دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست...
مایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر كسی صاحب زر است او از همه بالاتر است
دود اگر بالا نشیند كســـر شــأن شــعـله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونكه او بالا تراست
ناكسی گر از كسی بالا نشیند عیب نیست
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است
شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میكنند
پس چرا انگشت كوچك لایق انگشــــتر است
آهن و فولاد از یك كوه می آیند برون
آن یكی شمشیر گردد دیگری نعل خر است
كــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود
كــــره خــر ، از خــریت پیش پیش مــــادر است
كاكـل از بالا بلندی رتبــه ای پیدا نكرد
زلف ، از افتادگی قابل به مشك و عنبر است
پادشه مفلس كه شد چون مرغ بی بال و پر است
دائماً خون میخورد تیغی كه صاحب جوهر است
سبزه پامال است در زیر درخت میوه دار
دختر هر كس نجیب افتـاد مفت شوهر است
صائبا !عیب خودت گو عیب مردم را مگو
هر كه عیب خود بگوید، از همه بالا تر است