"یامان روزیگار"

"یامان روزیگار"

 

دولانیب دوورانلار دونوب زامانلار


چئوریلیب یقینه بوتون گومانلار


یاخیشینین یئرینی آلیب یامانلار


چوخ چتینه دوشوب مردین ایشله ری

 

روزیگار یاماندیر خالقی قیسناییب


چوخ ایشلر چوخونا اولمور هئچ عاییب


یاخشیلیغلار اولوب نظردن غاییب


چوخ چتینه دوشوب مردین ایشله ری

 

پولدار آداملینین سوزون آلیللار


آدین اوجالدیللار سوزون سالیللار


پولسوز آدامسیزلار یئرده قالیللار


چوخ چتینه دوشوب مردین ایشله ری

 

موفده بیر ایش گورمور کیمسه کیمسه ییه


دالدادا چوخ پوللار دولور کیسه ییه


ساتان یوخدور داها نقدی نیسه ییه


چوخ چتینه دوشوب مردین ایشله ری

 

(اومود)ام یارببیم چوخ درده سالما


اولونجه ایشیمی نامرده سالما


اوزونله آراما هئچ پرده سالما


چوخ چتینه دوشوب مردین ایشله ری

 

(اومود زنگانلی)
@umudzanganli

خونین شهر  شهر خون آزاد شد

سوم خرداد سال یکهزارو سیصدو شصت ویک 

 

صدای جمهوری اسلامی ایران برنامه های خود  را قطع کرد و بعد از پخش مارش نظامی یک خبر بدین مضمون پخش کرد : تا لحظاتی دیگر خبر مهمی به اطلاع تان خواهیم رساند .

شنوندگان عزیز توجه فرمائید !!! امت شهید پرور ایران توجه فرمائید  !!! شنوندگان عزیز توجه فرمائید !!!!

خونین شهر  

 

شهر خون آزاد شد 

...

 

در ساعت 2 بعد از ظهر روز سوم خرداد 1361 پس از 24 روز رزم بي‌امان، خرمشهر به طور كامل از اشغال نظاميان عراق خارج شد و عمليات پيروزمند بيت‌المقدس كه در دهم ارديبهشت اين سال آغاز شده بود، با اين آزادسازي به پايان رسيد.
شهر خرمشهر در چهارم آبان 1359 در پي 35 روز پايداري و جانفشاني به اشغال نظاميان عراقي درآمد و به مدت 578 روز (19 ماه) در تصرف بعثي‌ها باقي ماند.
پس از آزادسازي شهر، پرچم پرافتخار جمهوري اسلامي برفراز مسجد نيمه ويران «جامع خرمشهر» و پل تخريب شده اين شهر به اهتزاز درآمد و رزمندگان اسلام در اولين عكس‌العمل نماز شكر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه كردند.
سالروز آزادسازي خرمشهر به عنوان يك روز ملي در كشور شناخته شده است. زيرا از اين مقطع به بعد، جنگ در جبهه نيروهاي نظامي ايران از حالت دفاعي خارج شد و به صورت تهاجمي درآمد و آغازي بر پيروزيهاي پياپي بعدي گرديد. به همين دليل بود كه از فرداي آزادسازي شهر خرمشهر هيأتهاي صلح بين‌المللي مأموريت خود را براي متوقف كردن جنگ آغاز كردند و صدور قطعنامه‌هاي بازدارنده سازمان ملل آغاز شد.
آزادسازي خرمشهر با تكيه بر علم و ايمان نيروهاي داخلي، از نقاط عطف تاريخ معاصر ايران به شمار مي‌رود. امام خميني(ره) در اين رابطه تصريح داشتند:«خرمشهر را خدا آزاد كرد.» به هر حال ملت ايران از اين ميدان، پيروزمندانه خارج شد. 

 


 خرمشهر حدیث مقاوت و جانبازی دلیر مردان،سمبل شجاعت، پایمردی و سند افتخار ملتی است که برای دفاع از حیثیت خود از جوانان برومند خویش گذشتند تا بر دروازه شهر خونین، برای همیشه تاریخ حجله فتح و ظفر ببندند.

خرمشهر تاریخ مجسم و نمونه عینی صلابت و استواری جوانان جان بر کفی است که صادقانه و بی ریا و گمنام به استقبال شهادت رفتند چرا که معتقد بودند مرگ سرخ به از زندگی توام با ذلت و خواری است. 

خرمشهر حدیث به معراج رفتگانی است که باخون وضوی عشق ساختند و ققنوس وار در اتش عشق دفاع از میهن اسلامی سوختند و با دشمن نساختند.

    

 

شهر من، ای شهر پیكر سوخته!
باغ و بستانت سراسر سوخته

با سموم بادها بر دامنت
بید بندهای تناور سوخته

خاطرات سبز تو دیریست دیر
با شقاقی های پرپر سوخته

روی دشت سینه خونین تو
سرو پژمرده، صنوبر سوخته

زنبق و یاس و گل و نسرین تو
در هجوم باد صرصر سوخته

ایستاده بر فراز شانه ات
نخل قد افراشته سر سوخته

در كنارت مادر از داغ پسر
خواهر از داغ برادر سوخته

در دل و در سینه و پهلوی تو
دشنه و شمشیر و خنجر سوخته

از فراق سینه سرخان شهید
اشك در چشم كبوتر سوخته

نغمه هایت در گلو خشكیده است
مثل پروازی كه در پر سوخته

نی شگفت از غصه ات در آسمان
گز هزاران مهر و اختر سوخته

غم مخور ای قهرمان شهر نجیب!
دشمنان را می به ساغر سوخته

قهرمانان تو جاویدان شدند
دشمنت با قهر داور سوخته

سبز می گردی در آغوش بهار
این بهارستان پیكر سوخته!

مقاومت به روایت شهید محمد جهان‌آرا*

امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می‌دیدیم. بچه‌ها توسط بی‌سیم شهادت‌نامه خود را می‌گفتند و یك نفر پش بی‌سیم یادداشت می‌كرد. صحنه خیلی دردناكی بود. بچه‌ها می‌خواستند شلیك كنند، گفتم: ما كه رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آن‌ها را بزنیم، بعد بمیریم. تانك‌ها همه طرف را می‌زدند و پیش می‌آمدند. با رسیدن آن‌ها به فاصله صد و پنجاه متری دستور آتش دادم. چهار آرپی‌جی داشتیم. با بلند شدن از گودال، اولین تانك را بچه‌ها زدند. دومی در حال عقب‌نشینی بود كه به دیوار یكی از منازل بندر برخورد كرد. جیپ فرماندهیِ پشت سر، به طرف بلوار دنده عقب گرفت. با مشاهده عقب‌نشینی تانك، بلند شدم و داد زدم: الله اكبر، الله اكبر... حمله كنید؛ كه دشمن پا به فرار گذاشته بود...

