۱۲ اردیبهشت شهادت استاد مرتضی مطهری، روز معلم گرامی باد
+ نوشته شده در چهارشنبه دهم اردیبهشت 1393 ساعت 23:3 شماره پست: 175

 

 اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ  خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ  

الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ  عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ 

شان نزول آیه

پنج آيه فوق به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) نازل شده، مضمون آن نيز مؤيد اين معنى است. پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله) به كوه" حرا" رفته بود جبرئيل آمد و گفت: اى محمد بخوان! پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: من قرائت كننده نيستم. جبرئيل او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار ديگر گفت: بخوان! پيامبر (صلي الله عليه و آله) همان جواب را تكرار كرد، بار دوم نيز جبرئيل اين كار را كرد، و همان جواب را شنيد، و در سومين بار گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ... (تا آخر آيات پنجگانه).اين سخن را گفت و از ديده پيامبر (صلي الله عليه و آله) پنهان شد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله) كه با دريافت نخستين اشعه وحى سخت خسته شده بود به سراغ خديجه آمد، و فرمود: مرا بپوشانيد و جامه‏اى بر من بيفكنيد تا استراحت كنم.

 

 مکتب عشق

۱۲ اردیبهشت    

        شهادت استاد مرتضی مطهری، روزمعلم گرامی باد

 

 

                                    عشق با تو آغاز شد.

                         کلاس خاطره ها با یاد تو جان گرفت.

تو در سپیدی برگ های دفتر دل مان جریان داری.

 

                         تو بودی و کوله باری از مهر؛

 

ما بودیم و تشنگی در وادی محبّت تو ما بودیم 
 
 
 
 
و خانه های دلمان در آستانه چلچراغی از مهربانی ات.
 
بر لبت باران نور بود و دل ما کویر تاریکی؛
قطره قطره بر سطح ترک خورده زمین دلمان باریدی
و علم در ما جوانه زد.
 
نگاهت، مکتب عشق بود و ما مکتب نشین چشم هایت بودیم.
ما دست در دست تو نهادیم تا راه پرپیچ و خم زندگی
را با تو گام برداریم.
 
دل به دل ما سپردی و گرمای وجودت را در سرمای تمام فرازها و نشیب ها همراهمان کردی تا در یخ بندان جهالت، در جا نزنیم.
چراغ دانشی که در دست ماست،

                             روشنایی از تو دارد، معلّم!

 

همسر عزیزم روزت مبارک 

 


  

اؤیره تمنیم ( معلمم ) از احمد سلجوق شاعر ترکیه

 

منه نه لر اؤیره تمیشدین / به من آنچه که آموخته بودی 

اونوتمادیم اؤیره تمنیم   /  فراموش نکردم معلمم 

آما گه ل گؤر ، یئنه آدام  / اما بیا و ببین باز هم

اولامادیم ، اؤیره تمنیم    / نتوانستم آدم شوم معلمم 

...

ازبرله دیم هر درسینی / هر درسی که ازبر کردم

یاشاتدیلار هئپ ترسینی / برعکسش را تجربه کردم

موتلولوغون آدرسینی/ آدرس خوشبختی را   

بولامادیم ، اؤیره تمنیم / نتوانستم پیدا کنم ، معلمم 

...

هانی دوغرو بوکولمه زدی / آخه می گفتی راست خم نمیشود   

هانی حقلی ازیلمزدی  / آخه می گفتی محق له نمی شود 

هانی داغلار ییخیلمازدی / آخه می گفتی کوه داغون نمی شود

ییخیلدیم به اؤیره تمنیم  / داغون شدم معلمم

...

دفتر باشقا ، قلم باشقا  / دفتر جدا ، قلم جدا

یاشادیغیم عالم باشقا   / عالمی که زندگی می کنم جدا 

شویله گؤزل گرچک عاشقا / به عشق زیبای واقعی 

دوشه مه دیم اؤیره تمنیم / نتوانستم برسم ، معلمم 

...

