شعری از فاضل نظری شاعر معاصر
شعر/روشنایی نامحسوس

کی به آتش می کشی تسبیح یا قدوس را
روح سرگردان این پروانه ی مأیوس را

کورسوهای چراغ عقل مردم منکرند
روشنایی های آن خورشید نامحسوس را

از صدای موج سرشارند و با ساحل دچار
گوش ماهی ها چه می فهمند اقیانوس را!

نسل در نسل زمین، گشتند تا پیدا کنند
سایه پرهای رنگارنگ آن طاووس را

تلخ و شیرین جهان چیزی به جز یک خواب نیست
مرگ پایان می دهد یک روز این کابوس را

فاضل نظری