 

اين طايفه از تبار عشقند همه‏
جان سوخته از شرار عشقند همه‏
ديباچه عمرشان به خون رنگين است‏
زنهار كه پاسدار عشقند همه‏

  

در ساعت 2 بعد از ظهر روز سوم خرداد 1361 پس از 24 روز رزم بي‌امان، خرمشهر به طور كامل از اشغال نظاميان عراق خارج شد و عمليات پيروزمند بيت‌المقدس كه در دهم ارديبهشت اين سال آغاز شده بود، با اين آزادسازي به پايان رسيد.
شهر خرمشهر در چهارم آبان 1359 در پي 35 روز پايداري و جانفشاني به اشغال نظاميان عراقي درآمد و به مدت 578 روز (19 ماه) در تصرف بعثي‌ها باقي ماند.
پس از آزادسازي شهر، پرچم پرافتخار جمهوري اسلامي برفراز مسجد نيمه ويران «جامع خرمشهر» و پل تخريب شده اين شهر به اهتزاز درآمد و رزمندگان اسلام در اولين عكس‌العمل نماز شكر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه كردند.
سالروز آزادسازي خرمشهر به عنوان يك روز ملي در كشور شناخته شده است. زيرا از اين مقطع به بعد، جنگ در جبهه نيروهاي نظامي ايران از حالت دفاعي خارج شد و به صورت تهاجمي درآمد و آغازي بر پيروزيهاي پياپي بعدي گرديد. به همين دليل بود كه از فرداي آزادسازي شهر خرمشهر هيأتهاي صلح بين‌المللي مأموريت خود را براي متوقف كردن جنگ آغاز كردند و صدور قطعنامه‌هاي بازدارنده سازمان ملل آغاز شد.
آزادسازي خرمشهر با تكيه بر علم و ايمان نيروهاي داخلي، از نقاط عطف تاريخ معاصر ايران به شمار مي‌رود. امام خميني(ره) در اين رابطه تصريح داشتند: «خرمشهر را خدا آزاد كرد.» به هر حال ملت ايران از اين ميدان، پيروزمندانه خارج شد. 

 یاد باد آن روزگاران یاد باد

غرش آن شرزه شیران یاد باد 
شهر خون آزاد و دشمن در فرار  

بر سرش رگبار تیر مرگبار
یاد باد آن لحظه های ناب ناب  

پشت دشمن سست و بنیادش خراب
شهر بازآمد به دامان وطن  

 لاله گون گردید بستان وطن
ای شهیدان وطن پاینده اید

 تا ابد در جان ایران زنده اید 
خونتان در جان ایران جاری است  

مایه آگاهی و بیداری است

 

ای زلال جاری اروند
در رگ خونین خرمشهر 
ای‌‌ رها از بند 
کرکسان رفتند 
کاکلی‌ها باز می‌گردند 
--------------
آی خرمشهر! 
کاکلی‌های تو در راهند 
خوشه‌های عشق در منقار 
شرح هجران را 
رو به سوی ساحل اروند می‌آیند 
------------
آی شهر عشق! 
کاکلی‌های تو می‌آیند و 
می‌آییم. 
سنگ سنگ کوچه‌هایت را 
برگ برگ نخل‌های ساحل اروند رودت را 
با گلاب اشک می‌شوییم. 
---------- 
آی خرمشهر! 
کاکلی‌های تو می‌آیند و 
می‌آییم.

کیومرث صابری (گل آقا) 

 

  عومور قاتاری ، اونوم ده کچـیر ، شتاب ایله

 

           عومور قاتاری ، اونوم ده کچـیر ، شتاب ایله
 
           باخیشلاریـــم قاچـیـر آردینجا ، اضطراب یله
 
           نه دنسه تئز قوجالدیم جوانلیقیم فنا اولدی
 
           آرا آچدیــــم بیر آن ده ، دوننکی شباب ایله
 
           جهانه گلن گون لری ، عومور حساب ائدیم
 
           حایف کی زمانــه نی کچیردیم ، حباب ایله
 
           محاسینیم آغاریب ، قـارا تـوک دن خبر یوخ
 
           قاراتمیشام آغاران توک لــری ، خضاب ایله
 
           فلک ده اود وئریـر نحیف جیسمیمه  یانیرام
 
           نــه اولوب تنیم بئیله توش گلیر ، کباب ایله 
 
           سوورام عومرون لحظه لــرین ، چتینلیقینان
 
           گــوذرانـیم اوتــوشوری ، رنج و عـــذاب ایله 
 
           گلیش دن اَل اوزموشم ، باش اگـیرم قضایه
 
           دیــریلیق دوز گلمیری ، حساب و کـتاب ایله
 
           بیر عومور خلقیمه ریاسیز ، خدمت لـر ائدیم
 
           بیر حالدا کــی اوز به اوز اولـورام ، عتاب ایله
 
           قیورشیبدیراوزوم ، گوزلریمده نوردان دوشوب
 
           یتیشیب دیــــر ، دولانام  اوزوم ده  نقاب ایله 
 
           ( کیان ) بوشلائیب دونیانی ، بوتون وجودیله 
 
           ماجالــــی یوخدیـــر یووا ، گوناهی ثواب ایله 
 
 
ترجمه شعر :
 
قطار عمر جلو چشمم رد می شود با شتاب
نگاهم در پی اش میدود با شتاب و اضطراب
چقدر زود پیر شدم جوانی ام فنا شد !
فاصله گرفتم در یک آن با جوانی و شباب
به جهان که امده ام آنرا بحساب عمر نهادم
افسوس که زمانه را طی کردم همانند حباب
محاسنم سفید گشته با موی سرم یکجا
سیاه کرده ام موی سفید را با رنگ وخضاب
فلک هم اتش زده به جسم نحیفم می سورم
چی شده که تنم چنین میشود مثل  کباب
میگذرانم لحظه های عمر را با دشواری 
گذران روزگارم روبرو می گردد با رنج و عتاب
از آینده بریده ام راضی ام به قضا قدر
زندگی سازگار نیست با حساب و کتاب
 یک عمر به خلقم بی ریا خدمت کردم
در حالی که روبرو می شوم هر روز با عتاب
چین و چروک افتاده به صورتم و نور چشمانم
رسیده که بزنم به صورتم میان مردم نقاب
(کیان)  رها کرد دنیا را با تمام وجودش
مجالی ندارد که بشوید گناهانش را با ثواب

