رسالت
رَضيعة ثَدىِ الولاية : كسى  كه از پستان ولايت شير خورده
بليغة : سخنور رسا
فصيحة : سخنور
صديقة الصغرى : راستگوى  كوچك (در مقابل صديقه كبرى سلام الله  عليها)
المُوثَّقة : بانوى  مورد  اطمينان

عقيلة الطالبين : بانوى  خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بين طالبيان)
الفاضلة : بانوى با فضيلت 
الكاملة : بانوى تام و  كامل
عابدة آل على : پارساى  خاندان على عليهم  السلام
عقلية الوحى : بانوى   خردمند وحى
شمسةُ قَلادَةِ الجَلالةِ : خورشيد منظومه بزرگوارى و شكوه
نَجمةُ سَماءِ النَبالَة :  ستاره آسمان شرف و كرامت 
المعصومة الصغرى : پاك  و  مطهره كوچك
قرينة النَوائِب : همدم  و  همراه ناگوارى ها
محبوبة المصطفى : مورد   محبت و محبوب حضرت رسول صلي الله عليه و آله
قرة عين المرتضى : نور  چشم حضرت على عليه السلام 
صابرة  محتسبة : پايدارى  كننده به حساب  خداوند براى خداوند
عقيلة النبوة : بانوى  خردمند پيامبرى
رَبَةُ خِدرِ القُدس :  پرورنده  پرده نشينان پاكى و تقديس 
قبلة  البَرايا : كعبه  آفريده شدگان 
رَضيعَة  الوحى : كسى كه  از پستان وحى شير  مكيده است
بابُ حِطَةِ الخَطايا : دروازه  آمرزش گناهان
حَفَرَةُ علىٍ و فاطمةٍ : مركز  جمع آورى دوستى و محبت على (عليه السلام ) و  فاطمه (سلام الله عليها)
رَبيعَةُ الفضل : پيش  زاده فضيلت و برترى 
بطلة  كربلاء : قهرمان  كربلا 
عظيمةٌ  بلواها : بانويى  كه امتحانش بس  بزرگ بود
عقلية القريش : بانوى   خردمند از قريش
الباكية : بانوى گريان 
سليلة  الزهراء : چكيده و  خلاصه حضرت  زهرا سلام الله عليها
امنية الله : امانت دار  الهى
آيةٌ مِن آيات الله :  نشانى از نشانه هاى خداوند 
مظلومةٌ  وحيدة : ستمديده  بى كس  .


 
 
 

نتیجه کفر

ای پسر آزاد شده به دست پیامبر! آیا این از سر عدل است که زنان تو در پرده باشند و زنان آل محمد بی پرده همراه دشمنان در شهر گردانده شوند؟ اهل منازل به تماشایشان بایستاند و از دور و نزدیک، پست و شریف بر آنها بنگرند و حال آنکه یاوری از مردان آنها با آنها باقی نمانده است و نه از حامیان آنها کسی زنده است؟ اینها از سر سرکشی و عصیان توست با خدا و دشمنی تو با رسول خدا و پشت کردن تو به آنچه از سوی خداست. و بر این عمل تو تعجبی نیست و جز این امید نمی رود از تو که اینها نتیجه کفر است. دست در خون فرزندان پیامبر بردی و خورشید آل عبدالمطلب را خاموش کردی. دیری نپاید که آرزو کنی کاش دست و پایم فلج و زبانم لال می شد و کاش مادرم مرا متولد نکرده بود، آن روز که پا در وادی خشم خدا نهادم و به دشمنی پیامبرش برخاستم.

پناه آل محمد(ص)

ای یزید، اگر امروز ما را به قهر و چیرگی، غنیمتی انگاشتی، دیری نپاید که غرامت از تو باز ستانده شود و تهی دست باشی، مگر به آنچه از پیش فرستاده ای. خداوند به بندگانش ستمکار نیست. ما به خدا شکوه بریم و به سوی او پناه گیریم. و اما تو چنان که توانی جهد کن و حیله بیفکن؛ اما قسم به آنکه ما را به وحی و کتاب و نبوت شرافت داد، نخواهی توانست دوران ما را به سرآوری و از هدف بازمان داری و ناممان را محو کنی و این ننگ از دامان تو پاک نخواهد شد. حال بنگر که آیا جز به پلیدی اندیشیده ای؟ که روزگارت دو روزی است و جمعیت تو پراکنده جمعیتی، آن روز که منادی فریاد کند لعنت خدا بر ستمکاران است.
سپاس خدا

سپاس خدایی را که ابتدای کار ما را سعادت و مغفرت و پایان آنرا شهادت و رحمت قرار داد. الهی، نعمتت را بر شهیدان ما لبریز کن، بر اجر و مزدشان بیفزا و ما را جانشینانی نیکو بدار. به درستی که خدا بخشنده و مهربان است.

منبع: منیره زارعان و محمد طالبیان