بهـــار دلنشیـــن
 
 
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم ســــایه فکن 
 
چون نسیم  نو بهار بر آشیانم کن گذر
تا که گل باران شــود کلبـــه ویـران من 
 
تا بهـــــــــار زندگــــی آمــد بیــــا آرام جان
تا نسیــــم از سوی گل آمد بیا دامن کشان 
 
 
چون سپندم بر ســر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان
 
باز آ ببیــن در حیرتم   بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنهــا ببین   بر چهـره داغ حسرتم 
 
ای روی تو آیینــه ام  عشقــت غـــم دیرینه ام
بازآ چون گل در این بهار سر را بنه بر سینه ام
 
شعر ترانه : بیژن ترقی
آهنگ : روح اله خالقی
دستگاه همایون (آواز بیات اصفهان)
 
(گلهای رنگارنگ 224ب)
 
 
2-
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود، کلبه ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان، بنشین دمی
چون سرشکم در کنار، بنشین نشان سوزِ نهان
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود، کلبه ویران من
بازآ ببین در حیرتم، بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین، بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام، عشقت غم دیرینه ام
بازآ چو گل در این بهار، سر را بِنه بر سینه ام
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود، کلبه ویران من