در دل و جان خانه کردی عاقبت

 

دیوان شمس/در دل و جان خانه کردی عاقبت

 
 
' دیوان شمس (غزلیات) (در دل و جان خانه کردی عاقبت)
از مولوی
'
 

 

در دل و جان خانه کردی عاقبت   هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کآتش در این عالم زنی   وانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده   قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول می‌کردم دلا   یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بی‌خویش بردی در حرم   عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را   اُستُن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود عقل چاره‌گر   شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو   دو سرم چون شانه کردی عاقبت
دانه‌ای بیچاره بودم زیر خاک   دانه را دُردانه کردی عاقبت
دانه را باغی و بستان ساختی   خاک را کاشانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بَتَر   مردی و مردانه کردی عاقبت
کاسهٔ سر از تو پر از تو تهی   کاسه را پیمانه کردی عاقبت
جان جانداران سرکش را به علم   عاشق جانانه کردی عاقبت
شمس تبریزی که مَر هر ذره را   روشن و فرزانه کردی عاقبت

شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست



 
شهریار در برخی از غزل‌هایش به طور صریح و یا با به ‌كارگیری از آرایه تشبیه به روزه‌داری پرداخته است.
شهریار در غزلی می‌گوید:
شب همه بی تو كار من شكوه به ماه كردنست 
روز ستاره تا سحر تیره به آه كردنست
 
متن خبر كه یك قلم بی تو سیاه شد جهان 
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه كردنست
 
چون تو نه در مقابلی عكس تو پیش رونهیم 
این‌هم از آب و آینه خواهش ماه كردنست
 
نو گل نازنین من تا تو نگاه می‌كنی 
لطف بهار عارفان در تو نگاه كردنست
 
ماه عبادتست و من با لب روزه‌دار ازین 
قول و غزل نوشتنم بیم گناه كردنست
 
لیك چراغ ذوق هم این همه كشته داشتن 
چشمه به گل گرفتن و ماه به چاه كردنست
 
غفلت كائنات را جنبش سایه‌ها همه 
سجده به كاخ كبریا خواه نخواه كردنست
 
از غم خود بپرس كو با دل ما چه می‌كند 
این هم اگر چه شكوه شحنه به شاه كردنست
 
عهد تو سایه و صبا گو بشكن كه راه من 
رو به حریم كعبه لطف آله كردنست
 
گاه به گاه پرسشی كن كه زكوه زندگی 
پرسش حال دوستان گاه به گاه كردنست
 
بوسه تو به كام من كوه نورد تشنه را 
كوزه آب زندگی توشه راه كردنست
 
خود برسان به شهریار ای‌كه درین محیط غم 
بی تو نفس كشیدنم عمر تباه كردنست  
 
 

ﺭﻭﺯﻩ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻡ ﻭﻟﯽ، ﺩﻝ ﺯ ﻫﻮﺱ ﺭﻫﺎ ﻧﺸﺪ

 

روزه گرفته‌ام ولی،

                   دل ز هوس رها نشد

                               شوق گناه کم نگشت،...

افشین
 
روزه گرفته‌ام ولی، دل ز هوس رها نشد
شوق گناه کم نگشت، نیت‌مان، خدا نشد

تشنگی و گرسنگی، حاصل روزه بود و بس
این همه رنج مایه‌ی ، معرفت و صفا نشد

هرطرفی که بنگری، مجلس و محفل دعاست
تیره‌دلی مردمان، کاسته پس چرا نشد؟

مال حرام می‌خوریم، ظلم کنیم و، باز هم
شکوه‌کنان که ای خدا، حاجتمان روا نشد

روزه گشوده شیخ با، نانِ جو و نمک، ولی
با عمل ریا کسی، پیرو مرتضی نشد

گریه و ناله‌ی سحر، ذکر و، نمازِ شفع و وتر
راه به مقصدی نبرد، منجی و رهنما نشد

در رمضان چه سفره‌ها، پهن کنیم ما، کز آن
سهم فقیر و بینوا، لقمه‌ای از غذا نشد

برسر خویش می‌نهم، در شب قدر آن کتاب 
کاین همه سال معنی‌اش، با دلم آشنا نشد

معصیت و گناه‌مان، خنده به توبه می‌زند 
این همه درد کهنه با ، یک کلمه، دوا نشد

رضا....؟ از این کلام هم، بگذر و ختم کن سخن
اهل ریا به پند کَس، مؤمن و پارسا نشد
 
 

قوْیۇن اوْلماق . . ."

‍   " قوْیۇن اوْلماق . . ."


بۇ دۆنیانیـْن عذابیْ چوْخ

حققیـندن حق حسابیْ چوْخ

قوْيۇ‌نۇ‌ندان قصابیْ چوْخ!

قوْيۇن اوْلماق چتین شئی ايمیش !


بوْینۇندان ساپیْ ساللانیـْب

بیر چنگه اوْدا آلدانیـْب

یئـیـیب ِ ِ ِ ‌شیشیب دادلانیـْب

قوْیۇن اوْلماق چتین شئی ايمیش !


کۆ‌تۆ‌لر قارالان یئرده

بیـْچاقلار جان آلان یئرده

چوْبانلار قۇرد اوْلان یئرده

قوْيۇن اوْلماق چتین شئ ایمیش !!..


#رامیز رؤوشن

  

 ElimDilim 🌷🌷


 ┗━━━ ━━━┛

 

اؤد دوتوب،شعله چکیب ، شمــع تکین یان غزلیم

 

 

اؤد دوتوب،شعله چکیب ، شمــع تکین یان غزلیم


جانینی آغری آلیب ، دؤزمه لی سن ، دان غزلیم

 

واخــت اولوبدور، قلـمین طاقتـی یوخ سوسماقینا


گَــل منیـلن اوتوراق ، گـــؤزله ییر ایـــوان غزلیم

 

بیر به بیر ســؤزلرینی نظــمه چکـیب وئر قلــمه


من کی هر لحظه سنیلن دئییرم ، جـــان غزلیم

 

سؤزینی سؤیله ، اورک ده داها یــوخ تـاب وتـوان


بیلیــرم بیرگون ائـده رسن منـی قــوربان غزلیم

 

نه گـوزل دیر کـی بیلیرسن اوره یین ســؤزلرینی


داها یوخ دردیمــه سن نن صــورا درمــان غزلیم

 

