۱۴ تیر روز قلم بر اساتید فرهیخته اهل قلم و قلم دوستان گرامی باد
قلم گفتا كه من شاه جهانم قلمزن را به دولت می رسانم
نویسنده :حسین رحمتی
قلم گفتا كه من شاه جهانم
قلمزن را به دولت می رسانم
بیا با من كمی تو مهربان باش
در آنصورت ترا بالا نشانم
كسی كو بشكند نوك قلم را
به چشمانش روم كورش نمایم
كسی كو تكیه بر میل قلم كرد
من او را ضامنم تا بر جهانم
كسی كو قدر جوهر را بداند
ز زیر او را به بالا بركشانم
قلمساز زمانه این چنین ساخت
قلم از بال سیمرغی بپرداخت
نوكش با كارد قدری تیزتر كرد
ورا اندر دوات یك جوهر كرد
از اول عقد او با جوهری بود
ورا زو در جهان دل پری بود
چو بر كاغذ نهاد نوك قلم را
نوشت آنجا یكی نام از علم را
خداوند بزرگ و جل و والا
نوشت او بر سر كاغذ توانا
ازاو یاری طلب كرد و سخن داد
مر او را مدح بی حد كرد دریاد
سپس گفتا كه من مرد قلمزن
بدولت میرسانم گر كنم عزم
گر او خواهد به من همت نماید
بروز و شب به خلق خدمت نماید
اگر من را فروشد آن قلمزن
من او را میكنم بی نام و بی ننگ
كنم رسوای خاص و عام او را
نه نانی یابد ونه نام او را
ولی گر راستین مرد قلمزن
بدوران خودش میرد ز ارزن
خلاصه یكزمان یابد مرادی
بیابد نامی و ماند به یادی
بسا مردان نام آور كه از من
به تنگی و به ظلم و دار وزندان
همین بس افتخار آنان كه ماند
ز آنان نام و ننگ و یاد انسان
قلمزن را به دولت می رسانم
بیا با من كمی تو مهربان باش
در آنصورت ترا بالا نشانم
كسی كو بشكند نوك قلم را
به چشمانش روم كورش نمایم
كسی كو تكیه بر میل قلم كرد
من او را ضامنم تا بر جهانم
كسی كو قدر جوهر را بداند
ز زیر او را به بالا بركشانم
قلمساز زمانه این چنین ساخت
قلم از بال سیمرغی بپرداخت
نوكش با كارد قدری تیزتر كرد
ورا اندر دوات یك جوهر كرد
از اول عقد او با جوهری بود
ورا زو در جهان دل پری بود
چو بر كاغذ نهاد نوك قلم را
نوشت آنجا یكی نام از علم را
خداوند بزرگ و جل و والا
نوشت او بر سر كاغذ توانا
ازاو یاری طلب كرد و سخن داد
مر او را مدح بی حد كرد دریاد
سپس گفتا كه من مرد قلمزن
بدولت میرسانم گر كنم عزم
گر او خواهد به من همت نماید
بروز و شب به خلق خدمت نماید
اگر من را فروشد آن قلمزن
من او را میكنم بی نام و بی ننگ
كنم رسوای خاص و عام او را
نه نانی یابد ونه نام او را
ولی گر راستین مرد قلمزن
بدوران خودش میرد ز ارزن
خلاصه یكزمان یابد مرادی
بیابد نامی و ماند به یادی
بسا مردان نام آور كه از من
به تنگی و به ظلم و دار وزندان
همین بس افتخار آنان كه ماند
ز آنان نام و ننگ و یاد انسان
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۵/۰۴/۱۵ ساعت 1:24 توسط ناصر میم ملکی
|