اینسانلیغین آدی پارا  / اسم انسانیت پول 

بو حیاتین دادی پارا  / لذت زندگی پول 

حسرت قالدیم دوسلوقلارا /  در حسرت دوستی ها ماندم 

گؤره مه دیم اؤیره تمنیم / نتوانستم بیابم معلمم 

...

هر شئی یئرلی یئرینده  / هر چیز جای خودش

بوتون سیرلار درینده  / هر رازی در عمق خودش 

سوچ منده می یا قدرده / گناه من است یا سرنوشت ؟ 

بیله مه دیم اؤیره تمنیم / نتوانستم دریابم معلمم 

...

ساکین گئتمه سین آغرینا  /مبادا که فراموش شود )   

بیر اومودوم یوخ یارینا/ هیچ امیدی به فردا ندارم

اوتانجیمدان مزارینا  /  از فرط شرمندگی سرقبرت هم

گله مه دیم اؤیره تمنیم  / نتوانستم بیایممعلمم  

......

 شعر معلم از شهریار ملک سخن 

 

می توان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم
پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما
ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین
آنکه دین آموزد و علم یقین
 

روز و هفته معلم بر همه ی معلمان مبارک باد .

معلم عزیز

  استاد بزرگوار،

 تو را به چه مانند کنم .

 دل دریاییت لبریز از آرامش است همچونکوه استوار از حوادث روزگار ایستاده ای و

 همچون ابر، باران پر شکوه معرفت بر چمن هایدشت دانش آموختگی فرو می ریزی .

خورشید نگاهت گرمابخش وجود ما

  وحرارت کلبه یسرد یأس و ناامیدی و ارمغان شور و شعف است .

 غنچه ی تبسمی که از گلستان لبهایتو می روید،

 طراوت لحظه های ابهام و زیبا یی بخش خانه ی وجود ماست .

 کلام روح بخشو دلنشین تو موسیقی دلنوازی است که بر گوش جان می نشیند 

و اهنگ زندگی را بهشور در می آورد.

 روانی به لطافت گلبرگهای ارغوان داری 

که از احساس و شور و شعف لبریز است .

 دستهای روشنت سپیدی خود را از گل بوسه های گچ گرفته

 و شمع وجودت ازنیروی ایمان و انسانیت شعله ور است .

 سرخی شفق ، تابش آفتاب ، نغمه ی بلبلان ،

صفای بستان ، آبی دریاها ،

 همه و همه را می توان در تو خلاصه نمود .

 معنای کلام امیدبخش تو همچون نسیم صبحگاهان نشاط بخش روح خسته ماست .

 علم آموزی و صبرایمان را از پیامبران به ارث برده ای

 و به حقیقت وارث زیبایی ها بر گستره ی گیتیهستی .

 قدوم سبز تو سبزینه ی کوچه باغ های زندگی و صفا بخش خاطر پر دغدغه یماست . طپش قلب تو آهنگ خوش هستی

 و جوشش نشاط در غزل شیوای زندگیاست .

 تو روشنایی بخش تاریکی جان هستی و ظلمت اندیشه را نور می بخشی . 

‹‹ و مایستوی الاعمی والبصیر . و لا الظلمات ولا النور ›› 

وهرگز کافر تاریک جان کور اندیش با مومن

اندیشمند خوش بینش یکسان نیست

 وهیچ ظلمت با نور یکسان نخواهد بود .

 چگونهسپاس گویم مهربانی ولطف تو را که سرشار از عشق ویقین است .

 چگونه سپاس گویم

تأثیر علم آموزی تو را که چراغ روشن هدایت را بر کلبه ی محقر وجودم فروزان ساختهاست . آری در مقابل این همه عظمت و شکوه تو مرا نه توان سپاس است ونه کلام وصف .

تنها پروانه ی جانم بر گرد شمع وجودت ،

 عاشقانه چنین می سراید :

 معلم کیمیای جسمو جان است ...

 مــعلم رهنمای گمرهان است....

 شـده حک بر فراز قله ی عشق ....

 معلم

 

وارث پیغــــمبران است