#سلمان عبدی زاده

 
   🌷🌷
 

چوخ داش آتیلار ، هر آغاجین میوه سی اولسا

چوخ داش آتیلار ، هر آغاجین میوه سی اولسا
دیوانه ده هئچ سروه ، گولوم داشینی آتماز

نامردلره خرج ایله مه گل شعرینی شاعیر
البته كی زرگر چوله داشقاشینی آتماز

آرواد نه قدر اولسا مسلط ده ، یقین بیل
قان قیدینی یئرتیب ، كیشی قارداشینی آتماز

دونیا چوغولو اولسادا ، هر قاینانا بالدیز
آرواد دا اگر ذات اولا ، سیرداشینی آتماز

نامرد آدامین سوفره سینه ، مرد یاراشماز
هئشترخان اولا سوفره ده ، بوزباشینی آتماز

یوسف كیمی نامحرم اگر قارشینا چیخسا ؛
عیصمت لی قادین ، بللی دی گوز قاشینی آتماز

«توركون دیلی تك سئوگیلی ایستكلی دیل اولماز»
غیرتلی اولان تورك ده ، دیلداشینی آتماز

" انباز"ا دا یولداشلاری جانیندن عزیز دیر
جان قوربان ائدر یولداشا ، یولداشینی آتماز

♥ــــــــــــــــــــــ♥ ღღ نازلی نیگار *سئوینج و کدر* مئدیا سی ღღ ♥ـــــــــــــــــــــــ♥

 

تا بهار دلنشین

متن آهنگ تا بهار دلنشین غلامحسین بنان + پخش آنلاین

متن آهنگ تا بهار دلنشین غلامحسین بنان + پخش آنلاین

متن آهنگ تا بهار دلنشین غلامحسین بنان

تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من

تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان

تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من

متن آهنگ تا بهار دلنشین غلامحسین بنان

باز آ ببین در حیرتم
بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین
بر چهره داغ حسرتم

ای روی تو آیینه ام
عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهار
سر را بنه بر سینه ام


شاعر : بیژن ترقی

خواننده : غلامحسین بنان

آنا جان الیمی   گل لره  چكدیم  سنی  احساس   ائله‌...

آنا جان الیمی   گل لره  چكدیم  سنی  احساس   ائله‌...

آنا جان 


الیمی   گل لره  چكدیم  سنی  احساس   ائله‌ دیم 

قولاق   آسدیم  یئله   آوازینی   احساس   ائله‌ دیم

آنا   جان   دردین    آلیم   جان   سنه   قربان  جانیم

آنا    جان   آغرین   آلیم    جانینه     قربان     جانیم

گؤزومون  نورو   حیاتیم   شعمی    جانیم    دایاغیم

گؤرورم   سنسیز   ائوی  هئچ   یئره   گئتمیر  آیاغیم

هم  آنایدین  هم آتا   همده   باجی     هم  قارداش 

هم  معلُم   هه می  عالیم هه‌ می  جانان  یولداش

سن  بیلیردین   دؤزوموم   یوخدور  منیم  قاچدین آنا

ئولومو   گؤردون   و  مهرینله    قوجاق   آچدین   آنا 

یاندیم  ای  وقتی  ائشیدیم   كی گئدیرسن سفره

ندن  آخر   چالیشیردین    تله‌ سیردین        سفره

سن  سئویندین  گئده‌ سن  بس نییه  من یاندیم آنا

سن  گئدندن  سورا   گؤردوم   گئنه  تك  قالدیم آنا 

چوخ اوشاق گؤرمو شودوم كی آناسی گئتمیشیدیر 

آغلاییردی  اودا  من  تك    ائله بیل      ایتمیشیدیر

قیساجا    سؤزلرینی   قلبیمه   حك   ایله میسن  

كیم  دانیشدیقجا  دوشورسن  یادا گؤر نیله میسن

نییه   گئتدین   منی   قویدون  گؤزوم  آغلار قالسین 

بالام  آغلار   باجیم   و   قارداشیم   آغلار   قالسین

كاش   اولایدی   قاراگون  سنده  قالیردین  منی لن 

كاش گؤریدیم  سنی  هردم  دانیشایدین   منی لن

آنا  دئییلر  كی  قیچین آلتدا    بئهشتین        واردیر

توت   الیمدن     آنا   بیلیرم   منه    عشقین واردیر
 

   بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک

                                 بوی باران ، بوی سبزه ، بوی خاک 
                                 شاخه‌های شسته ، باران خورده ، پاک 
                                 آسمان آبی و ابر سپید 
                                 برگهای سبز بید 
                                 عطر نرگس ، رقص باد 
                                 نغمه شوق پرستوهای شاد 
                                 خلوت گرم کبوترهای مست ... 
                                 نرم نرمک می‌رسد اینک بهار 
                                 خوش به حال روزگار ! 

                                 خوش به حال چشمه‌ها و دشتها 
                                 خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها 
                                 خوش به حال غنچه‌های نیمه باز 
                                 خوش به حال دختر میخک ـ که می‌خندد به ناز ـ  
                                 خوش به حال جام لبریز از شراب 
                                 خوش به حال آفتاب 

                                 ای دل من ، گرچه ـ در این روزگار ـ 
                                 جامه رنگین نمی‌پوشی به کام 
                                 باده رنگین نمی‌بینی به جام 
                                 نقل و سبزه در میان سفره نیست 
                                 جامت ـ از آن می که می‌باید ـ تهی است 
                                 ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم ! 
                                 ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ! 
                                 ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار 

                                 گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

                                 هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ ! *

   * فریدون مشیری

ܓ✿ ❤️ پروردگارا آرامش را همچون دانه های برف آرام...

 
ܓ✿ ❤️
 
پروردگارا
 

آرامش را همچون دانه های برف

آرام و بیصدا

به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند
 

ببــــــــــارا        نܓ✿ ❤️
 

یامان  ترسه  دونور  زمانه  ایندی.

یامان  ترسه  دونور  زمانه  ایندی.

قینیندان  چیخانلار چاغی بئینمیر.

هرکس اؤزون آغا سانیر خان سانیر.

خیرداجا  تپه لر  داغی  بئینمیر .

ایکی گوندی چاتیب ثروته وارا.

ادبی  حورمتی  قویوب  کنارا .

خلقی یئرده گورور اؤزون سوارا

آتین چاپیر سولی ساغی بئینمیر.

اونودوب طایفاسی واردی ائلی وار.

آنا  دیلین  آتیب  باشقا  دیلی وار.

ائوینده سارالمیش ایکی گولو وار.

الوان آچان گوللو باغی بئینمیر .

کاتب اوغلو  قاره  گولور  آغلارا .

تیکان دوروب طعنه وورور باغلارا.

نباتی  یاغ  قاریشیبدی  یاغلارا .

اؤزون توتور اصیل یاغی بئینمیر.

@bayatilar

 

انسان اوغلو دونیا  عیبرت ائویدی.

گوزو  آچیق  عیبرت آلان  اولسادا .

دونیایه آلدانیب اویونجاق  اولماز .

حق سوزو ائشیدیب قانان اولسادا.

دونیا بیر میداندی چالیش آد قازان .

خلقه خدمت ائیله تا کی وار زامان .

اجل بیر کیمسه یه هچ وئرمز امان .

هر یئرده گیزله نیب پنهان اولسادا .

آللاه  یارادیبدی  قولا  قول اولما .

هوس آتشینده یانیب کول اولما .

اینجیتمه کیمسه نی آجی دیل اولما.

باغلانار دیللر خوش بیان اولسادا.

کاتب اوغلو ائشید حققین نغمه سین.

بیر اینسان کی ائلین قدرین بیلمه سین.

عالیم کی علمینه زکات  وئرمه سین.

لعنته  لایقدی  لقمان   اولسادا .

@bayatilar

عمریست که ما زنده ولی زنده به گوریم

 Бутоны крокусов под дождём 1600x1200 скачать красивые обои на рабочий стол



عمریست که ما زنده ولی زنده به گوریم

از بدو تولد همه از اهل قبوریم

انگار که دنیا ز ازل خانه ی ما نیست

یک کوچه ی تنگ است که در حال عبوریم

یک عده که راضی به رضای خودمانیم

یک عده دگر دیو صفت درپی حوریم

یک جمع به دنبال رسیدن به حقیقت

نزدیک به آنیم وخود آنیم و چه دوریم

یک جمع دگر دربه در نور هدایت

غافل شده ازخویش که ذاتا همه نوریم

دیریست که از منتظرانیم و صدافسوس

غایب خودمانیم و به دنبال ظهوریم

حاضرنه حضوراست وحصول است,شعور است
با چشم نبین,دل بگشا ما همه کوریم

آزاد ترین مردم دربند جهانیم !

از دور عقابیم و به زنجیر چوموریم

زندانیه باور شده ایم ازسر ایمان

بیچاره ترین نوع ز انسان غیوریم

شب بود وقرار آنکه به صبحش برسانیم

شب رفت,ولی ماهمه در خواب سموریم

من در عجبم زین همه اعجازکه هرگز

ایوب ندیدیم و چو ایوب صبوریم. ...

 Герберы, цветы, три, ваза 1600x1200 скачать бесплатно картинки на экран

http://wisgoon.com/pin/8771241/?from=10753710

سلمان هراتی و شعر (ای وطن)



ای ایستاده در چمن آفتابی معلوم

وطن من!

  ای توانا ترین مظلوم

تو را دوست می دارم! 

ای آفتاب شمایل دریا دل 

و مر گ در کنار تو زندگی است

ای منظومه ی نفیس غم و لبخند

  ای فروتن نیرومند!

ایستاده ایم در کنار تو سبز و سر بلند

دنیا دوزخ اشباح هولناک است

و تو آن درخت گردوی کهنسالی 

و بیش از آنکه من خوف تبر را نگرانم

  تو ایستاده ای

بگذار گریه کنم

نه برای تو 

  که عشق و عقل در تو آشتی کرده اند

  که دستهای تو سبز است 

  و آسمان تو آبی 

...

ادامه نوشته

دونیانین ایشینه گولمه ییم گلیر،،

دونیانین ایشینه گولمه ییم گلیر،،

کیمه ساغ دئییرم سول نیشان وئریر،،

محبت یئرینه اینسان اینسانا،،

زوروندان دانیشیب قول نیشان وئریر،،

نادانلار چوخ گورور زری زرچیه،،

صراف ماتاحینی ساتیر چرچیه،،

زمانه تاپشیریب گولو سئرچیه،،

ساغساغان بولبول کول نیشان وئریر،،

یاخشینین گوز یاشی سئل کیمی آخیر،،

آینالی کونوللر باغلاییب پاخیر،،

آنلاماز دانیشیر آنلایان باخیر،،

نابلد بلده یول نیشان وئریر،،

یاتیبدی کئچمیشده سایاخ اولانلار،،

داغ تک بیربیرینه دایاخ اولانلار،،

ایندی بئش آلچاغنان آیاخ اولانلار،،

طایفادان دانیشیر ائل نیشان وئریر،،

اورک گولسون بو دونیانین نه یینه،،

تولکولر دونوبدو مئه شه بعیینه،،

قاریشقا اوغلونون گولدورمه یینه،،

کرگدن گورسدیر فیل نیشان وئریر،،

«اومود»زوردان دانیش عدالت ندی،،

وار دولت یانیندا صداقت ندی،،

هرکیمه دئییرسن محبت ندی،،

چیخاردیب جیبیندن پول نیشان وئریر

شاعر: «اومودقاراداغلی»

@bayatilar

  http://s9.picofile.com/file/8306628634/20090904999.jpg

دوست نزدیکتر از من به من است

دوست نزدیکتر از من به من است


وین عجب تر که من از وی دورم


چه کنم با که توان گفت که او


در کنار من و من مهجورم

 

#طبیعت_زیبا ،

سلام آخر

    

" سلام آخر " 

احسان خواجه امیری

               سلام ای غروب غریبانه دل

      سلام ای طلوع سحرگاه رفتن

       سلام ای غم لحظه‌های جدایی

  خداحافظ ای شعر شب‌های روشن

     خداحافظ ای شعر شب‌های روشن
      خداحافظ ای قصه عاشقانه
      خداحافظ ای آبی روشن عشق
  خداحافظ ای عطر شعر شبانه


                              خداحافظ ای همنشین همیشه
                              خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
                              تو تنها نمی‌مانی ای مانده بی من
                              تو را می‌سپارم به د‌ل‌های خس

  تو را می‌سپارم به مینای مهتاب

  تو را می‌سپارم به دامان دریا
         اگر شب نشینم اگر شب شکسته
   تو را می‌سپارم به رویای فردا

           به شب می‌سپارم تو را تا نسوزد
    به دل می‌سپارم تو را تا نمیرد

  اگر چشمه واژه از غم نخشکد

  اگر روزگار این صدا را نگیرد    

                    خداحافظ ای برگ و بار دل

                     خداحافظ ای سایه‌سار همیشه

                     اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم

                     خداحافظ ای نوبهار همیشه

افلاک اقامتگه تو ، جنس تـو خاکیست

 

🌻مهدی جان ( عج )🌻مولای من؛

 

افلاک اقامتگه تو ، جنس تـو خاکیست
پالایش چشمان تـو سَردابـه پاکیست

ای جنس نگاهت گهر و لُوءلُوء و مرجان
آن جلوه چشمان خودت را بدرخشان

بَـه بَـه که شــده مـرحمتـی نـــاب نصیبَت
دل می بــَرد آن پـاکی چشمـــــان نجیبَت

ای لَیل همه عالمیان موی سیاهت
ای شَمس جهان گُسترِ دل صورت ماهت

ای ســـاحل چشمـــان تو جــولانگهِ دریا
پیشــــــانیِ تــــو محــــور ارکــان ثُریا

ابروی تو بــر چشـــم جهان سایــه فِکنده
از سینـه دلم را نگهَـت بیــن که چـه کَنده

از لطــــف خــدا چهـرة ماهت شده زیبا
زیبایـــی دنیــــا بــــه نگـــاهت شده زیبا

خــورشیـــد فقیـــریست بَـــرِ دیـــدة نـازت
چشمان شرف شمــس مَلَک مُهـــر نمــازت

آتش به دلــم میـــزنــــد آن ســــوزش آهت
مستانــه نشــان کــرده دلــم عُمــق نگــاهت

مستانه برایت چه نویسم ؟ چه بگویم؟
یـا لالـه صفت بُــوی دل انگیــــز تـو بُــویَم

مستـانــــه دو چنـــدی بنوشتـــــم زِ نگـاهت
تــا دیــــده بمـانـد چـو گـدیـــان ســرِ راهت

جانا عجبی نیست که دل بُرده ای از دل
دل کَنــدَن از آن دیــدة مستـانه چـه مشکل

تا دیـده (پریشـان) رُخ همچـون قَمَرَت را
پروانــه صفت دور زَنـــد ، دور سَـرت را

✍شاعر :🍃پریشان🍃

ألـلَّـھُــــــمَــ

 

؏ َـجــــــــــِّـلْ

 

لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج!



🌿🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔

🌺 @manavi2 🌺

باران که شدی مپرس ، این خانه ی کیست

 

 
 
مولانا

باران که شدی مپرس ، این خانه ی کیست


سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست

باران که شدی، پیاله ها را نشمار


جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست

باران ! توکه از پیش خدا می آیی


توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست


بر درگه او؛؛چونکه بیفتند به خاک


شیر و شتر و رستم و موریانه یکیست!

با سوره ی دل ، اگر خدا را خواندی


حمد و فلق و نعره ی مستانه یکیست.

این بی خردان؛ خویش ، خدا می دانند


اینجا سند و قصه و افسانه یکیست

گر درک کنی خودت خدا را بینی 


درکش نکنی , کعبه و بتخانه یکیست...

 

دانلود آهنگ جدید شهریار باران که شدی

ظالیم فلک بیزه بیر ایش گؤروب کی

🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃


ظالیم فلک بیزه بیر ایش گؤروب کی


آنا بالاسیندان یارالی قاليب ...


اؤرکلر داش اولوب محببت سوسوب


قارداشی قارداشدان آرالی ساليب


🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃



شیرین سؤزلر داها اولوبدور آجی


پاخیللیق إیله ییر باجیا باجی


دونوب یار یارینا باخمیر قیقاجی


خیالدا اؤزگه نین فیکرینه دالیب


🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃



بیرینی چیخاردیب عرشی اعلایه


بیرینی سالیبدیر مین بیر بلایه


بیریسی دونیادان ائدیر گلایه


چوخ جانلاری اجل قافیلدان آليب


🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃



آدام وار دونیادان کام آلمیر گئدیر


آدام وار یوز یاشدا پاشالیق ائدیر


آدام وار آتانین وارینی گودور


آدام وار نفسینه اؤلانمیر غالیب

 

🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃


کیمینی یاشادیر جاه و جلالدا


کیمی حسرت قالیر دؤلتده مالدا


کیمی قاباق دوشور کیمیسی دالدا


کیمی غم یئمکدن ساچین غارآليب


🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃



تامام، ایشلر اولوب فیرللاق کلک


یامانلیق، قویمویوب یاخشینی بیلک


بیر اؤیون اؤینویوب بیزلره فلک


غمین هاوالارین شنلیگه چالیب


🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃



فلکین ایشیندن اولدوم «آمانسیز»


پوزولدو احوالیم قالدیم گومانسیز


یازیق داغلار قاليب چنسیز دومانسیز..


حسرت چئکه چئکه یامان قوجالیب.

 

🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃

ارکاداشلار کانالی..

 

@Arkadashlarr

اورگیمے اللریمدہ ساخلادیم

💔اورگیمے اللریمدہ ساخلادیم💫

💔گول بَزدیم چیچڪلدیم باغلادیم💫

💔دسته-دستہ یولا سپدیم آغلادیم💫

💔الہ یاندیم ڪولہ دُوندوم گلمدین💫

💔نیسگیل سؤز تڪ یامان سؤندوم گلمدین💫

شعر زیبای قمار زندگانی - استاد شهریار

  • Image result for ‫زندگانیم و زمین زندان ماست‬‎
 

زندگانیم و زمین زندان ماست  

زندگانی درد بی درمان ماست

راندگانیم از بهشت جاودان  

وین زمین زندان جاویدان ماست

گندم آدم چه با ما کرده‌ است؟

 کآسیای چرخ، سرگردان ماست

در قمار عشق می‌بازیم ازآنک

کاسه کوزه‌ دار ما، شیطان ماست

عهد ما، انسان کاملتر شدن  

وآنکه ناقص‌تر، کنون انسان ماست

هوشیاران، آن جهانی، کین جهان

پایه‌اش بر غفلت و نسیان ماست

جسم، قبر و جامه قبر و خانه قبر  

باز لفظ زندگان، عنوان ماست

جمع آب و آتشیم و خاک و باد

 این بنای خانه ی ویران ماست



کائنات از ما طلبکارند سخت  

هر یکی را خشتی از ایوان ماست

چون ادا خواهیم کردن این قروض  

باد هم باقی نه در دکان ماست!

مور را مانیم کاندر لانه‌ها  

روز باران، هر نمی طوفان ماست

احتیاج، این کاسه دریوزگی  

کوزه آب و تغار نان ماست

آبروی ما به صد در ریخته ست

 لقمه نانی که در انبان ماست

دزدهای خانگی چون حرص و کین  

 روز و شب بنشسته پای خوان ماست

اصل ما عقل است و باقی هر چه هست

 چون قفس زندان مرغ جان ماست

عقل ما سلطان و بازش پیروی  

از هوای نفس نافرمان ماست

عقل را مسلوب دار از سلطنت  

پس هوای نفس ما سلطان ماست

وآنچه حض نفس حیوانی در او  

علت عقل، آفت ایمان ماست

گیرم از سرها گسست افسارها  

داغ مهر بندگی بر ران ماست

وصف کَالأنعام یا بل هم اضل  

آیت شایسته ای در شأن ماست

باز هم تکرار آن ظلم عظیم  

آنچه شرحش رفته در قرآن ماست

جز به اشک توبه نتوان پاک کرد/ لکه ننگی که بر دامان ماست

عمر می‌آید به پایان، بازگرد  

کین علاج رنج بی‌پایان ماست

میزبان را نیز با خود می‌برد / مهلت عمری که خود مهمان ماست

زهر این پیمانه باید نوش کرد / زآنکه شرط لازم پیمانِ ماست

خضر راه خویشتن باش ای فقیر  

چشم گریان چشمه حیوان ماست

شهریارا، هر غمی را دارویی‌ست / داروی دیوانگان، دیوان ماست

شعر زیبای قمار زندگانی - استاد شهریار

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

 

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

 

گلچین - صفحه 12
لطف خدا بیشتر از جرم ماست   نکته سربسته چه دانی خموش
حافظ - مشاهده متن کامل
بگو : اى بندگان من که با شرک یا ارتکاب گناهان دیگر بر خویشتن ستم کرده اید ، مبادا از رحمت خدا ناامید شوید; چرا که خدا همه گناهان حتى شرک را در صورتى که توبه کنید مى آمرزد . همانا اوست که بسیار آمرزنده و مهربان است

سوره زمر آیه53

 

حافظ شیرازی - صفحه 39
هاتفی از گوشه میخانه دوش   گفت ببخشند گنه، مِی بنوش
لطف الهی بکند کار خویش   مژده رحمت برساند سروش
این خرد خام به میخانه بر   تا می لعل آوردش خون به جوش
گر چه وصالش نه به کوشش دهند   هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست   نکته سربسته چه دانی خموش
گوش من و حلقه گیسوی یار   روی من و خاک در می فروش
رندی حافظ نه گناهیست صعب   با کرم پادشه عیب پوش
داور دین شاه شجاع آن که کرد   روح قدس حلقه امرش به گوش
ای ملک العرش مرادش بده   و از خطر چشم بدش دار گوش
ادامه نوشته

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست...

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست... 
 

مایه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است 
 
 

هر كسی صاحب زر است او از همه بالاتر است 

دود اگر بالا نشیند كســـر شــأن شــعـله نیست
جای چشم ابرو نگیرد چونكه او بالا تراست

ناكسی گر از كسی بالا نشیند عیب نیست 
روی دریا، خس نشیند قعر دریا گوهر است 

شصت و شاهد هر دو دعوی بزرگی میكنند 
پس چرا انگشت كوچك لایق انگشــــتر است

آهن و فولاد از یك كوه می آیند برون 
آن یكی شمشیر گردد دیگری نعل خر است 

كــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود 
كــــره خــر ، از خــریت پیش پیش مــــادر است 

كاكـل از بالا بلندی رتبــه ای پیدا نكرد 
زلف ، از افتادگی قابل به مشك و عنبر است 

پادشه مفلس كه شد چون مرغ بی بال و پر است 
دائماً خون میخورد تیغی كه صاحب جوهر است 

سبزه پامال است در زیر درخت میوه دار
دختر هر كس نجیب افتـاد مفت شوهر است

صائبا !عیب خودت گو عیب مردم را مگو 
هر كه عیب خود بگوید، از همه بالا تر است

شیطانین اُستادلاری

(شیطانین اُستادلاری)

 

هر کیم یئتیشیب دین آدینا ،بیر توکان آچدی

شیطان بولاری گؤردو، بیابانلارا قاچدی.

یوز رحمت او شیطانه ، بو انسانه باخاندا

مین بیر کلک اوینور، پولا خاطر بو جهاندا.

شیطان یئنه آللاهینه شِرک اولمادی بیر آن

مین آللاها قوللوق ائله ییر ، ایندی مسلمان!!!

هر جمعه مصلّی دَه ،دورار اوّل صف دَه

دؤنجَک ائوه ، دینین ساتاجاق هفته به هفته.

دارایی سینین مالیاتین ، پارت ایله وئرمز

دؤرت قات رئیسه باش اَیَر ، آللاهه اَییلمز !!!


اُستادِ ریا، شیطانین اُستادی بولاردی

عشقی -دینی -آللاهی بونون ،تکجَه دُلاردی.

هر بیر یئتیمه بذل ائله مز ، چونکی سبب وار


البتّه گَرَکدیر ،آناسی حاجی یا دلدار.


اسلامدا، آچیق قویموش اَلین ، ظلم و جفایه

بد بین ائله یَن میللتی بونلاردی عبایه.


شیطان کی مِنادَه حاجی نی گؤردو، اوتاندی

اوْ آدمی ردّ ائیله دی ،بو آللاهی داندی!!!


بئش قات دَیَریندن باها ،تحمیلی پرایدی

ساتدی بو یازیق میللته، گَل گؤر نه هارایدی.

یوخسول اوشاغین شاد ائله سین ، وامه گیریشدی


بئش باش مینیشیب مَرکبی قتلی ، یولا دوشدی!

بیر تاققا ، پالوس کَسدی ، چیخیب کؤرپودن اوشدو

اُوت توتدو قیفیللاندی قاپی، هاممیسی پیشدی.


هر ایل باشینا، یولدا تصادفدن اؤلنلر

آشمیش سایی جنگین شهیدین ، دردی گؤرنلر.


کافر ده ماشین تولید ائدیر -بیزده ، خدایا


اعمالیده کیم کافر و مرتددی، خدایا؟


تورانلی قیزیل تئشتیده ، قان قوسمادا دایم

بو حدده جفا ائیله مز البته بهائم*

توت کَس دیلینی ، چاشدی «حبیب» دونیانی چالخار

شیطان تانریا شِکوَه اوچون، گؤیلَره قالخار.


حبیب ساسانیان ، یاکاموز.

@ElimDilim 🌷🌷 

کند سوزلری

http://s9.picofile.com/file/8308221534/photo_2017_09_17_22_37_47.jpg

 

💖 💖 


چوبانین. بئشلیگ شعیر لری

 


کند سوزلری. 

 


کندیمیزین باغلاریندا بار. اولسون


داغلارینین باشلاریندا قار اولسون


ائللریمی دوست آشنانی وار اولسو ن

یاشاسین بختور بوتون. ائللری


نغمه دئسین دوداقلاری دیللری

 


کندیمیزین اگری بوروق. یوللاری


چوللرینین تیکان لاری کوللاری


بزه نیب دی چمن لرین دونللاری

گییین سین آل یاشیل قارلی کندیمیز


بزن سین باغچا میز بارلی کندیمیز

 


یاز دولاندی گو چمنلر. آییلدی


قویون قوزی یای لاقلارا یاییلدی


قاطار لاندی گوگده دورنا ساییلدی

گوزل لندی گورنه دوران. کندیمیز


دور رو گوهر لعل و مرجان کندیمیز

 


یوردوموزدا چارداخلاری قوراللار


ایپ لرینی بیر بیر ایشیب بوراللار


ائل اوبا میز اوردی لارین ویراللار

یای لاقیمیز دولار. قویون. قوزیلا


اوت لییاللار آیاغینین توزیلا

 http://s9.picofile.com/file/8308221868/images65.jpg


کندیمیزدن کاروان گلیب گیچنده


بولاغدا بیر آغ دوه سو ایچنده


قویون لاری طی طی ائدیب سئچنده

میزه ولی داد چکردی قیز گلون


قویون قاشدی دام باجادان بیر انون

 


میرزه ولی چوبوق چکیب پیلردی


بویوگ ننه الگ ده اون الر. دی


بارات.هردن پیق قیلدییب گولردی

تویوق گیردی ائوه آنام کیش لدی


بیر سوز دئدی تئز دوداغین دیشلدی


  

باسمالیق دا چوخ قیش قیریق سالاردیق


تیین چنی قاوال کیمین . چالاردیق


پئن جه ایشه قاتیق یاخیب یالاردیق


آخ نه ایمیش. اوگونلرین. لذ ذه تی


هیچ بیل مزدیگ دردی غمی ذیللتی

 

 


توله میزده قویون قوزی. ملر دی


کورپه ایدی باغدا آنام. بلردی


گلین باجیم ایرف لری سیلر دی

بیر طرفده با بام چاریق تیکردی


بویوگ ننم تندیر دن کول چکردی

 


 

اوشاق لیقین خاطیره سین یاد ائدیم


قوی دانیشیم اوگون لردن آد ائدیم


گیچ میشلردن دییوم سیزی شاد ائدیم

هم شیریندی هم آجیدی گیچ میشیم


آلچاق اوجا قیقاجیدی گیچ میشیم

 

 

 

اوشاق چاغی هیچ بیلمزدیگ غم ندی


یاوان ندی یاغلی ندی. کم ندی


سویوق ندی ایستی ندی نم ندی

چوخ دانیشیب هر بیر سوزه گولر دیگ


ناغیل دئیوب چوخلی اویون بیلر دیگ

 

 


طویدا جاوان لار آت مینیب چاپارد ی


دام اوسته بگ دوروب آلما آتاردی


اوشاق بویوگ گوزت لیوب قاپاردی

آت اوستونده گلین اوربند اوزینده


دایان میشدی کندیمیزین دوزینده

 

 

قاوال چالیب قیز گلین اوی نییاردی


آداخ لیلار بیر بیرین بو لییاردی


قاش اوینادیب قیز اوغلان اولییاردی


 

هست این جهان مهمانسرا فرصت به پایان میرود

🌼🌻🌼انس با قرآن🌼🌻🌼  


   🌼🌻🌼 🌼🌻🌼 


 

🔅هست این جهان مهمانسرا فرصت به پایان میرود
🔅یا دیر یا زود عاقبت البته مهمان میرود

🔅عیبی ندارد میزبان اما چرا مهمان او
🔅گاهی یکی دوزخ یکی بر سوی رضوان
میرود

🔅ذی ٱلحجِّه را من دوست میدارم بسی دارم دلیل
🔅زیرا در این ماه نکو یادی ز پاکان میرود

🔅در همچو ماهی بهر دیدار خدای ذوالجلال
🔅بر طور سینا گوئیا موسی شتابان میرود

🔅دخت پیمبر فاطمه با صدق و اخلاص تمام
🔅بر خانه ی مولا علی با روی خندان میرود

🔅بر سوی قربانگاه ابراهیم با فرزند خویش
🔅با عزم راسخ در دلش با قصد قربان میرود

🔅دست امیر مومنان بگرفته اندر دست خود
🔅ختم رسولان در غدیر از بهر فرمان میرود

🔅شاه شهیدان از مدینه کرده قصد کربلا
🔅چون بسته با معبود خود زیبنده پیمان میرود

🔅فرزند پاک عسکری آن مهدی موعود هم
🔅سوی منا از دیدگان خلق پنهان میرود

🔅ای آنکه پنهان میروی تعجیل کن در آمدن
🔅با مقدمت از سینه ام اندوه و افغان میرود

🔅اندر فراقت ماند صادق سالها چشم انتظار
🔅در ساحل دریای غم با چشم گریان میرود

🔅دیگر نه شور زندگی دارد نه تاب بندگی
🔅نام تو دارد بر زبان در سینه طوفان میرود

🔅در جستجویت کو به کو در بین گلها بو به بو
🔅بوی تو می جوید یقین گوئی گلستان میرود

✍🏻شعر از صادق شیخ نجفی
  @Qouran 

یاغیش دا یاغاندا بویله دوشوندوم

 

 
یاغیش دا یاغاندا بویله دوشوندوم
گؤره سن تانرینین نییدی یئنه
اؤره ییم دولاندا منده آغلارام
اونونچون آغلاییر هی دؤنه- دؤنه

یاغ یاغیش یاغگینان یئرین اؤستونه
چیرکینلیک بویوروب بیز انسانلاری
اؤ ره ک لر دولوبدور قارا توستویه
آخی سیلمییری یاز لیسانلاری

یاغیشین سسی ده آنا لایلاسی
سسینله اویویوب کئشگه اویانام
قاییدام آناملا یاغیش یاغان چاغ
اوشاغلیق باغیندا گزم دولانام

بولودون آلتیندا گولومسیم من
ایسلانام پالتاریم جیم جیلیق اولسون
اَل اَله آناملا قاچیب گولنده
تانریدا باخاندا گؤزلری دولسون

آغلاماق کئشگه ده سئومکدن اولا
اؤره کلر اوشاق تک ساده دولانا
تانریدا یاغدیرا گوزل آنلاری
«شاهیدین» عشقیدن قلبی اویانا.

کریم احمدیان«شاهید»
 

@Azsulduz